نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران.
2 دانشیار روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران. (نویسنده مسئول)
3 دانشیار علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران.
چکیده
ایران در اوایل سده بیستم با انقلاب مشروطه و تشکیل نخستین مجلس موسسان به تدوین اصول سیاست خارجی اقدام نمود. مختصات سیاست خارجی در قانون اساسی مشروطه غیرانقلابی، عقلانی و مبتنی بر بیطرفی و روابط خارجی مسالمت آمیز میباشد. علیرغم سیاست نفوذ روس و انگلیس در ایران و به دنبال آن تحمیل قراردادهای سیاسی و اقتصادی در سالهای منتهی به انقلاب مشروطه پرسشی که مطرح میشود این است که چرا برونداد سیاست خارجی در قانون اساسی انقلاب مشروطه عمدتاً واقعگرایانه، غیرانقلابی و همراستا با نظام بین-الملل شکل گرفته است؟ فرضیهای که برای پاسخ به این پرسش مطرح میکنیم این است که پیکربندی پیچیدهای از زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داخلی در پیوند با عوامل بینالمللی به شکلگیری موقعیت انقلابی و ائتلاف بسیج نیروهای داخلی و قدرتهای خارجی در مسیرانقلاب و درنتیجه به پدیدار سیاست خارجی عقلانی، واقعگرایانه و مسالمتآمیز منجر شده است. روش این پژوهش تاریخی- تفسیری و متکی بر نظریه جامعه شناسی تاریخی جرج لاوسن است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله