مقاله پژوهشی
روح اللّه اسلامی؛ حمید جابری
چکیده
برزیل به عنوان کشوری که در دهه 1980 جزو بزرگترین بدهکاران دنیا محسوب میشد، از اواسط دهه 1990 با اصلاحات اقتصادی توانست مسیر پیشرفت و توسعه را با سرعتی کم نظیر بپیماید؛ اما دیپلماسی اقتصادی برزل در طی کمتر از یک دهه گذشته از سیاست های بسته عبور کرده و خواهان ادغام در نظم اقتصادی جهانی است. لذا پرسش مقاله حاضر این است که چگونه دیپلماسی اقتصادی ...
بیشتر
برزیل به عنوان کشوری که در دهه 1980 جزو بزرگترین بدهکاران دنیا محسوب میشد، از اواسط دهه 1990 با اصلاحات اقتصادی توانست مسیر پیشرفت و توسعه را با سرعتی کم نظیر بپیماید؛ اما دیپلماسی اقتصادی برزل در طی کمتر از یک دهه گذشته از سیاست های بسته عبور کرده و خواهان ادغام در نظم اقتصادی جهانی است. لذا پرسش مقاله حاضر این است که چگونه دیپلماسی اقتصادی برزیل از حمایتگرایی گذار و به سمت ادغام در اقتصاد جهانی حرکت کرده و ارتباط آن با ایران چیست. با به کار گیری نظریه وابستگی متقابل پیچیده در تحلیل دیپلماسی اقتصادی برزیل ، مشخص شد که این کشور ضمن کنار گذشتن سنت حمایتگرایی و گرایش به ادغام در ژئواکونومی جهانی، به تنوع سازی در شرکای خود در قالب توافقنامههای تجاری، کاهش اتکای صرف به مرکوسور، تقویت ورود سرمایه خارجی و حضور سرمایهگذارن برزیلی در خارج از مرزها، اتخاذ سیاست چندجانبه گرایی در قالب نهادهای بین المللی، کاهش نرخ تعرفه و موانع غیر تعرفهای پرداخته است؛ لزوم انعقاد پیمانهای تجارت ترجیحی و خصوصا آزاد میان ایران و برزیل، ایجاد ظرفیت صادراتی با توجه به مکمل بودن اقتصاد دو کشور و نیز عبور از چالش هایی از قبیل نرخ تعرفه و همکاری در جهت چندجانبه گرایی در قالب نهادهایی چون بریکس، مواردی هستند که به عنوان مسیر جهش و تقویت حوزه سیاستگذاری خارجی ایران در قبال برزیل را نشان می دهند.
مقاله پژوهشی
علی اسمعیلی اردکانی؛ امیررضا امیرپور؛ طناز کریمی
چکیده
درباره چگونگی تعامل و نسبت اخلاق و مسئولیت دولت در مساله مهاجرت و پناهجویی اختلافنظر قابل توجهی وجود دارد. برخی از آنها مثل جهانشمولگرایان معتقد به مسئولیت گسترده دولتها برای فراهم کردن شرایط لازم این مردمان بوده و عده دیگری مانند دولتگرایان معتقد به مسئولیت محدود دولتها در سازماندهی این حوزه هستند. در این میان مایکل والزر ...
بیشتر
درباره چگونگی تعامل و نسبت اخلاق و مسئولیت دولت در مساله مهاجرت و پناهجویی اختلافنظر قابل توجهی وجود دارد. برخی از آنها مثل جهانشمولگرایان معتقد به مسئولیت گسترده دولتها برای فراهم کردن شرایط لازم این مردمان بوده و عده دیگری مانند دولتگرایان معتقد به مسئولیت محدود دولتها در سازماندهی این حوزه هستند. در این میان مایکل والزر فیلسوف معاصر جایگاه متمایزی دارد. ایدههای وی ترکیبی تکاملی و دیالکتیکی از مسئولیت دولت ملی و درنظر داشت اخلاق بینالمللی است. از اینرو این مقاله با اتکا به این دوگانه مسلط در رویکردهای فلسفی- سیاسی به مهاجرت و پناهجویی و به طور خاص رویکرد مایکل والزر به دنبال پاسخی تبیینی به این پرسش اساسی است که چه نسبتی میان مسئولیت دولت و امر اخلاقی بینالمللی میتواند مبنای سیاستگذاری در مسئله مهاجرت پناهجویی باشد؟برای پاسخ به این پرسش ابتدا مناظره دولت محوری و جهانشمولگرایان درباره مهاجرت و پناهجویی به شکلی کوتاه تبیین خواهد شد و سپس با تبیین ایدههای ترکیبی مایکل والزر در این مساله، نقدهای خود را تشریح خواهیم کرد. در پایان نگارنده، وجه نوآوری پژوهش حاضر را ارائه صورتبندی جدید از ایدههای سیاستگذارانه مهاجرتی و پناهجویی در نگاه مایکل والزر و همچنین نقد رویکرد ترکیبی به مسئولیت دولت و اخلاقگرایی بینالمللی میداند
مقاله پژوهشی
فرشته بهرامی پور؛ کامران کرمی
چکیده
روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در طول چند دهه گذشته تا به امروز بین منازعه، رقابت و همکاری محدود در نوسان بوده است. اغلب، رقابت و منازعه این دو بازیگر براساس رویکردهای ایدئولوژیکی و یا ژئوپلیتیکی و همکاری آنها براساس نظریات منطقهگرایی و مبتنی بر ساختار نظام بینالملل تحلیل میشود اما بررسی فهم و ادراک نخبگان ...
