مقاله پژوهشی
سمانه شفیع زاده برمی؛ سید احمد فاطمی نژاد؛ مهدی نجف زاده؛ مرتضی منشادی
چکیده
ایران در اوایل سده بیستم با انقلاب مشروطه و تشکیل نخستین مجلس مؤسسان به تدوین اصول سیاست خارجی اقدام نمود. مختصات سیاست خارجی در قانون اساسی مشروطه غیرانقلابی، عقلانی و مبتنی بر بیطرفی و روابط خارجی مسالمت آمیز میباشد. علیرغم سیاست نفوذ روس و انگلیس در ایران و به دنبال آن تحمیل قراردادهای سیاسی و اقتصادی در سالهای منتهی ...
بیشتر
ایران در اوایل سده بیستم با انقلاب مشروطه و تشکیل نخستین مجلس مؤسسان به تدوین اصول سیاست خارجی اقدام نمود. مختصات سیاست خارجی در قانون اساسی مشروطه غیرانقلابی، عقلانی و مبتنی بر بیطرفی و روابط خارجی مسالمت آمیز میباشد. علیرغم سیاست نفوذ روس و انگلیس در ایران و به دنبال آن تحمیل قراردادهای سیاسی و اقتصادی در سالهای منتهی به انقلاب مشروطه، پرسشی که مطرح میشود این است که چرا برونداد سیاست خارجی در قانون اساسی انقلاب مشروطه عمدتاً واقعگرایانه، غیرانقلابی، عقلایی و همراستا با نظام بینالملل شکل گرفته است؟ فرضیهای که با استفاده از نظریه جامعه شناسی تاریخی انقلاب جرج لاوسن برای پاسخ به این پرسش مطرح میکنیم این است که پیکربندی پیچیدهای از زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داخلی همسو با عوامل بینالمللی به شکلگیری موقعیت انقلابی و ائتلاف نیروهای داخلی و قدرتهای خارجی در مسیر انقلاب و درنتیجه، پدیدار سیاست خارجی عقلانی، واقعگرایانه و مسالمتآمیز توسط روشنفکران در قانون اساسی منجر شده است. روش این پژوهش تاریخی- تفسیری و متکی برمنابع کتابخانهای است.
مقاله پژوهشی
حسین حسنی
چکیده
هدف این مقاله تحلیل سازوکارهای نظارت بر محتوا بهمثابه نوعی خودحکمرانی در پلتفرم متا و درهمتنیدهشدن آن با حکمرانی توسط دولتها است. تعدیل محتوا تحت اصطلاح حکمرانی در پلتفرمها سازوکار اصلی شرکتهای دیجیتالی جهانی برای تنظیمگری گفتار و کردار شهروندان در فضای آنلاین و اینترنت است. با توجه به سلطه جهانی پلتفرمهای دیجیتالی ...
بیشتر
هدف این مقاله تحلیل سازوکارهای نظارت بر محتوا بهمثابه نوعی خودحکمرانی در پلتفرم متا و درهمتنیدهشدن آن با حکمرانی توسط دولتها است. تعدیل محتوا تحت اصطلاح حکمرانی در پلتفرمها سازوکار اصلی شرکتهای دیجیتالی جهانی برای تنظیمگری گفتار و کردار شهروندان در فضای آنلاین و اینترنت است. با توجه به سلطه جهانی پلتفرمهای دیجیتالی جهانی بر اینترنت، همچنین به دلایل اینکه بخش عمده کردارها، تعاملات و ارتباطات شهروندان در زمینه پلتفرمها روی میدهد، بهناچار، بسیاری از دولتها مجبور شدهاند بخشی از اختیارات خود برای اعمال حق حاکمیت را به این شرکتها تفویض کنند. در مقایسه با بیعملی بسیاری از دولتها، برخی دولتها تلاش کردهاند تا قوانین و مقرراتی را تصویب کنند و سازوکارهایی را برای تعدیل و نیز همسازی با شیوههای حکمرانی پلتفرمهای بزرگ ایجاد کنند. اتحادیه اروپا در این زمینه پیشگام است و از طریق تصویب مقررات گوناگون از جمله در زمینه حریم خصوصی میکوشد از حق حاکمیت دیجیتال خود حفاظت نماید. برخی کشورها نظیر آلمان نیز این پلتفرمها را ملزم کردهاند تا در محدوده قلمروی سرزمینی خود، قوانین این کشورها را در شرایط ارائه خدمت خود بهمثابه اسناد راهنما بگنجانند. یافتههای این مقاله نشان میدهد، تسهیم پلتفرمهای جهانی در امر حاکمیت، اجتنابناپذیر شده است و تلفیق حکمرانی شرکتی و حکمرانی دولتهای ملی نوعی حکمرانی اشتراکی را ایجاد کرده است. این حکمرانی اشتراکی ضمن اذعان به تحولات فناورانه-سیاسی جدید، پلتفرمها را ملزم میکند تا مقررات ملی در یک قلمرو سرزمینی به اجرا بگذارند که نتیجه آن حفاظت از حقوق شهروندان و بازیابی حق حاکمیت دولتها در وضعیت پلتفرمیشدن سیاست است.
