مقاله پژوهشی
علی باقری دولت آبادی
چکیده
دیپلماسی سلامت یکی از جنبههای دیپلماسی مدرن است که بعد از شیوع کرونا در جهان مورد اقبال بسیاری از کشورهای جهان واقع شده است. هدف مقاله پیش رو بررسی نقش دیپلماسی سلامت بر حفظ و تداوم پویایی اقتصادی چین همزمان با شیوع کرونا در این کشور و جهان است. سوال اصلی این است که دیپلماسی سلامت چگونه به چین کمک کرد تا در زمانی که دیگر کشورها با رکود ...
بیشتر
دیپلماسی سلامت یکی از جنبههای دیپلماسی مدرن است که بعد از شیوع کرونا در جهان مورد اقبال بسیاری از کشورهای جهان واقع شده است. هدف مقاله پیش رو بررسی نقش دیپلماسی سلامت بر حفظ و تداوم پویایی اقتصادی چین همزمان با شیوع کرونا در این کشور و جهان است. سوال اصلی این است که دیپلماسی سلامت چگونه به چین کمک کرد تا در زمانی که دیگر کشورها با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم می کردند بتواند اقتصاد خود را پویا نگه دارد؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که کارکردهای دیپلماسی سلامت ازجمله افزایش ارتباطات با کشورها، تلطیف چهره بینالمللی، فرصتسازی برای کسب منافع اقتصادی از راه توسعه صادرات و...به چین کمک نمود تا پویایی اقتصاد خود را حفظ نماید. برای انجام پژوهش از روش کیفی با رویکرد تحلیلی-تبیینی و برای گرداوری داده ها از روش کتابخانهای استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان دادند چین توانسته است در پرتو دیپلماسی سلامت به بازارهای جدید در کشورهای درحالتوسعه دستیافته، برای خود شهرت و محبوبیت سیاسی کسب نماید و نقشی مسوول و خیرخواه از پکن ترسیم سازد. درنتیجه این سیاستها، استقبال از کالاهای بهداشتی چین در سال 2020 افزایش یافت و صادرات این کشور افزایش یافت.
مقاله پژوهشی
نعمت الله پهلوانی؛ حسین پوراحمدی میبدی
چکیده
با شروع سده جدید میلادی منطقه شرق آسیا شاهد بازتوزیع قدرت و ثروت توسط ساختار نظام بین الملل بوده است؛ بازتوزیعی که توازن قدرت را همواره به سود چین و به ضرر قدرت سنتی منطقه یعنی ژاپن تغییر داده است. برهمین اساس مقاله پیش رو در نظر دارد تا با نگاهی نئورئالیستی، با ابتنای بر رویکردی تبیینی-تحلیلی و روشی کیفی به بررسی مجموعه اقدامات امنیتطلبانه ...
بیشتر
با شروع سده جدید میلادی منطقه شرق آسیا شاهد بازتوزیع قدرت و ثروت توسط ساختار نظام بین الملل بوده است؛ بازتوزیعی که توازن قدرت را همواره به سود چین و به ضرر قدرت سنتی منطقه یعنی ژاپن تغییر داده است. برهمین اساس مقاله پیش رو در نظر دارد تا با نگاهی نئورئالیستی، با ابتنای بر رویکردی تبیینی-تحلیلی و روشی کیفی به بررسی مجموعه اقدامات امنیتطلبانه و حافظ وضع موجود دولت ژاپن در عرصه نظامی و اقتصادی بپردازد که در برابر قدرت افزاییهای چین صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ژاپن به عنوان یک قدرت فائقه منطقهای رو به زوال و واحدی عقلایی با محاسبه هزینه-فایده گزینههای موجود در راستای تقابل یا همکاری، مجموعه اقداماتی را دنبال میکند که در راستای کسب هرچه بیشتر منافع ملی این کشور بودهاند، اقداماتی که همزمان در برگیرنده اهداف رفاهی و اهداف امنیتی میباشند. از این رو بررسی طرحها و اقدامات توامان اقتصادی و سیاسی، امنیتی ارائه شده توسط ژاپن در راستای مقابله با طرحهای قدرت گستر چین میتواند سیاست خارجی منفعت طلبانه قدرتهای برتر جهانی را در مقابل تهدیدات قدرتهای نوظهور نشان دهد.
مقاله پژوهشی
نجمیه پوراسمعیلی؛ علی اسمعیلی اردکانی
چکیده
برداشت و سوءبرداشت در مناسبات دولتها و در نتیجه مناسبات منطقهای تاثیرگذار است. وضعیت امروز منطقه خاورمیانه مصداقی روشن برای بحث درباره برداشت و سوء برداشتهای بازیگران موثر است. بهواسطه آنکه رهبران دو کشور ترکیه و عربستان، شخصیت و ذهنیت متفاوتی دارند، نوع نگاه، تفسیر، برداشت، تصمیم و سیاست خارجی متفاوتی را در مورد موضوعات ...
بیشتر
برداشت و سوءبرداشت در مناسبات دولتها و در نتیجه مناسبات منطقهای تاثیرگذار است. وضعیت امروز منطقه خاورمیانه مصداقی روشن برای بحث درباره برداشت و سوء برداشتهای بازیگران موثر است. بهواسطه آنکه رهبران دو کشور ترکیه و عربستان، شخصیت و ذهنیت متفاوتی دارند، نوع نگاه، تفسیر، برداشت، تصمیم و سیاست خارجی متفاوتی را در مورد موضوعات مختلف در منطقه خاورمیانه و ازجمله در ارتباط با اهداف و اولویتهای سیاست خارجی ایران پیگیری میکنند. لذا تحلیل زمینههای شکل گیری ذهنیت متفاوت این رهبران در خصوص موضوعات مختلف در سطح منطقه و بینالملل بسیار ضروری است. ازاینرو با اتکا به این تاثیرگذاری، مقاله حاضر با اتخاذ این پرسش که ذهنیت متفاوت رهبران ترکیه و عربستان نسبت به ماهیت و اهداف محور مقاومت، به عنوان یکی از متغیرهای کلیدی نظم و نظام سیاسی و امنیتی این منطقه، چگونه قابل تبیین است؟ نگارندگان بر این نظرند که مبانی و زمینههای شکلگیری ذهنیت و دیدگاه این رهبران نسبت به محور مقاومت را در زنجیرهای از سه گزاره تفاوت در منافع و اهداف، تفاوت در ماهیت سیاست خارجی و سیاستها و اقدامات انجام شده بر اساس این ماهیت میتوان توضیح داد. زنجیرهای که نشان میدهد ذهنیت متفاوت این رهبران بر اساس ارتباط میان این سه گزاره، شکل سیاستها و اقدامات در مسائلی مانند محور مقاومت، نظم امنیتی منطقهای، مشارکت یا تعامل با غرب، حل و فصل مسئله اسرائیل، فلسطین و را تحت تاثیر قرار داده است.
مقاله پژوهشی
سمیه حمیدی؛ احسان مزدخواه
چکیده
مدل همگرایی اقتصادی در چارچوب اقتصاد سیاسی تعاملی – پراکنشی در جهان امروز به عنوان الگوی نظمساز در سیاستجهانی میباشد و پیگیری چنین مدلی به قدرتسازی، کسب اعتبار و وزن بینالمللی کشورها کمک میکند. اقتصاد سیاسی تعاملمحور و پراکنشی از دهه۲۰۰۰میلادی در ساخت سیاسی قطر به عنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر در جهت تولید قدرت ...