بیشتر
روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در طول چند دهه گذشته تا به امروز بین منازعه، رقابت و همکاری محدود در نوسان بوده است. اغلب، رقابت و منازعه این دو بازیگر براساس رویکردهای ایدئولوژیکی و یا ژئوپلیتیکی و همکاری آنها براساس نظریات منطقهگرایی و مبتنی بر ساختار نظام بینالملل تحلیل میشود اما بررسی فهم و ادراک نخبگان سیاسی و نظامی آنان عمدتاً موردتوجه قرار نمیگیرد. این پژوهش به دنبال آن است با بررسی اظهارات و رفتار نخبگان سیاسی- نظامی دو کشور، تأثیر این سیگنالها را بر منازعه، تطویل مذاکرات، سرعت توافقات اخیر و آینده روابط دو بازیگر مورد بررسی قرار دهد. سؤال اصلی که مطرح میشود این است که: سیگنالهای ارسالی نخبگان سیاسی-نظامی ایران و عربستان چه تأثیری بر روابط آنها داشته است؟ در پاسخ به سؤال فوق در چارچوب تئوری سیگنالینگ و با روش تحلیل محتوای کیفی این فرضیه مطرح میشود که: سیگنالهای ارسالی نخبگان سیاسی- نظامی و رفتار ایران و عربستان نسبت به یکدیگر باعث شده است نخبگان دو کشور در مقاطعی ادراک مبتنی بر تهدید از یکدیگر داشته باشند و این امر به طولانی شدن مذاکرات و درنتیجه تشدید رقابت و منازعه میان آنها منجر شده است و در مقاطع دیگر این سیگنا-لها مبتنی بر همکاری و بازی با حاصل جمع غیرصفر بوده که دو بازیگر را به یکدیگر نزدیک کرده و توافقاتی میان آنها شکل گرفته است. با توجه به تجربه چنین فرازوفرودهایی در ارسال سیگنالها پیشبینی میشود روابط ایران و عربستان در یک دوره میان مدت با گذار از منازعه بین رقابت و همکاری محدود در نوسان باشد.
مقاله پژوهشی
یونس مسعودیان؛ قاسم ترابی
چکیده
جنگ ترکیبی به عنوان یکی از جدیدترین روشهای پیکار در عصر حاضر در مناقشات کشورها شناخته میشود. جنگ غیرخطی، شورش محور و یا محدود از جمله عناوینی است که برای آن بکارگفته میشود. در جنگ روسیه و اوکراین که شامل ابعاد نظامی، سایبری، اطلاعاتی و غیره میشود، بکارگیری جنگ ترکیبی در اولویت عمل هر دو کشور قرار گرفته است. روسیه به عنوان یک قدرت ...
بیشتر
جنگ ترکیبی به عنوان یکی از جدیدترین روشهای پیکار در عصر حاضر در مناقشات کشورها شناخته میشود. جنگ غیرخطی، شورش محور و یا محدود از جمله عناوینی است که برای آن بکارگفته میشود. در جنگ روسیه و اوکراین که شامل ابعاد نظامی، سایبری، اطلاعاتی و غیره میشود، بکارگیری جنگ ترکیبی در اولویت عمل هر دو کشور قرار گرفته است. روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ، ستیزی را با کشوری نه چندان مطرح در جنگها آغاز کرده که در کنار پیشرفتهای خود به برخی از اهداف نیز دست نیافته است. کمکهای غرب به اوکراین، تشکیل یگانهای جنگ سایبریِ عملیاتی، جنگ اطلاعاتی، نفوذ و... همگی از مفاهیمی هستند که در این بین نقش ایفا میکنند. پژوهش حاضر به سوالی با این مضمون پاسخ خواهد داد که روند اقدامات، میزان قدرت روسیه و پیشرفت آن در جنگ ترکیبی علیه اوکراین تا چه اندازه موثر بوده است؟ فرضیه در قامت پاسخ به آن بیان داشته است، عواملی همچون برنامه ریزی ضعیف نظامی، آمادگی رزمی پایین، کمک های غرب در زمینههای مختلف آفندی، پدافندی و سایبری، نفوذ در بدنه نیروهای در حال جنگ همچون گروه واگنر، از جمله عواملی هستند که باعث فرسایشی شدن ارتش روسیه در جنگ اوکراین شدهاند و در کنار پیشرفتها، عقب افتادگیهایی را نیز برای روسیه به دنبال داشتهاند. روش کیفی – تحلیلی، برپایه اسناد کتابخانهای و مجلات معتبر علمیِ بینالمللی، شیوهای است که در نگارش این پژوهش بکارگرفته شده است. در نهایت یافتههای طرح عنوان داشته است که روسیه به دلیل انجام برخی محاسبات غلط درگیر جنگی فرسایشی شده که در صورت نداشتن راه حلی معقول و مورد پسند، در باتلاق آن فرو خواهد رفت.
مقاله پژوهشی
علی باقری دولت آبادی؛ رحمان تقوائی پور
چکیده
یکی از محورهای برجسته سیاست خارجی دولت رئیسی، پیگیری رویکرد نگاه به شرق است. هم رئیسجمهور و هم سایر مقامات ایران پیوسته بر اهمیت این روابط و رو به گسترش بودن آن تاکید کردهاند. با مشاهده عزم دولت سیزدهم برای توسعه روابط با چین و روسیه، سؤالی که مطرح میشود این است که کدام عوامل در انتخاب سیاست نگاه به شرق از سوی دولت رئیسی مؤثر بودند؟ ...
بیشتر
یکی از محورهای برجسته سیاست خارجی دولت رئیسی، پیگیری رویکرد نگاه به شرق است. هم رئیسجمهور و هم سایر مقامات ایران پیوسته بر اهمیت این روابط و رو به گسترش بودن آن تاکید کردهاند. با مشاهده عزم دولت سیزدهم برای توسعه روابط با چین و روسیه، سؤالی که مطرح میشود این است که کدام عوامل در انتخاب سیاست نگاه به شرق از سوی دولت رئیسی مؤثر بودند؟ فرضیه پژوهش تعلق خاطر رئیسجمهور به جناح اصولگرا و همنوایی ساختارهای داخلی قدرت با دیدگاه های دولت را در پیگیری رویکرد نگاه به شرق موثر میداند. برای پاسخ به سوال اصلی از نظریه پیوستگی جیمز روزنا و روش علّی استفاده شده است. همچنین داده های پژوهش به صورت کتابخانه ای از منابع نوشتاری و الکترونیک گرداوری گردیدند. یافتههای پژوهش نشان دادند رویکرد نگاه به شرق بیش از آنکه یک اجبار برخاسته از متغیر نظام بینالملل باشد یک انتخاب از سوی دولت بوده است. تعلق ابراهیم رئیسی و اعضای کابینه وی به جناح اصولگرا، ترجیح این جناح به توسعه روابط با شرق و برجسته سازی تضاد با غرب، یکدست شدن ساختار قدرت و حمایت یکپارچه از رویکرد نگاه به شرق، به همراه نقشی که رئیسی به عنوان یک رئیسجمهور انقلابی، ارزشی، ولایتمدار و غربستیز برای خود تعریف کرده است در شکلگیری این سیاست خارجی موثر بوده است.
مقاله پژوهشی
مهدی جهانتیغی؛ خسرو وفایی سعدی؛ پونه طبیب زاده
چکیده
مقدمه:پیشبینیهای نظری، رویههای بینالمللی و شواهد اثباتی و تجربی فراوانی در نظام جهانی از یک دوره گذار سریع و عمیق حکایت دارد که در آن قدرتهای نوظهور جهانی و مجموعههای منطقهای، در حال به چالش کشیدن ساختار سنتی قدرت در جهان هستند. همافزایی چین و ایران در برخی از حوزهها در این راستا قابل تفسیر است. بیان مسئله: عدم ادراک ...
بیشتر
مقدمه:پیشبینیهای نظری، رویههای بینالمللی و شواهد اثباتی و تجربی فراوانی در نظام جهانی از یک دوره گذار سریع و عمیق حکایت دارد که در آن قدرتهای نوظهور جهانی و مجموعههای منطقهای، در حال به چالش کشیدن ساختار سنتی قدرت در جهان هستند. همافزایی چین و ایران در برخی از حوزهها در این راستا قابل تفسیر است. بیان مسئله: عدم ادراک مناسب از این رابطه در ایران و بافت بینالملل و تمرکز تفاسیر و تحلیلها بر محور متغیر آمریکا، و برخی خلأهای روششناختی و معرفتشناختی در تحقیقات پیشین مانع از ایجاد یک فهم جامع و روا از این پدیده شده است. روش: بر همین اساس، تحقیق حاضر با استخدام نظریه نقش در نظام بینالملل، تلفیق پدیدارشناسی و تحلیل اثرات متقاطع و اعتباربخشی نخبگانی و نرمافزاری، ابعاد رابطه دو کشور تحت برنامه همکاری مشترک را از دیدگاه چین بررسی کرده است. یافتهها: نتایج نشان داد که رویکرد چین در رابطه با ایران متشکل از دو بعد ساختاری ( متشکل از ده متغیر) و اندیشگانی (متشکل از پنج متغیر) است که به ترتیب منجر به ساخت نقشهای "ابرقدرت-قدرت میانه" و "ذینفع همسو" شده است. تحلیل اثرات متقاطع نیز نشان داد که نظام روابط دو کشور پایدار و فاقد متغیرهای ریسک است و بر همین اساس، ناپایدارسازی آن دشوار است. از طرف دیگر، به دلیل تنافی این نقشها با دیگر نقشهای بینالمللی چین، چشمانداز بسط این رابطه را نیز دشوار کرده است.