مقاله پژوهشی
تورج افشون
چکیده
حشد شعبی در حال حاضر یکی از مهمترین نیروهای عراقی در عرصه مبارزه با نیروهای تروریستی سلفی – تکفیری داعش به شمار می رود . اکنون حشد شعبی به مثابه یکی ازنهادهای مردمی – قانونی به شمار می رود که طی چند سال گذشته همواره مورد توجه محققان قرار گرفته است. در نوشتار حاضر تلاش می شود که مقاومت مردمی در عراق با تاکید بر شکل گیری حشد شعبی ...
بیشتر
حشد شعبی در حال حاضر یکی از مهمترین نیروهای عراقی در عرصه مبارزه با نیروهای تروریستی سلفی – تکفیری داعش به شمار می رود . اکنون حشد شعبی به مثابه یکی ازنهادهای مردمی – قانونی به شمار می رود که طی چند سال گذشته همواره مورد توجه محققان قرار گرفته است. در نوشتار حاضر تلاش می شود که مقاومت مردمی در عراق با تاکید بر شکل گیری حشد شعبی و نقش جمهوری اسلامی ایران در راستای مبارزه با جریانهای مقاومت ضد تروریستی مورد بررسی قرار گیرد و اهداف تحقق یافته در این خصوص مورد مدّاقه قرار خواهد گرفت.در راستای شکل گیری حشد شعبی جمهوری اسلامی ایران نیز حمایت های بسیاری به نیروهای عراقی در جغرافیای مقاومت کرد. با این اوصاف، جمهوری اسلامی ایران بر آن شد تا با اتکاء به این استعداد به عنوان بخشی از جریان مقاومت اسلامی، شبکهای از حزبالله در جغرافیای عراق را برای مبارزه با تروریسم ایجاد کند. به طور کلی ، در بررسی عملکرد و نقش جمهوری اسلامی ایران "تامین امنیت ملی با بسط قدرت فراسرزمینی" نیز مشاهده می شود و آن را میتوان چارچوبی قلمداد کرد که در زمینه سازی برای«شرایط و فضایی که یک ملت طی آن قادر است اهداف و ارزشهای حیاتی مورد نظر خود را در سطح ملی و فراملی گسترش دهد، یا دستکم در برابر تهدیدهای بالقوه و بالفعل داخلی و خارجی آنها را حفظ کند» موثر به شمار آورد. در چارچوب چنین تعریفی، فعالیتهای نهضتی جمهوری اسلامی ایران را علاوه بر بعد ایدئولوژیک ،باید مبتنی بر «تولید قدرت و افزایش امنیت» در چارچوب شکل دادن به هسته های مقاومت مردمی مورد توجه و تأمل قرار داد.
مقاله پژوهشی
افشین کرمی
چکیده
منطقهگرایی زیستی در واکنش به روابط قدرت موجود در اقتصاد سیاسی جهان و چندپارگی مکانی متعاقب آن پدیدار شده است. منطقهگرایی زیستی بهدنبال یکپارچهسازی پیوستگیهای اکولوژیکی و فرهنگی در چارچوب نوعی حساسیت مبتنی بر مکان است که از چشمانداز، اکوسیستم، مناطق طبیعی، فرهنگ بومی، دانش محلی جوامع، تاریخچه زیست-محیطی و جغرافیا سرچشمه ...