بیشتر
مدل همگرایی اقتصادی در چارچوب اقتصاد سیاسی تعاملی – پراکنشی در جهان امروز به عنوان الگوی نظمساز در سیاستجهانی میباشد و پیگیری چنین مدلی به قدرتسازی، کسب اعتبار و وزن بینالمللی کشورها کمک میکند. اقتصاد سیاسی تعاملمحور و پراکنشی از دهه۲۰۰۰میلادی در ساخت سیاسی قطر به عنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر در جهت تولید قدرت منطقهای – بینالمللی مطرح شد. این رهیافت گزینی از سوی سیستم حکمرانی قطر بدین معناست است که این کشور میبایست با خوشهسازی ارتباطی و شبکهسازی در سطح منطقه و فرامنطقه به ارتباط پایدار اقتصادی و سیاسی برای تامین منافع و کسب پرسیتژ بینالمللی به عنوان یک کنشگر فعال و متوازن عمل نماید. حال پرسش اینجاست که مدل اقتصاد سیاسی قطر به عنوان مولفه تولید قدرت در نظام بینالملل چیست و این الگو دارای چه ویژگیهایی میباشد؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانهای و بررسی اطلاعات اقتصادی قطر در پی تبیین ژئواکونومی تعاملی قطر از منظر اقتصاد سیاسی به عنوان پایه قدرتساز این کشور در نظامبینالملل میباشد. نتایج نشان میدهد، ابعاد تعاملی اقتصاد سیاسی قطر در پی انطباقگرایی و خودگسترشی در نظام بینالملل میباشد.
مقاله پژوهشی
علیرضا خسروی؛ علینقی فیاض
چکیده
چکیدهبررسی اقدامات و سیاستهای اعلانی و اعمالی دولت آمریکا در سه دوره بوش، اوباما و ترامپ، بهوضوح مؤید تغییرات در رویکردها و استراتژیهای سیاست خارجی آنها در قبال افغانستان است. بهبیانی صریحتر، جنگ آمریکا در افغانستان با استراتژی «ضد تروریسم/ عملیات آزادی پایدار» بوش آغاز شد و با استراتژی «ضد شورش/ عملیات حمایت پایدار» ...
بیشتر
چکیدهبررسی اقدامات و سیاستهای اعلانی و اعمالی دولت آمریکا در سه دوره بوش، اوباما و ترامپ، بهوضوح مؤید تغییرات در رویکردها و استراتژیهای سیاست خارجی آنها در قبال افغانستان است. بهبیانی صریحتر، جنگ آمریکا در افغانستان با استراتژی «ضد تروریسم/ عملیات آزادی پایدار» بوش آغاز شد و با استراتژی «ضد شورش/ عملیات حمایت پایدار» اوباما و استراتژی «صفر پایه/ خروج آبرومندانه» ترامپ، تداوم یافت. بنابراین، پرسش اصلی مقاله حاضر را این سؤال تشکیل میدهد که مختصات و ویژگیهای مؤید تغییر در رویکرد سیاست خارجی آمریکا نسبت به افغانستان در سه دوره مذکور کدامند و چه نسبتی میان تحولات داخلی افغانستان با این تغییر رویکرد وجود دارد؟ در پاسخ به سؤال اصلی مقاله، تلاش میشود تا با استناد به اسناد بالادستی مقامات آمریکایی و با استفاده از روش مقایسهای به مختصات تمایزبخش استراتژیهای مذکور و چگونگی اثرگذاری تحولات داخلی افغانستان در شکلگیری هرکدام، پرداخته شود.بررسیهای تطبیقی مبتنی بر اسناد بالادستی مقامات آمریکایی، نشان میدهند که تأثیرپذیری رویکردهای سیاست خارجی در دورههای بوش، اوباما و ترامپ از تحولات داخلی ، حاکی از فقدان نگاه راهبردی در سیاست خارجی آمریکا به افغانستان در سه دوره مذکور بوده است. وجود محاسبات اقتضایی و مسئلهمحور در دستگاه دیپلماسی آمریکا طی دوران مذکور، باعث اتخاذ رویکردهای متفاوت و متضاد و پیگیری اهداف مغایر با اقتضائات محیط امنیتی داخلی و پیرامونی افغانستان گردید و پس از 20 سال جنگ و صرف هزاران میلیارد دلار در افغانستان برای نابودی طالبان و القاعده که در صدر لیست تروریستی قرار داشتند، سرانجام آمریکا را مجبور به پذیرش این گروهها بهعنوان بازیگران مشروع برای تصاحب قدرت در افغانستان نماید.
مقاله پژوهشی
علی اصغر دهقانی؛ حسین پوراحمدی میبدی
چکیده
تحولات مربوط به انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات زمینه تاثیرگذاری عمیق بر فرماسیون اقتصادی-اجتماعی جوامع و بازصورتبندی نظام اقتصاد سیاسی بینالملل را فراهم نموده است. دگرگونیهای ایجاد شده، زمینههای اهمیت جنبههای ناملموس قدرت را فراهم و اشکال جدیدی از قدرت را وارد صحنه نموده که از جمله مهمترین آن میتوان به قدرت رابطهای ...
بیشتر
تحولات مربوط به انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات زمینه تاثیرگذاری عمیق بر فرماسیون اقتصادی-اجتماعی جوامع و بازصورتبندی نظام اقتصاد سیاسی بینالملل را فراهم نموده است. دگرگونیهای ایجاد شده، زمینههای اهمیت جنبههای ناملموس قدرت را فراهم و اشکال جدیدی از قدرت را وارد صحنه نموده که از جمله مهمترین آن میتوان به قدرت رابطهای اشاره نمود. قدرت رابطهای در فضای ساییر، شکلی از قدرت است که محصول نوع نگاه و سیاستگذاری و در نتیجه جهت دهی و بهرهبرداری از این عرصه بوده و بصورت اجتماعی و بینالاذهانی برساخته میشود. در عصر دیجیتال، ورود شبکههای اجتماعی روز بروز بر اهمیت قدرت رابطهای افزوده، بنحویکه از فاکتورهای مهم در تعیین مشروعیت دولتها است. هدف این مقاله عبارتست از بررسی این مساله که در زمانهای که فضای سایبر به کانون قدرت و ثروت تبدیل شده و در پرتو دینامیسمهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، وضعیت قدرت رابطهای جمهوری اسلامی ایران، چه شکلی به خود گرفته است؟ پژوهش جهت نیل به اهداف خود از روش کمی-کیفی بهره گرفته است. مدل بازیگری جمهوری اسلامی ایران مبنی بر شدت بازیگری امنیتی در فضای سایبر، موجبات واکنش اجتماعی منفی کاربران و کاهش قدرت رابطهای کشور را در سطوح ملی و بین المللی فراهم آورده است.
مقاله پژوهشی
سید جلال دهقانی فیروزآبادی؛ سامان فاضلی
چکیده
تبار و تکوین سیاست خارجی ایران پس از انقلاب در قبال آمریکا، مبتنی بر خاطرت تروماتیک از این کشور و به ویژه فراخاطره ۲۸ مرداد بوده است. پیوند خاطرات مذکور با عدم پیگیری عدالت انتقالی از سوی آمریکا و افزون بر آن خلق خاطرات منفی جدید، موجب تداوم وضعیت پساتروماتیک در روابط ایران و آمریکا شده است. از سوی دیگر اراده و خواست دولت انقلابی و اسلامی ...