مقاله پژوهشی
سید محسن حسینی؛ آرش رئیسی نژاد؛ محسن عباس زاده مرزبالی
چکیده
امروزه لیبرال دموکراسی با چالشهایی از جمله پوپولیسم مواجه شده است. با بهقدرت رسیدن فرد یا حزب پوپولیست، امکان پدید آمدن سیاست خارجی پوپولیستی بهوجود میآید که در هر کشوری از جمله آمریکا میتواند ویژگیهای خاصی داشته باشد. ترامپ با شعارهای پوپولیستی مانند "اول آمریکا" سیاست خارجی این کشور را متأثر از رویکرد پوپولیسم ناسیونالیستی ...
بیشتر
امروزه لیبرال دموکراسی با چالشهایی از جمله پوپولیسم مواجه شده است. با بهقدرت رسیدن فرد یا حزب پوپولیست، امکان پدید آمدن سیاست خارجی پوپولیستی بهوجود میآید که در هر کشوری از جمله آمریکا میتواند ویژگیهای خاصی داشته باشد. ترامپ با شعارهای پوپولیستی مانند "اول آمریکا" سیاست خارجی این کشور را متأثر از رویکرد پوپولیسم ناسیونالیستی خود قرار داد و تقابلی میان ساختار و کارگزار بهوجود آمد. پرسش اصلی این پژوهش، این است که غیریتسازی با ساختار نهادی نخبگان حاکم آمریکا چگونه در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ انجام شد؟ فرضیهی این پژوهش نیز این است که غیریتسازی ترامپ با نخبگان حاکم از طریق ایجاد فضای دو قطبی و تقابل میان ساختار و کارگزار، و شرایط نامساعد ساختار و وضع موجود نظم بینالمللگرایی لیبرال، در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ انجام شده است. با استفاده از پارادایم واقعگرایی نئوکلاسیک، روش ردیابی فرآیند، و با مراجعه به منابع و اسناد مکتوب دربارهی پوپولیسم و سیاست خارجی آمریکا در دورهی ترامپ، چگونگی غیریتسازی با نخبگان حاکم این کشور تبیین شده است.
مقاله پژوهشی
علی حسن پور؛ سهراب صلاحی؛ دکتر مریم مرادی
چکیده
همواره در مخاصمات مسلحانه عدهای از افراد بهدلایل مختلف در درگیریها شرکت میکنند؛ درصورتیکه انگیزهی این افراد بهرهی مادی نباشد اینگونه افراد جنگجو نامیده میشوند. وجود جنگجویان خارجی در مخاصمات مسلحانه دارای آثار و تبعاتی همچون بیثبات کردن دولتها، گسترش تروریسم و قاچاق تسلیحات میباشد. این پژوهش باهدف بررسی مسئولیت ...
بیشتر
همواره در مخاصمات مسلحانه عدهای از افراد بهدلایل مختلف در درگیریها شرکت میکنند؛ درصورتیکه انگیزهی این افراد بهرهی مادی نباشد اینگونه افراد جنگجو نامیده میشوند. وجود جنگجویان خارجی در مخاصمات مسلحانه دارای آثار و تبعاتی همچون بیثبات کردن دولتها، گسترش تروریسم و قاچاق تسلیحات میباشد. این پژوهش باهدف بررسی مسئولیت بینالمللی دولتها در مقابله با جنگجویان خارجی به روش توصیفی وتحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای تدوین گردید. یافتهها حاکی از آن است، برای مبارزه با جنگجوی خارجی و جلوگیری از تروریسم، و مقابله دولتها با جنگجویان خارجی و اعمال مخربشان کنوانسیونهای مختلفی به تصویب رسیده است. کنوانسیون پنجم لاحه 1907 و کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم 1999 و قطعنامة 2178 و قطعنامه الزامآور شماره 1373 مورخ 28 سپتامبر 2001 شورای امنیت و طرح مسئولیت بینالمللی دولت ماده 34و ماده 31 بند 2 دولت زیان زننده ملزم به جبران هر دو زیان مادی و معنوی هستند و طبق تعهدات بینالمللی بهویژه کنوانسیونهای وین7927 و 7921 و کنوانسیون 8 سپتامبر 1923 دولتها نهفقط در فعل بلکه در ترک فعل نیز مسئولیت دارند. لذا نتایج پژوهش نشان میدهد چون جنگجویان پاسخگوی اعمال خود نیستند. حقوق بینالملل از دولتها میخواهد، منافع قانونی و حقوقی دولتهای دیگر را رعایت کنند. در غیر این صورت دولتهای متخلف در قبال حقوق بینالملل به جهت عدم حفظ امینت بینالمللی مسئولیت دارند و در صورت وارد شدن خسارت به دولتهای دیگر یا تبعه آن کشورها ملزم به جبران خسارت هستند.
مقاله پژوهشی
امیررهام شجاعی
چکیده
نظریههای روابط بینالملل را از منظر موضوع تبیین، در یک نگاه کلان، میتوان به نظریههای سیاستخارجی و سیاست بینالملل تقسیمبندی نمود. هرچند که یک ارتباط تنگاتنگ میان نظریات سیاستخارجی و سیاست بینالملل وجود دارد و این دو از هم جدا نیستند، با این حال، نمیتوان این دو را یکی انگاشت. نظریههای سیاستخارجی به دنبال واکاوی، ...
بیشتر
نظریههای روابط بینالملل را از منظر موضوع تبیین، در یک نگاه کلان، میتوان به نظریههای سیاستخارجی و سیاست بینالملل تقسیمبندی نمود. هرچند که یک ارتباط تنگاتنگ میان نظریات سیاستخارجی و سیاست بینالملل وجود دارد و این دو از هم جدا نیستند، با این حال، نمیتوان این دو را یکی انگاشت. نظریههای سیاستخارجی به دنبال واکاوی، تبیین و پیشبینی رفتارخارجی دولتها و عوامل گوناگون تأثیرگذار بر آن هستند، درحالی که نظریههای سیاست بینالملل، به دنبال تبیین چیستی، چگونگی و اثرات پیامدهای تعاملات میان دولتها در محیطی به نام نظام بینالملل میباشند. یکی از جدیدترین نظریههای رئالیستی سیاستخارجی، تئوری رئالیسمنئوکلاسیک میباشد. این تئوری با بهرهگیری ترکیبی از نگاه کلان رئالیسمساختاری و نگاه خرد رئالیسم کلاسیک؛ سیاستخارجی را محصول افعال مبتنی بر مفهوم ترجمهشدهی الزامات ساختاری، بهوسیلهی دولتها و سایر عوامل داخلی، در نظر میگیرد. تأکید بر محدودیتهای سیستمی در کنار انتخابگرهای غیرسیستمی؛ باعث افزایش قدرت تبیینی این تئوری شدهاست. برخی متفکرین(معروف به نسل سوم رئالیسمنئوکلاسیک)، بهدنبال بازنویسی و پیشبرد این تئوری، بهعنوان یک نظریه سیاست بینالملل بودهاند. در این مقاله با شرح آرا متفکران اصلی رئالیسمنئوکلاسیک و با روش تبیینی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ دادهخواهد شد که: رئالیسمنئوکلاسیک از ابتدای ظهور آن بهعنوان یک نظریه مکمل واقعگراییساختاری، تا سالیان اخیر که بهعنوان یک نظریه جدید سیاست بینالملل، بازساختاربندی شدهاست؛ چه تغییرات و دگرگونیهایی را پشت سر نهاده؟ فرضیه اصلی نیز این است که رئالیسمنئوکلاسیک بهمرور زمان بهسوی تحلیل التقاطی و چندسطحی و میانرشتهای حرکت کرده و از هسته سخت رئالیستی فاصله گرفتهاست. شیوه پژوهش نیز تحلیلی-تبیینی؛ با یک رویکرد نظری است.
مقاله پژوهشی
ضیاءالدین صبوری؛ سید بهنام مهردل
چکیده
حق آزادی اجتماعات از مهمترین حقهای بشری و از مؤلفههای مشارکت سیاسی شهروندان برای دستیابی به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دریک حاکمیت دموکراتیک است. بسیاری از فعالان حقوق بشر نقش دادگاه اروپایی حقوق بشر در توسعه تدریجی مفهوم و اعمال حقها را مثبت ارزیابی میکنند. از اینرو، پژوهشگران در این تحقیق درصدد برآمدند تا برای تأیید ...