بیشتر
تبار و تکوین سیاست خارجی ایران پس از انقلاب در قبال آمریکا، مبتنی بر خاطرت تروماتیک از این کشور و به ویژه فراخاطره ۲۸ مرداد بوده است. پیوند خاطرات مذکور با عدم پیگیری عدالت انتقالی از سوی آمریکا و افزون بر آن خلق خاطرات منفی جدید، موجب تداوم وضعیت پساتروماتیک در روابط ایران و آمریکا شده است. از سوی دیگر اراده و خواست دولت انقلابی و اسلامی نیز ایران معطوف به مبارزه با استکبار و آمریکا بوده است. در این راستا با بهرهمندی از خاطرات ناگوار از رفتار آمریکا، مبارزه خاطراتی تبدیل به یکی از ابعاد مهم رویکرد ایران در قبال آمریکا شد. همچنین ایران پس از انقلاب درصدد برآمد که از نقش قربانی صرف خارج شود. لذا با حمله به دردآورترین مکان خاطره ایرانیان، یعنی سفارت آمریکا، خاطره مهم و نوینی در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ خلق کرد. خاطره، تفسیر و به یادآوردن گذشته از چشمانداز سیاسی- اجتماعی اکنون است. سیاست خاطره بسیج خاطرات جمعی در راستای مشروعیتبخشی به نظم مستقر و پیشبرد پروژههای سیاسی- ایدئولوژیک در محیط داخلی و خارجی از طریق جامعهپذیری خاطراتی است. بر این مبنا سوال این پژوهش این است که رویکرد خاطراتی جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا در مورد ۱۳ آبان چیست؟ پاسخ این است که رویکرد خاطراتی ایران در این باره عبارت است از سیاست یادآوری خاطره ۱۳ آبان از طریق رویههای خاطراتی با محتوای روایی نفرت و پیروزی همزمان و بازتولید مستمر آن به منظور مشروعیت و انگیزهبخشی به سیاست خارجی.
مقاله پژوهشی
فائز دین پرست؛ هاشم قادری؛ محمد علی عمو زین الدین موسوی
چکیده
سودای توسعه در ترکیه از زمان شکلگیری جمهوری آغاز و امروز این روند از سوی دولت در دستور حکومت قرار گرفته است. اما پویش توسعه در ترکیه تنها از دهه 80 به بعد روندی موفقیتآمیزی تا سال 2015 داشته است. مقاله حاضر با هدف نشان دادن چگونگی فرآیند و در مسیر قرار گرفتن توسعه اقتصادی و سیاسی در ترکیه نوشته شده است. پژوهش حاضر با اتخاذ چارچوب نظری اقتصاد ...
بیشتر
سودای توسعه در ترکیه از زمان شکلگیری جمهوری آغاز و امروز این روند از سوی دولت در دستور حکومت قرار گرفته است. اما پویش توسعه در ترکیه تنها از دهه 80 به بعد روندی موفقیتآمیزی تا سال 2015 داشته است. مقاله حاضر با هدف نشان دادن چگونگی فرآیند و در مسیر قرار گرفتن توسعه اقتصادی و سیاسی در ترکیه نوشته شده است. پژوهش حاضر با اتخاذ چارچوب نظری اقتصاد سیاسی نهادگرای عجماوغلو - رابینسون این پرسش را پی میگیرد که نهادهای سیاسی و اقتصادی ترکیه چگونه در فرایند توسعه این کشور تأثیر گذاردهاند؟ دادههای مورد نیاز این مقاله با روش اسنادی گردآوری شده و روش تحلیل مقاله ردیابی فرایند است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که حرکت نهادهای سیاسی- اقتصادی ترکیه به سوی فراگیری بیشتر، فرایند توسعه را در ترکیه تقویت کرده است؛ بهنحوی که با تثبیت نهاد مالکیت، افزایش نقش بخش خصوصی، استقلال نظام قضایی، کاهش قدرت نظامیان، گشودگی بیشتر سیاسی و گسترش جامعة مدنی کشور ترکیه به سمت فراگیری نهادی حرکت کرده است که پیامد آن گسترش انگیزههای فعالیت و مشارکت اقتصادی شهروندان و مآلاً رونق اقتصادی افزونتر است
مقاله پژوهشی
رضا رحمتی
چکیده
روندهای همگرایی اروپایی، همواره مورد بدگمانی در کشورهای مختلف قاره سبز بوده است. اگرچه یوروسپتیسیسم، که به جریان بدگمانی، بیمیلی و تردید نسبت به این روندها بر میگردد با برگزیت به اوج خود رسید و نمایان شد، اما روند همگرایی منفی با اتحادیه اروپا و سایر ترتیبات در سایر جوامع و دولتها نیز وجود داشته که شاید پررنگترین این تمایلات ...
بیشتر
روندهای همگرایی اروپایی، همواره مورد بدگمانی در کشورهای مختلف قاره سبز بوده است. اگرچه یوروسپتیسیسم، که به جریان بدگمانی، بیمیلی و تردید نسبت به این روندها بر میگردد با برگزیت به اوج خود رسید و نمایان شد، اما روند همگرایی منفی با اتحادیه اروپا و سایر ترتیبات در سایر جوامع و دولتها نیز وجود داشته که شاید پررنگترین این تمایلات مرکزگریز را بتوان در شمال اروپا و در منطقه نوردیک پیگیری کرد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که جریان یوروسپتیک در حوزه نوردیک، چگونه صورتبندی شده است؟ در پاسخ با توجه به وجود گرایشهای یوروسپتیک در سه سطح نظام اجتماعی، نظام سیاسی و نظام حزبی، در نوردیکها به طور کلی و در نروژ، ایسلند، سوئد، دانمارک و فنلاند، صورتبندی جریانات مخالف نسبت به روند همگرایی اروپا مورد توجه قرار میگیرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ نحوه گردآوری دادهها از نوع کتابخانهای است.
مقاله پژوهشی
نیما رضایی؛ مجتبی شریعتی
چکیده
«چرا ترامپ نتوانست در معرفی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک تهدید متوجه امنیت بینالملل موفق عمل نماید؟». این پژوهش با کاربست مفهوم «کلان امنیتیکردن» که توسط مکتب گپنهاگ مطرح شده و جزئی از نظریه «امنیتیکردن» مکتب کپنهاگ میباشد درصدد پاسخگویی به پرسش فوق است. بنابراین، این پژوهش در پی پاسخ به این سوال اصلی ...