بیشتر
حق آزادی اجتماعات از مهمترین حقهای بشری و از مؤلفههای مشارکت سیاسی شهروندان برای دستیابی به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دریک حاکمیت دموکراتیک است. بسیاری از فعالان حقوق بشر نقش دادگاه اروپایی حقوق بشر در توسعه تدریجی مفهوم و اعمال حقها را مثبت ارزیابی میکنند. از اینرو، پژوهشگران در این تحقیق درصدد برآمدند تا برای تأیید این نظر، آرای مختلف دادگاه اروپایی حقوق بشر در باب حق آزادی اجتماعات را مورد کندوکاو قرار دهند. لذا پرسش اصلی مطرح شده در این پژوهش این است که: «آرای دادگاه اروپایی حقوق بشر تا چه حد در توسعهی حق آزادی اجتماعات تأثیرگذار بوده است؟» و در نتیجهگیری این فرضیه نویسندگان مورد تأکید قرار گرفته است که: « دادگاه اروپایی حقوق بشر در توسعهی حق آزادی اجتماعات هرچند به صورت تدریجی و بطئی، نقش تأثیرگذاری ایفا میکند». دستاورد پژوهش با توجه به روح و فحوای نظریه "ایده برابر با رویکرد حقوقی و قضایی"، بر این ایده تمرکز کرده است که دستیابی به ارائه یک "تعریف مشترک" درباره حقوق بشر از الگو و مجرای آرای دادگاه اروپایی حقوق بشر امکانپذیر است و لذا دستیابی به آن را از رهگذر تفاسیر آرای دادگاه اروپایی حقوق بشر توصیه کرده است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و از هدف توسعهای پیروی میکند.
مقاله پژوهشی
عبدالرضا عالیشاهی؛ علی محمددوست؛ مجید رفیعی؛ حسین مسعودنیا
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری – تفسیری طالبان در امارت اسلامی افغانستان می باشد. روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت، آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی، جهت شناسایی عوامل موثر از روش تحلیل-محتوا، مرور متون و همچنین مصاحبه های اکتشافی با خبرگان حوزه های علوم سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و مطالعات ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری – تفسیری طالبان در امارت اسلامی افغانستان می باشد. روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت، آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی، جهت شناسایی عوامل موثر از روش تحلیل-محتوا، مرور متون و همچنین مصاحبه های اکتشافی با خبرگان حوزه های علوم سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای به تعداد 28 نفر استفاده گردید. جهت انتخاب خبرگان از روش غیرتصادفی با تکنیک گلولهبرفی تا دستیابی به اشباع-نظری استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کمی، 85 نفر از کارشناسان، پژوهشگران و محققان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده برآورد گردیدند. برای غربالگری و انتخاب عوامل از روش دلفی فازی استفاده شد که از بین 17عامل شناسایی شده، 15 عامل انتخاب و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی عوامل تعیین شده در قالب سه عامل اصلی دولت اسلامی اعتدال گرا، تلاش برای وحدت قومیتی در افغانستان و تقویت پایگاه اجتماعی و مردمی شدند. همچنین برای سطح بندی از روش مدل سازی ساختاری– تفسیری استفاده شده است که به ترتیب در سطح اول دولت اسلامی اعتدال گرا، سطح دوم تلاش برای وحدت قومیتی در افغانستان و در سطح سوم تقویت پایگاه اجتماعی و مردمی (مشروعیت) قرار گرفته است.با توجه به نمودار قدرت نفوذ و میزان وابستگی هر سه عامل در ناحیه خودمختار قرار گرفتند که قدرت نفوذ و میزان وابستگی پایینی دارند و تأثیر-پذیری و نفوذپذیری کمی نسبت بهم خواهند داشت.
مقاله پژوهشی
مهدی فاخری
چکیده
پس از پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده طرح مارشال را برای بازسازی اروپای جنگزده اجرا و برای نخستین بار مفهوم کمکهای توسعهای را به روابط بینالملل معرفی کرد . طرح مارشال که امر بازسازی و ایجاد ثبات در دولتهای اروپایی را دنبال میکرد، موجب تحقق یکی از اهداف استراتژیک ایالات متحده شد که که مهار شوروی در اروپا بود. در باقی دورهها ...
بیشتر
پس از پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده طرح مارشال را برای بازسازی اروپای جنگزده اجرا و برای نخستین بار مفهوم کمکهای توسعهای را به روابط بینالملل معرفی کرد . طرح مارشال که امر بازسازی و ایجاد ثبات در دولتهای اروپایی را دنبال میکرد، موجب تحقق یکی از اهداف استراتژیک ایالات متحده شد که که مهار شوروی در اروپا بود. در باقی دورهها و به اقتضای شرایط، استفاده از کمکهای توسعهای توسط آمریکا به منظور تضمین منافع ملی ادامه پیاده کرد. یکی از اهداف سیاست خارجی دولت آمریکا ایجاد تغییرات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعیای در جهان درحالتوسعه است که منافع این کشور را تامین کند. این پژوهش در پی کشف تغییراتی است که این کشور از طریق کمکهای توسعهای خود در کشورهای واقع در خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و جنوب شرق آسیا در فاصلهی سالهای 2000 تا 2020 ایجاد کرد. آمریکا بر اساس این که چه مکتبی در سیاست خارجی آن جایگاه هژمونی را به خود اختصاص داده باشد، تغییراتی نهادی یا غیر نهادی را در جهان درحالتوسعه ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، دو دولت بوش و اوباما که در سیاست خارجی از سنت ویلسونی پیروی کردهاند در تلاش بودهاند تا با ایجاد تغییراتی نهادی، نظامهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دولتهای درحالتوسعه را به ساختار موجود در ایالات متحده شبیه سازند و دولت جکسونی-جفرسونی ترامپ، تمایلی به تغییر شرایط موجود در جهان درحالتوسعه نداشته است. به همین خاطر، دریافت کمکهای توسعهای از سوی آمریکا میتواند زمینهساز ایجاد تغییراتی ماهوی در کشور دریافتکنندهی کمک شود.