بیشتر
«چرا ترامپ نتوانست در معرفی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک تهدید متوجه امنیت بینالملل موفق عمل نماید؟». این پژوهش با کاربست مفهوم «کلان امنیتیکردن» که توسط مکتب گپنهاگ مطرح شده و جزئی از نظریه «امنیتیکردن» مکتب کپنهاگ میباشد درصدد پاسخگویی به پرسش فوق است. بنابراین، این پژوهش در پی پاسخ به این سوال اصلی که «دلایل موفقیتآمیز(و نتیجهبخش) نبودن کنشگفتاری «ترامپ» در «کلان امنیتیکردن» جمهوری اسلامی چه مواردی میباشد؟» این فرضیه را ارائه میدهد که «ناکامی «ترامپ» در «کلان امنیتیکردن» جمهوری اسلامی ایران ناشی از پنج عامل میباشد:1)عدم رعایت جنبه بیرونی شرایط تسهیلکننده «کلان امنیتیکردن» جمهوری اسلامی ایران یعنی ناتوانی در معرفی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک تهدید سطح کلان متوجه مرجع امنیت سطح کلان (در اینجا جامعه جهانی یا حداقل بلوک غرب)؛ 2) عدم ایجاد وحدت منفی یا ناتوانی در ایجاد اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران؛ 3)ناتوانی در تبدیل مخاطبان عادی به مخاطبان حمایتکننده یا عدم اقناع مخاطبان (در این-جا مردم جهان یا حداقل مردم کشورهای غربی) بهدلیل پایین بودن سرمایه اجتماعی بازیگر امنیتیکننده(ترامپ)؛ 4)عدم افزودن یک بعد جهانشمولگرایانه به کنشگفتاری «کلان امنیتیکردن» جمهوری اسلامی؛ و 5) عدم رعایت جنبه درونی شرایط تسهیلکننده «کلان امنیتیکردن» یعنی عدم انتخاب شعارها و اصطلاحات مناسب که با استناد به آنها میتوان موضوعات خاص(نظیر جمهوری اسلامی ایران) را بدون ارائه استدلالهای دقیق در مورد چرایی امنیتی بودن آنها، امنیتی نمود».
مقاله پژوهشی
خلیل اله سردارنیا؛ محمد فلاح؛ هنگامه البرزی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش ارائه پاسخ تحلیلی از منظر اقتصاد سیاسی و نیز جامعه شناختی سیاسی به این پرسش است: تحریمهای شدید نفتی و بانکی مرتبط با آن در بستر تنشهای سیاسی و هستهای بین ایران و ایالات متحده آمریکا و هم پیمانان غربی آن چه تاثیری بر امنیت ملی ایران در دهه 1390 شمسی داشته است؟ فرضیه پژوهش آن است که با توجه به وابستگی شدید بودجه ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش ارائه پاسخ تحلیلی از منظر اقتصاد سیاسی و نیز جامعه شناختی سیاسی به این پرسش است: تحریمهای شدید نفتی و بانکی مرتبط با آن در بستر تنشهای سیاسی و هستهای بین ایران و ایالات متحده آمریکا و هم پیمانان غربی آن چه تاثیری بر امنیت ملی ایران در دهه 1390 شمسی داشته است؟ فرضیه پژوهش آن است که با توجه به وابستگی شدید بودجه دولت ایران به درآمدهای نفتی، تحریم نفتی و کاهش شدید این درآمدها، امنیت ملی ایران در ابعاد اقتصادی و سیاسی را آسیبپذیر ساخته است. این مطالعه با روش تبیینی – تحلیلی و روش کتابخانهای و اینترنتی برای دادهها در چارچوب رویکرد جامعه بنیاد مکتب کپنهاگ به امنیت ملی انجام شده است. یافتهها حاکی از آن است که تحریمهای نفتی در یک دهه اخیر به ویژه در دوره ریاست جمهوری ترامپ این پیامدهای منفی را بر اقتصاد ایران داشته است: ناعتمادی و کاهش شدید سرمایهگذاری خارجی و داخلی، کاهش تولید در بخشهای صنعتی و کشاورزی، عدم انتقال دانش فنی در نفت، بیکاری فزاینده، تورم شدید و بی سابقه ناشی از تحریم و نقدینگی بالای ناشی از استقراضهای بیرویه دولت از بانک مرکزی و چاپ اسکناس، گسترش فساد اقتصادی در اشکال قاچاق، احتکار، اختلاس، رانت جویی، افزایش ضریب جینی یا نابرابری و شکاف طبقاتی شدید، آسیب پذیری شدید سرمایهگذاری صاحبان سرمایههای کوچک و میانی در بورس و جاهای دیگر. چنین پیامدهای منفی ناشی از تحریمها به ویژه در نیمه دوم دهه 1390 سبب رخ دادن اعتراضات ساختارشکن، رادیکال و زنجیروار با پیوندهای افقی بین اعتراضات اصناف و گروههای اجتماعی در شکل خیابانی شدند
مقاله پژوهشی
حسین سلیمی؛ ماندانا سجادی
چکیده
از حدود یک دهه پیش این پرسش مطرحشده است که علوم اعصاب شناختی چطور میتواند به مطالعه دانش روابط بینالملل کمک کند. چطور دانشی که نگاهی کل گرایانه به جهان دارد میتواند از روشهای اثبات گرایانه و فردگرایانه علوم اعصاب اجتماعی بهره بگیرد؟ به نظر میرسد تا زمانی که درک درستی از ابعاد معرفتشناختی علوم اعصاب اجتماعی و پارادایمهای ...
بیشتر
از حدود یک دهه پیش این پرسش مطرحشده است که علوم اعصاب شناختی چطور میتواند به مطالعه دانش روابط بینالملل کمک کند. چطور دانشی که نگاهی کل گرایانه به جهان دارد میتواند از روشهای اثبات گرایانه و فردگرایانه علوم اعصاب اجتماعی بهره بگیرد؟ به نظر میرسد تا زمانی که درک درستی از ابعاد معرفتشناختی علوم اعصاب اجتماعی و پارادایمهای حاکم بر آن و نیز نسبت آن با معرفتشناسی در روابط بینالملل نداشته باشیم نمیتوانیم از این دانش برای مطالعه سیاست جهانی بهره بگیریم. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش بوده ایم که معرفت شناسی بدنمند چه تاثیری بر نظریه روابط بین الملل بر جای گذاشته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش ارائه داده ایم این است که بدنمندی بهعنوان یکی از پارادایمهای جدید معرفتشناسی در علوم شناختی با رد دوگانه پنداری دکارتی و قرار دادن تجربیات بیناذهنی اجتماعی بدنمند در کانون شناخت شیوههای تازهای برای مطالعه امر بینالملل معرفی میکند و ضمن دوری جستن از تقلیلگرایی، فردگرایی و اثباتگرایی، امکان مطالعه نقش متقابلاً قوام دهنده و علی بدن- فرهنگ را در تکوین ساختارهای بینالمللی فراهم میسازد. یافته های حاصل از این مطالعه نظری نشان می دهد که بازتاب این معرفتشناسی را می توان در نسل جدید نظریههای فمینیستی ، چرخش کرداری و پسااستعماری روابط بینالملل، چشماندازی نوین برای فهم پدیدههای بینالمللی مشاهده کرد.
مقاله پژوهشی
رضا سیمبر؛ عبدالله خاوری
چکیده
مکتب دیوبندی که یکی از مکاتب فکری – مذهبی عمده در جنوب شرق آسیاست، تأثیر به سزایی در عملکرد و اعتقادات بنیادگرایان دینی به خصوص در افغانستان داشته است. طالبان که دانش آموختگان این مکتب بودهاند با تأثیرپذیری از آن بسیاری از اصول و قواعد حکومت خود را پایهگذاری کردند. با اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و مهاجرت خیل زیادی از افغانها ...