مقاله پژوهشی
محمدجواد فتحی؛ کمند بهرامی یاراحمدی؛ اکبر غفوری
چکیده
اهمیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیکی تنگههای بینالمللی باعث شده است که قدرتهای جهانی نظیر چین تلاش جهت کسب میزانی از نفوذ در چنین شریانهای حیاتی را اجتنابناپذیر قلمداد کنند. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش کیفی با رویکرد تحلیل اسنادی درصدد پاسخ به این پرسش است که تنگه بابالمندب چه جایگاهی در نگاه راهبردی کشور چین دارد؟ این ...
بیشتر
اهمیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیکی تنگههای بینالمللی باعث شده است که قدرتهای جهانی نظیر چین تلاش جهت کسب میزانی از نفوذ در چنین شریانهای حیاتی را اجتنابناپذیر قلمداد کنند. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش کیفی با رویکرد تحلیل اسنادی درصدد پاسخ به این پرسش است که تنگه بابالمندب چه جایگاهی در نگاه راهبردی کشور چین دارد؟ این تنگه از منظر اقتصادی حلقه پیوند اصلی میان شرق آسیا با شاخ آفریقا، کانال سوئز، مدیترانه و در نهایت کشورهای اروپایی میباشد. فقدان دسترسی به تنگه، یک چالش و مانع در مسیر جاده ابریشم جدید است؛ چرا که هم برنامه بلندمدت این کشور جهت نفوذ اقتصادی در قاره آفریقا از طریق شاخِ این منطقه با مشکل مواجه میشود و هم اینکه تمرکز بر راه جایگزین، یعنی دماغه امید نیک، مسافت و هزینه دسترسی به قاره اروپا را چند برابر میکند. از نظرگاه سیاسی نیز حضور در بابالمندب با تلاش و رقابت موازنهبخش و پایدار چین در مقابل آمریکا در مجاورت تنگه و احتمال تهدید منافع این کشور در آینده توسط واشینگتن مرتبط است. نتیجه اینکه طرحهای سختافزارانه یا نظامی و تلاشهای نرمافزارانه و توسعهمحورِ چین در دو کشور مجاور باب-المندب یعنی جیبوتی با محوریت توسعه بندر چندمنظوره اقتصادی و نظامی دوراله و یمن با محوریت تقویت زیرساختهای بنادر عدن، المخاء و تلاش جهت نفوذ در جزیره پریم از یکسو و اجتناب از ورود به بحرانهای منطقهای از جانب دیگر، در راستای تضمین و تحکیم اهداف اقتصادی و سیاسی قابل ارزیابی است.
مقاله پژوهشی
فاطمه محروق؛ رسول نعیم نژاد
چکیده
مقاله حاضر درصدد بررسی پویاییهای نوین ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قفقاز جنوبی ناشی از جنگ دوم قرهباغ و جنگ روسیه و اوکراین (2022) با تکیه بر پروژه کریدور زنگزور است. اهمیت این پژوهش در آن است که تاکنون بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه براساس نظریههای کلاسیک ادبیات روابط بینالملل مورد بررسی قرار گرفته است. این درحالی است که با ...
بیشتر
مقاله حاضر درصدد بررسی پویاییهای نوین ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قفقاز جنوبی ناشی از جنگ دوم قرهباغ و جنگ روسیه و اوکراین (2022) با تکیه بر پروژه کریدور زنگزور است. اهمیت این پژوهش در آن است که تاکنون بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه براساس نظریههای کلاسیک ادبیات روابط بینالملل مورد بررسی قرار گرفته است. این درحالی است که با شدت گرفتن جنگ روسیه و اکراین (2022) و اهمیت مسیرهای ترانزیتی جایگزین در قفقازجنوبی به دلیل موقعیت میانگاهی آن در نظمهای منطقهای مجاور که محل تداخل برنامههای منطقهای بازیگران مهم بینالمللی است سبب ناکارامدی نگرشهای سنتی به منطقهگرایی شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با توجه به مدل تحلیلی منطقهگرایی متداخل، درصدد پاسخ به این پرسش است که تأثیر شبکه منطقهای متداخل روسیه و ترکیه بر پروژه کریدور زنگزور چیست؟ استدلال نویسندگان مقاله آن است شبکه متداخل روسیه و ترکیه به دلیل تداخل سیاستهای منطقهای آنها در قفقاز جنوبی و شکلدهی به الگوهای رفتاری همافزا با شرکا و جایگزین راهبردی برای رقبا بهتر میتواند واقعیتهای موجود در الگوهای رفتاری روسیه و ترکیه را به صورت ساختارمند و چندوجهی تبیین کند.