بیشتر
مکتب دیوبندی که یکی از مکاتب فکری – مذهبی عمده در جنوب شرق آسیاست، تأثیر به سزایی در عملکرد و اعتقادات بنیادگرایان دینی به خصوص در افغانستان داشته است. طالبان که دانش آموختگان این مکتب بودهاند با تأثیرپذیری از آن بسیاری از اصول و قواعد حکومت خود را پایهگذاری کردند. با اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و مهاجرت خیل زیادی از افغانها به پاکستان و با درنظر داشت هم تباری و هم زبانی برخی از این مهاجرین ( پشتونها ) با علمای این مکتب، باعث شد تا این افراد جذب مدارس دینی شده و به طلاب علوم دینی تبدیل شوند که توسط مدارس علمیه دیوبندی آموزش داده میشدند. با حمایتهای دولت وقت پاکستان و جابجایی این افراد بین دو کشور افغانستان و پاکستان، خیلی زود اصول و اندیشههای این مکتب بین افراد طالبان گسترش یافت. در این تحقیق در پی پاسخگویی به این سؤال هستیم که اندیشه سیاسی و مذهبی طالبان از کجا نشأت میگیرد؟ فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر این است که گروه طالبان با پیروی از آموزههای مکتب دیوبندی، بسیاری از اصول و قواعد حکومت خود را طی سالهای 1996-2001 پایهگذاری کردند. برای ارزیابی فرضیه تحقیق، نویسندگان از نظریه پخش استفاده کردند که یکی از نظریههای معتبر برای ارزیابی و سنجش چگونگی گسترش هر نوع نوآوری فکری یا فیزیکی استفاده میشود. این تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و برای جمعآوری منابع نیز از روش کتابخانهای استفاده شده است.
مقاله پژوهشی
محمد علی شریفی کیا؛ فریده شعبانی جهرمی
چکیده
در عصر حاضر لزوم حمایت از داده های شخصی کاربران در فضای سایبر امری اجتناب ناپذیر می باشد، لذا حکومت ها و ساز و کار های منطقه ای و بین المللی نظیر اتحادیه اروپا نیز دست به فعالیت های تقنینی در این عرصه زده اند. از طرفی برداشت غالب در زمینه قوانین مصوب درون اتحادیه اروپا این است که اجرای این قوانین نیز محدود به سرزمین دولت های تشکیل دهنده ...
بیشتر
در عصر حاضر لزوم حمایت از داده های شخصی کاربران در فضای سایبر امری اجتناب ناپذیر می باشد، لذا حکومت ها و ساز و کار های منطقه ای و بین المللی نظیر اتحادیه اروپا نیز دست به فعالیت های تقنینی در این عرصه زده اند. از طرفی برداشت غالب در زمینه قوانین مصوب درون اتحادیه اروپا این است که اجرای این قوانین نیز محدود به سرزمین دولت های تشکیل دهنده این نهاد منطقه ای می باشد، حال آنکه از مفاد آخرین سند حفاظت از داده اروپا (GDPR: 2016) چنین برداشت می شود که ویژگی فرامرزی داشته و در خارج از مرز های اتحادیه نیز قابل اعمال است. پژوهش حاضر نیز با استفاده از روش تحلیلی توصیفی در تلاش است تا با بررسی متن این سند و نسخه قبلی آن (DPD: 1995)، و مهم ترین پرونده های مطرح شده در دیوان دادگستری اتحادیه اروپا در خصوص انتقال داده های شخصی کاربران اروپایی به ایالات متحده آمریکا، به بررسی امکان اعمال فرامرزی این سند در کشور های غیر عضو اتحادیه نظر آمریکا بپردازد. در نهایت یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که با توجه به قدرت سیاسی و اقتصادی قابل توجه اتحادیه، تعداد زیاد کاربران اروپایی در فضای نت، تفاسیر و آراء ارائه شده توسط دیوان اروپا، سوابق ساز و کار های انتقال داده بین اروپا و آمریکا و همچنین ضمانت اجراهای پیش بینی شده در این سند، می توان گفت که عملا این مقررات ویژگی فرامرزی داشته و در خارج از اتحادیه نیز اعمال می شود.
مقاله پژوهشی
جواد عرب عامری؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی؛ محمد حسین جمشیدی
چکیده
بنیامین نتانیاهو با بیش از پانزده سال سابقه نخستوزیری سهم مهمی در شکلدادن به تصمیمات سیاست خارجی اسرائیل داشته است. آگاهی از باورهای اساسی وی میتواند نقش مهمی در شناخت رفتار سیاست خارجی اسرائیل ایفا نماید. پرسش اصلی این است که تصمیمات نتانیاهو در عرصه سیاست خارجی مبتنی بر کدام الگوی ادراکی بوده است؟ آیا این الگوی ادراکی در طول ...
بیشتر
بنیامین نتانیاهو با بیش از پانزده سال سابقه نخستوزیری سهم مهمی در شکلدادن به تصمیمات سیاست خارجی اسرائیل داشته است. آگاهی از باورهای اساسی وی میتواند نقش مهمی در شناخت رفتار سیاست خارجی اسرائیل ایفا نماید. پرسش اصلی این است که تصمیمات نتانیاهو در عرصه سیاست خارجی مبتنی بر کدام الگوی ادراکی بوده است؟ آیا این الگوی ادراکی در طول زمان ثابت بوده یا دچار تغییر شده است؟ بنابراین، هدف اصلی کشف باورهای مرکزی نتانیاهو به عنوان یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار بر رفتار سیاست خارجی اسرائیل است. به این منظور دادههای گفتاری نتانیاهو در عرصه سیاست خارجی با استفاده از چارچوب مفهومی تحلیل رمزگان عملیاتی و روش «افعال در نظام متن» در بازه زمانی 2009-2019 در قیاس با میانگین گروه مرجعی از رهبران جهانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل کمی متون مربوط به سخنرانیهای نتانیاهو با استفاده از نرمافزار پروفایلر پلاس نشان میدهد بین باورهای فلسفی و ابزاری نتانیاهو در کابینه دوم و سوم(2009-2015) با باورهای وی در کابینه چهارم(2015-2019) تفاوت محسوسی وجود دارد. نتانیاهو در مقطع اول، ماهیت جهان سیاست را در هماهنگی با منافع اسرائیل، تحقق ارزشهای سیاسی را در پیگیری یک استراتژی صراحتا همکاریجویانه و مطلوبیت را در استفاده از ابزارهای مشارکتی در قبال بازیگران سیاسی مینگریست. وی در مقطع دوم، ماهیت جهان سیاست را در تعارض با منافع اسرائیل، تحقق ارزشهای سیاسی را در پیگیری یک استراتژی محدود همکاریجویانه و مطلوبیت را در کاربرد ابزارهای متعارض در قبال سایر بازیگران سیاسی در نظر میگرفت.
مقاله پژوهشی
محمد داود عرفان؛ حسین اطهری؛ روح اله اسلامی؛ مهدی نجف زاده
چکیده
مکتب سیاسی هرات که با تأسی از اندیشههای اسلامی- عرفانی مولانا عبدالرحمان جامی و شبکهای از دانشمندان دوران تیموری شکل گرفته است، بر عدل، صلح، زبان فارسی، مدارا و تساهل، آموزههای ایران باستان و آموزههای ترکی- مغولی تأکید دارد. امیرعلی شیرنوایی، وزیر دربار تیموریان و مولانا حسین واعظ کاشفی دو تن از شاگردان جامی در بارور شدن مکتب ...