مقاله پژوهشی
عباس نادری
چکیده
مناسبات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از انقلاب اسلامی دستخوش تغییر و تحولات اساسی شد و از آن زمان تاکنون بر مدار تنش و بحرانهای متوالی نظم و نسق یافته و به ندرت عادی بوده است. موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپولیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر دو کشور روابط آنها را برای منطقه و جهان بسیار با اهمیت ساخته از اینرو، محققین بسیاری تمرکز ...
بیشتر
مناسبات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از انقلاب اسلامی دستخوش تغییر و تحولات اساسی شد و از آن زمان تاکنون بر مدار تنش و بحرانهای متوالی نظم و نسق یافته و به ندرت عادی بوده است. موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپولیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر دو کشور روابط آنها را برای منطقه و جهان بسیار با اهمیت ساخته از اینرو، محققین بسیاری تمرکز خاصی برروابط دو کشورداشته اما موضوع قابل تامل این است که اکثر قریب به اتفاق این پژوهشگران اعم از داخلی و خارجی از منظر رئالیسم به تجزیه و تحلیل روابط پر افت و خیز دو کشور پرداخته و بحران و باز رخداد بحران در روابط آنها را تابعی از اصول و مفروضههای رئالیسم فرض کرده و تحلیل نمودهاند.در حالی که منافع ملی و سیاست خارجی دو کشور و به تبع منازعات و بحرانها محصول ژرف ساختهای اجتماعی و هویتی متضاد آنها بوده و اتفاقاً مفروضههای رئالیسم نیز بر اساس عناصر اجتماعی و هویتی متضاد دو کشور معنا میشوند. این پژوهش با نیم نگاهی به ساخت اجتماعی و سازهانگاری، یک خوانش تعارضی بر کاربست رئالیسم در روابط آنها است. بنابراین سوال اصلی این پژوهش این است، آیا پارادایم رئالیسم قابلیت تبیین بحرانهای متوالی در روابط دو کشور را دارد؟ دادههای پژوهش به طور جدی کاربست تئوری رئالیسم را با تردید اساسی مواجه ساخته وصلاحیت داوری آن را به زیر سوال برده است. در این پژوهش از روش تحلیلی و توصیفی استفاده شده و شیوه جمع آوری دادهها،به صورت اسنادی و کتابخانهای میباشد.
مقاله پژوهشی
امین نواختی مقدم؛ رهبر طالعی حور؛ سلمان بازیار
چکیده
کریدور زنگهزور یککریدور راهبردی، سیاسی و اقتصادی میباشدکه جمهوری آذربایجان پس از جنگدوم قرهباغ در سال2020 مطرح کردهاست. واکاوی تاثیر ایجاد اینکریدور بر امنیت سیاسی و اقتصادی جمهوریاسلامی ایران هدف اصلی این پژوهش است. سوال اصلی پژوهش این است که ایجاد کریدور زنگهزور چه تاثیری بر امنیت سیاسی و اقتصادی و ...
بیشتر
کریدور زنگهزور یککریدور راهبردی، سیاسی و اقتصادی میباشدکه جمهوری آذربایجان پس از جنگدوم قرهباغ در سال2020 مطرح کردهاست. واکاوی تاثیر ایجاد اینکریدور بر امنیت سیاسی و اقتصادی جمهوریاسلامی ایران هدف اصلی این پژوهش است. سوال اصلی پژوهش این است که ایجاد کریدور زنگهزور چه تاثیری بر امنیت سیاسی و اقتصادی و منافعملی ج. ا. ایران دارد. برای پاسخ به سئوالپژوهش، فرضیه را به این صورت میتوان تببین کرد که ایجادکریدور زنگهزور و در پیآن تغییرات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک میتواند توام با چالشها و فرصتهایی برای جمهوریاسلامیایران باشد؛ که بهنظر میرسد که چالشهای امنیتیآن به مراتب بیشتراز فرصتهای آن باشد برای تبیین بهتر این مقاله و تجهیز آن به چارچوبی منسجم از میان نظریهها، از نظریه مکتب کپنهاک بهره گرفته و سعی گردیده تا با استفاده از جنبههای مختلف این نظریه به ویژه در دو بعد سیاسی و اقتصادی تاثیر کریدور زنگه زور بر امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. روش پژوهش دراین مقاله توصیفی–تحلیلی بوده و ازمنابع کتابخانهای و پویش اینترنتی برای جمعآوری دادهها استفاده شدهاست.