بیشتر
مکتب سیاسی هرات که با تأسی از اندیشههای اسلامی- عرفانی مولانا عبدالرحمان جامی و شبکهای از دانشمندان دوران تیموری شکل گرفته است، بر عدل، صلح، زبان فارسی، مدارا و تساهل، آموزههای ایران باستان و آموزههای ترکی- مغولی تأکید دارد. امیرعلی شیرنوایی، وزیر دربار تیموریان و مولانا حسین واعظ کاشفی دو تن از شاگردان جامی در بارور شدن مکتب سیاسی هرات، نقش ارزندهای را ایفا کردهاند. آموزههای جامی از طریق این دو، وارد جوامع سیاسی آن دوره شده و از طریق دربار در زمینهی اجتماعی و فرهنگی عملاً جریان یافته است. صلح یکی از کلیدیترین مفاهیمی است که با مفاهیم دیگری چون مصلحت، مصالحه، مدارا و تساهل همپوشانی داشته و در نظریه و عمل مکتب سیاسی هرات تبلور یافته است، طوریکه عصر تیموریان یکی از ادوار صلحآمیز تاریخ منطقه بهشمار میرود. این مقاله با چارچوب مفهومی مکتب سازه انگاری و روششناسی هرمنوتیک کوئنتین اسکینر در صدد پاسخ به پرسش جایگاه صلح بین جوامع در اندیشهی سیاسی مکتب هرات است. به نظر میرسد که حضور مولانا جامی رهبر فرقهی نقشبندیه که به صلح مدارا مشهور است؛ بهعنوان مشاور بزرگ فرهنگی دربار، یکی از دلایل اصلی فضای صلحآمیز دورهی تیموریان است. جامی با ایجاد شبکهای از اندیشمندان عرفانیمشرب، در درون و بیرون از حاکمیت تیموری، صلح را به عنوان وضعیت اصلی آن دوره مطرح ساخته بود.
مقاله پژوهشی
ابوذر فتاحی زاده
چکیده
جوامع ساکن در خاورمیانه در طول تاریخ بر سر منابع آب با هم درگیری و اختلافنظر داشتهاند. ازاینرو کنترل و متنوعسازیِ شیوههای بهرهبرداری از این منابع، همواره یکی از ارکان سیاستگزاری دولتها در این منطقه بوده است. به همین علت پس از جنگ جهانی دوم، سدسازی مدرن به عنوان مهمترین شیوهی نوینِ بهرهبرداری از آب، نظر این دولتها از ...
بیشتر
جوامع ساکن در خاورمیانه در طول تاریخ بر سر منابع آب با هم درگیری و اختلافنظر داشتهاند. ازاینرو کنترل و متنوعسازیِ شیوههای بهرهبرداری از این منابع، همواره یکی از ارکان سیاستگزاری دولتها در این منطقه بوده است. به همین علت پس از جنگ جهانی دوم، سدسازی مدرن به عنوان مهمترین شیوهی نوینِ بهرهبرداری از آب، نظر این دولتها از جمله ایران و عراق را به شدت به خود جلب کرده و تبدیل به یکی از مهمترین برنامههای توسعهی آنها شده است. توجه روزافزون به این سیاست باعث شکلگیری مناقشاتی میان دو کشور گردیده است. در این مقاله قصد داریم به این پرسش کلیدی پاسخ دهیم که سیاستهای سدسازیها در ایران و عراق چه تهدیدهایی به همراه داشته و یا خواهد داشت؟ و این تهدیدها مسبب چه مناقشات و همکاریهای دیپلماتیکی بین آنها در زمینهی دیپلماسی سدها شده است و یا خواهد شد؟ برای پاسخ به این پرسش، نخست طرح نظری ویژهای را در باب دیپلماسی سدها به اقتراح گذاشتیم. سپس به سیاستهای سدسازی و دادههای مربوط به ایران و کشورهای همسایهی آن پرداختیم. در ادامه نشان دادیم که این سیاستها و سدها باعث شکلگیری چه تهدیدها، مناقشات و همکاریهای دیپلماتیکی میان ایران و یکی از این همسایگان یعنی عراق شده و یا خواهد شد. رویکرد ما در اینجا مبتنی بر نظریهی سبز روابط بینالملل بوده است و به تناسب موضوع از روشهای اکتشافی، اسنادی و مدلسازیِ مفهومی-عقلانی استفاده کردهایم.
مقاله پژوهشی
حامد کاظمی؛ فرهاد دانش نیا؛ امیر محمد حاجی یوسفی
چکیده
عراق از جمله کشورهایی است که به صورت بالقوه طیف قابل توجهی از مولفههای تعیین کننده امنیت و حصول به توسعه متوازن نظیر جمعیت جوان و منابع سرشار هیدروکربوری را دارا است. با این حال فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی و امنیت پایدار این کشور درآغازین دهههای قرن بیست و یکم، به وضعیتی مخاطره آمیز و پرابلماتیک انجامیده است. عراق طی دو دهه اخیر ...
بیشتر
عراق از جمله کشورهایی است که به صورت بالقوه طیف قابل توجهی از مولفههای تعیین کننده امنیت و حصول به توسعه متوازن نظیر جمعیت جوان و منابع سرشار هیدروکربوری را دارا است. با این حال فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی و امنیت پایدار این کشور درآغازین دهههای قرن بیست و یکم، به وضعیتی مخاطره آمیز و پرابلماتیک انجامیده است. عراق طی دو دهه اخیر و متعاقب فروپاشی رژیم صدام حسین، علیرغم فروش سالانه میلیاردها دلار درآمد نفتی و دریافت کمک های بین المللی با نارسایی تدارک خدمات عمومی نظیر قطعی گسترده برق، فقر و بیکاری فراگیر و تعارضات عمیق و مداوم بین نیروهای اجتماعی در عرصه اقتصاد سیاسی خود مواجه بوده است. پرسش آن است که بازتولید ناامنی و پیچیده شدن فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی در عراق پسا صدام چگونه قابل فهم است؟ فرضیه پژوهش با اتکاء به رویکرد اقتصاد سیاسی نهادگرای داگلاس نورث بدین صورت طراحی شده که الگوی روابط میان ائتلاف حاکم و نیروهای مسلح و توانمند عرب سنی، متعاقب تکوین نظم دسترسی محدود در این کشور، زمینه بازتولید ناامنی و شکلگیری وضعیت پیچیده فراروی توسعه اقتصادی- اجتماعی این کشور را فراهم نموده است. یافتههای پژوهش نشانگر آن است که گذار از یک نظم محدود و سرکوبگر به نظمی محدود، شکننده و متکثر، فرآیند سیاستگذاریهای توسعهای در عراق پساصدام را به سمت اقدامات بخشینگر، غیرفراگیر و منفعتی تقلیل داده است. برآیند این وضعیت تعارض بین میان دولت و نیروهای رانتجو به شکل منازعه و بازتولید ناامنی و بی ثباتی بوده است پژوهش حاضر به روش اسنادی و با استفاده از منابع و متون موجود صورت گرفته است.
مقاله پژوهشی
محمد کرمپوری؛ روح الله اسلامی
چکیده
امپراتوری جهانی هخامنشی ایران در سیستم بینالملل دوران باستان بهعنوان یک قدرت هژمونی شناخته میشود. این دولت دارای مختصات هژمونی به معنای کلاسیک و مدرن بود که بیش از هر چیز نظام شاهنشاهی یک قدرت هژمونی را ایجاب میکرد. این هژمونی مزدایی بر اساس اندیشههای سیاسی ایرانشهری و نظم ایرانی شکل میگرفت که در استراتژی سیاست خارجی و داخلی ...
بیشتر
امپراتوری جهانی هخامنشی ایران در سیستم بینالملل دوران باستان بهعنوان یک قدرت هژمونی شناخته میشود. این دولت دارای مختصات هژمونی به معنای کلاسیک و مدرن بود که بیش از هر چیز نظام شاهنشاهی یک قدرت هژمونی را ایجاب میکرد. این هژمونی مزدایی بر اساس اندیشههای سیاسی ایرانشهری و نظم ایرانی شکل میگرفت که در استراتژی سیاست خارجی و داخلی هخامنشیان نمود مییافت. سوال اصلی این است؛ اندیشه سیاسی ایرانشهری عصر هخامنشی بر اساس مفهوم هژمونی و نظام هژمونیک در ایجاد یک نظم نوین جهانی ایرانشهری در عرصه بینالمللی چگونه شکل گرفت؟ نتایج نشان میدهد که ایران هخامنشی بهعنوان یک قدرت هژمون در سطح سیستم سهگانه دنیای باستان، سه سیستم منطقهای مهم جهان باستان یعنی سیستم شبهقاره هند و جنوب آسیا، سیستم خاورمیانه و خاور نزدیک و بخش اعظم سیستم مدیترانه را کنترل میکرد. این دولت علاوه بر اقدامات نظامی و اقتصادی مشروع برای حفظ هژمونی خود بر سیستمهای بینالمللی، از تکنیکهای کنترل مراکز قدرت ازجمله تکنیک توازن قوا برای کنترل قدرتهای منطقهای گریز از مرکز استفاده میکرد. همچنین، زیربنا و نقطه کانونی هژمونی ایران بر اساس عدالت و ایدئولوژی خاص حکومت شاهنشاهی است. در این دوران بر اساس نظم زمینی و کیهانی سیستم شاهنشاهی، هژمونی فرهنگی، نظامی، اقتصادی و سیاسی ایرانشهری شکل گرفت و با یک اقتصاد پویا و پیشرفته بر مبنای قدرت اقتصادی و تجاری یک نظام پولی قدرتمند و واحد در جهان باستان ایجاد کرد. روش تحقیق در این مقاله بر مبنای روش تطبیقی قرار دارد و روش گردآوری دادهها بر مبنای کتابخانهای و منابع معتبر اینترنتی است.
مقاله پژوهشی
فاطمه محروق؛ محمد کرم پوری
چکیده
تحولات اساسی در ژئوپلیتیک شرق آسیا به همراه تغییر در معادلات قدرت منطقهای و بینالمللی، ژاپن را وادار به تجدیدنظر در تعهد خود به صلحطلبی مدون در قانون اساسی کرده است. در این چارچوب، تحول در استراتژی امنیتی و دفاعی ژاپن در دوره فومیو کشیدا (معروف به دکترین کیشیدا) نسبت به دوره شینزو آبه محسوستر شده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به ...
بیشتر
تحولات اساسی در ژئوپلیتیک شرق آسیا به همراه تغییر در معادلات قدرت منطقهای و بینالمللی، ژاپن را وادار به تجدیدنظر در تعهد خود به صلحطلبی مدون در قانون اساسی کرده است. در این چارچوب، تحول در استراتژی امنیتی و دفاعی ژاپن در دوره فومیو کشیدا (معروف به دکترین کیشیدا) نسبت به دوره شینزو آبه محسوستر شده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که چه مؤلفههایی بر تحول استراتژی امنیتی و دفاعی ژاپن در دوران کشیدا و ارائه دکترین وی تأثیرگذار بوده است؟ استدلال اصلی مقاله آن است که تحول در استراتژی دفاعی-امنیتی ژاپن پاسخی به تغییرات ساختاری بینالمللی و منطقهای ناشی از ظهور چین به عنوان بازیگر چالشگر سیستمی و عدم اطمینان از تعهدات ایالات متحده در حمایت همهجانبه از آن در صورت بروز جنگ و تنشهای حاد ژئوپلیتیکی است. یافتههای تحقیق با تکیه بر نظریه نوواقعگرایی نشان میدهد پویاییهای ساختاری بینالمللی و منطقهای برآمده از تلاقی گذار جهانی و منطقهای میان چین و امریکا، افزایش فشار آمریکا بر ژاپن بهمنظور افزایش نقش امنیتی و دفاعی گستردهتر، افزایش رقابت تسلیحاتی در شرق آسیا، دلالتهای بینالمللی ناشی از حمله روسیه به اوکراین و افزایش تحرکات نظامی روسیه در شمال ژاپن در کنار عوامل پایدار افزایش تهدیدهای هستهای و موشکی کره شمالی بر تحول استراتژی دفاعی و امنیتی ژاپن تأثیرگذار بودهاند. براین اساس، دکترین کیشیدا باتأکید بر ضرورت ایفای نقش پویاتر در سیاست جهانی و منطقهای و افزایش قابلیتهای توانمندیهای دفاعی-نظامی حاکی از چرخش ژاپن از استراتژی پیشین مصونسازی به سوی رفتار موازنه قوای فعال است.
مقاله پژوهشی
مهدی نجفی؛ علی اسمعیلی
چکیده
حضور اسرائیل در قلب منازعات و چالشهای امنیتی چندین دهه گذشته خاورمیانه، پیوند عمیقی میان امنیت ملی اسرائیل و تحولات منطقهای برقرار نموده است. این پژوهش به دنبال تجزیه و تحلیل مولفههای تاثیرگذار بر راهبرد امنیتی اسرائیل در قبال بحران سوریه در بازه زمانی 2021-2011 میباشد. سوال محوری این پژوهش بر این مبنا است که، ویژگیهای بحران ...
بیشتر
حضور اسرائیل در قلب منازعات و چالشهای امنیتی چندین دهه گذشته خاورمیانه، پیوند عمیقی میان امنیت ملی اسرائیل و تحولات منطقهای برقرار نموده است. این پژوهش به دنبال تجزیه و تحلیل مولفههای تاثیرگذار بر راهبرد امنیتی اسرائیل در قبال بحران سوریه در بازه زمانی 2021-2011 میباشد. سوال محوری این پژوهش بر این مبنا است که، ویژگیهای بحران سوریه در بازه زمانی 2021-2011 چگونه بر راهبرد امنیتی اسرائیل در قبال این بحران تاثیرگذار بوده است ؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد: بحران سوریه برای اسرائیل به دلیل سرایت احتمالی آن به این کشور از طریق درگیریها در جولان سوریه، مهاجرت آوارگان فلسطینی مقیم سوریه و دروزیهای سوری به اسرائیل، و افتادن تسلیحات استراتژیک سوریه بدست گروههای ضد اسرائیلی در صورت سقوط دولت اسد، نوظهور، غافلگیر کننده، و میزان تهدید شدید ولی زمان پاسخگویی کافی بود. راهبرد امنیتی اسراییل در این مرحله، «سیاست دخالت محدود » بود. ولی با حضور نظامی ایران و متحدانش برای حمایت از دولت اسد و نقش آنها در تغییر موازنه به نفع دولت سوریه و استقرارشان در جنوب سوریه در اواخر سال ۲۰۱۶، بحران سوریه برای اسراییل به برنامهای، پیش بینی شده، تهدید شدیدتر و زمان پاسخگویی کافی، تبدیل شد و و راهبرد اسراییل از دخالت محدود به راهبرد کاملا تهاجمی «جنگ بین جنگ ها » ( مبام) بر علیه ایران و متحدانش در سال های 2017 تا 2021 تغییر یافت که بر ایجاد منطقه حائل در جنوب سوریه، بمباران گسترده و پر تلفات نیروهای ایران و متحدانش در سرتاسر خاک سوریه متمرکز بوده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری دادهها منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
مقاله پژوهشی
زنیره نصری؛ مختار زیبایی؛ مسعود اخوان کاظمی
چکیده
اسرائیل از طریق سیاستها و استراتژیهایی در ابعاد مختلف(سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی) درصدد جذب همپیمانان جدیدی در نقاط مختلف جهان و از جمله در کشورهای قاره آفریقا است. در این ارتباط، اتحادیهآفریقا نیز اخیرا اسرائیل را بعنوان عضو ناظر در این اتحادیه پذیرفته است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد و اهداف حضور ...
بیشتر
اسرائیل از طریق سیاستها و استراتژیهایی در ابعاد مختلف(سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی) درصدد جذب همپیمانان جدیدی در نقاط مختلف جهان و از جمله در کشورهای قاره آفریقا است. در این ارتباط، اتحادیهآفریقا نیز اخیرا اسرائیل را بعنوان عضو ناظر در این اتحادیه پذیرفته است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد و اهداف حضور و نفوذ اسرائیل در آفریقا میباشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که ابعاد و اهداف حضور اسرائیل در آفریقا کدامند؟ یافتههای این پژوهش نشان میدهندکه با توجه به حاکم بودن سیاست دکترین پیرامونی و عوامل شکل دهندهآن در اسرائیل و برخورداری کشورهایآفریقایی از مزیتهای ژئوپلتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی و دارابودن پتانسیلهای بزرگ اقتصادی، امنیتی و نظامی و نیز با عنایت به ملاحظات عملگرایانه سیاسی و اقتصادی کشورهایآفریقایی، این رژیم تلاشدارد تا از طریق بسط روابط و پیوندهای خویش با این کشورها و گسترش حضور خود در قارهآفریقا، به اهدافی از قبیل ارتقاء مشروعیت و پرستیژ سیاسی بین المللی خود، تضعیف وحدت ضد اسرائیلی کشورهای عربی-اسلامی، کمرنگ کردن مسأله فلسطین، واکنش به چرخش در سیاستهای منطقهای آمریکا، افزایش ضرایب امنیتی (امنیت استراتژیک خود در تقابل با ایران و همپیمانانش، ارتقاء امنیت آبی و امنیت جمعیتی) و بهرهبرداری اقتصادی دستیابد.
مقاله پژوهشی
ایوب نیکونهاد؛ زاهد غفاری هشجین؛ عبدالرضا بیگی نیا
چکیده
هدف: سیاست جهانی بعد از فروپاشی نظام دوقطبی به مرحله نوینی از حیات خود گام نهاده است که به علت پیچیدگی و افزایش عدم قطعیتهای محیط بینالمللی، شکست یکجانبهگرایی و افول نسبی هژمونی، تنوع در کنشگران رسمی و غیر رسمی، چرخشهای نظری، مفهومی و معنایی در روابط بینالملل و پیدایش قدرتهای نوظهور، بر آشوبناکی این محیط بیش از پیش افزوده ...
بیشتر
هدف: سیاست جهانی بعد از فروپاشی نظام دوقطبی به مرحله نوینی از حیات خود گام نهاده است که به علت پیچیدگی و افزایش عدم قطعیتهای محیط بینالمللی، شکست یکجانبهگرایی و افول نسبی هژمونی، تنوع در کنشگران رسمی و غیر رسمی، چرخشهای نظری، مفهومی و معنایی در روابط بینالملل و پیدایش قدرتهای نوظهور، بر آشوبناکی این محیط بیش از پیش افزوده شده است. پژوهش پیشرو در پی پاسخگویی به این پرسش است که بر اساس چشماندازها و روایتهای مطرح در خصوص آینده نظم جهانی و بر اساس همگرایی و واگرایی میان قدرتهای نوظهور و سنتی نظام بینالملل، چه نظمهایی در آینده نظام بینالملل از مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهند بود و سناریوهای مرجح آینده نظم بینالمللی در برگیرنده چه سناریوهایی است؟ روش: پژوهش دارای رویکرد آینده پژوهی است و از روش تحلیل ساختار و راهبرد بازیگران استفاده شده است. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق نرم افزار مکتور صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش تعداد 25 نفر از خبرگان دانشگاهی را که به صورت نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدهاند در برمیگیرد.یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که گرچه آینده نظم بینالملل به علت پیچیدگی و سیال بودن محیط و عدم قطعیتهای متعدد دارای ابهام است اما بر اساس کنشگری قدرتهای نوظهور در تعامل و رقابت با قدرتهای سنتی، تمایل بازیگران بر وقوع نظام چند قطبی، چندمرکزی و جهان مناطق بیش از سایر چشماندازها دلالت دارد.
مقاله پژوهشی
افسانه یاریان؛ علی صالحی فارسانی؛ حسین ابوالفضلی کریزی
چکیده
چین یکی از قدرتهای بزرگ در عصر کنونی به ویژه به لحاظ اقتصادی است و یک کنشگر فعال در این زمینه به شمار میرود. رویکرد سیاست خارجی چین نسبت به کشورهای جهان متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه ایران در سیاست خارجی چین است. سوال پژوهش بر چیستی جایگاه ایران در سیاست خارجی چین استوار بوده و برای پاسخ به سوال، این فرضیه را به محک آزمون ...
بیشتر
چین یکی از قدرتهای بزرگ در عصر کنونی به ویژه به لحاظ اقتصادی است و یک کنشگر فعال در این زمینه به شمار میرود. رویکرد سیاست خارجی چین نسبت به کشورهای جهان متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه ایران در سیاست خارجی چین است. سوال پژوهش بر چیستی جایگاه ایران در سیاست خارجی چین استوار بوده و برای پاسخ به سوال، این فرضیه را به محک آزمون میگذاریم که چین به منظور مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا در منطقه خاورمیانه و تأمین منافع اقتصادی ناشی از پروژه های آینده خود در سطح نظام بین الملل، در دستگاه سیاست خارجی اش جایگاه ویژهای را به ایران اختصاص داده است. روش گردآوری دادهها مبتنی بر کتابخانهای و الکترونیکی، روش تحقیق از نوع کیفی و ردیابی فرآیند و ملهم از نظریه واقعگرایی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چین بر اساس سه استراتژی توسعه همکاریهای اقتصادی، شکست و انحراف ایران را در سیاست خارجی خود مهم میداند و نگاه ویژهای به ایران در منطقه خلیج فارس دارد. در واقع ایران این پتانسیل را برای چین هموار میسازد که بتواند منبع انرژی خود را تأمین نماید، نظم منطقهای به رهبری آمریکا را به چالش بکشاند، منطقه خاورمیانه را به نفع خود مصادره کند، مسیر مهار چین توسط آمریکا را منحرف سازد و بازار وسیعی برای فروش محصولات خود پیدا نماید.