بیشتر
منطقهگرایی زیستی در واکنش به روابط قدرت موجود در اقتصاد سیاسی جهان و چندپارگی مکانی متعاقب آن پدیدار شده است. منطقهگرایی زیستی بهدنبال یکپارچهسازی پیوستگیهای اکولوژیکی و فرهنگی در چارچوب نوعی حساسیت مبتنی بر مکان است که از چشمانداز، اکوسیستم، مناطق طبیعی، فرهنگ بومی، دانش محلی جوامع، تاریخچه زیست-محیطی و جغرافیا سرچشمه میگیرند. این پژوهش ضمن تبیین منطقهگرایی زیستی تلاش میکند امکان پیادهسازی و عملیاتیشدن آن را در مقیاس ملی و منطقهای مورد مطالعه قرار دهد. بنابراین پژوهش حاضر بهدنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که منطقهگرایی زیستی چگونه میتواند زمینهساز همکاری منطقهای بر پایه موضوعات زیستمحیطی باشد؟ و اینکه چه چالشهایی در زمینه منطقهگرایی زیستی وجود دارد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایه گردآوری اطلاعات کتابخانهای و اسنادی میباشد. در این راستا، برای تبیین تحققپذیربودن منطقهگرایی زیستی تلاش شده از نمونههای موردی و مصداقی در مناطق مختلف جهان استفاده شود. در این زمینه رویکرد مقاله در دو مقیاس ملی و منطقهای دنبال میشود. استدلال این پژوهش آن است که منطقهگرایی زیستی شاید بتواند بستری مناسب برای رویارویی با چالشهای زیستمحیطی قرن بیست و یکم فراهم سازد. یافتههای تحقیق نشان میدهد منطقهگرایی زیستی میتواند از دو روش بالا به پایین (حکومتپایه) و پایین به بالا (مردمپایه) پیاده شود. همچنین مناطق حفاظتشده مرزی نیز یکی از بسترهای مناسب برای گذار به سمت منطقهگرایی زیستی محسوب میشود. غلبه رویکردهای رقابت-گرایانه در مناسبات بینالمللی و نیز تفاوت در وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی کشورهای مختلف نیز میتواند تفاوت معناداری در حرکت به سمت منطقهگرایی زیستی ایجاد کند.
مقاله پژوهشی
محمدرضا بیگدلی
چکیده
دولت بریتانیا طی یک رفراندوم تاریخی موسوم به برگزیت بعد از بیش از چهار دهه تصمیم به خروج از اتحادیه اروپا گرفت.از همین روی بررسی علل خروج یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین اعضای اتحادیه اروپا و بررسی چرایی واگرایی در بزرگترین و موفقترین نمونه همگرایی منطقهای در تاریخ روابط بینالملل بسیار حائز اهمیت است.به همین نحو پژوهش پیش ...
بیشتر
دولت بریتانیا طی یک رفراندوم تاریخی موسوم به برگزیت بعد از بیش از چهار دهه تصمیم به خروج از اتحادیه اروپا گرفت.از همین روی بررسی علل خروج یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین اعضای اتحادیه اروپا و بررسی چرایی واگرایی در بزرگترین و موفقترین نمونه همگرایی منطقهای در تاریخ روابط بینالملل بسیار حائز اهمیت است.به همین نحو پژوهش پیش رو جهت تبیین این رویداد نوظهور در پی پاسخ به این پرسش است که چه عواملی موجب شد تا بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شود؟ پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و از منظر نوواقعگرایی بر این فرضیه استوار است که با توجه به ماهیت فراملی مکانیزم سیاسی و اقتصادی حاکم بر اتحادیه اروپا، بریتانیا به واسطه بیاعتمادی حاصل از آنارشی حاکم بر نظام بینالمللی در جهت حفظ حاکمیت ملی خود در برابر وابستگی متقابل و همچنین کسب منافع حداکثری در مقایسه سود نسبی و مطلق از اتحادیه اروپا خارج شد.بر اساس چهارچوب نظری نظام محور پژوهش برگزیت ریشه در عواملی دارد که برآیند بی اعتمادی منتج از نظام آنارشیک محسوب می شوند.به طوری که بریتانیا به جهت حفظ حاکمیت ملی خود در برابر وابستگی متقابل حاصل از مکانیزم سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا و همچنین مقایسه سود نسبی و مطلق خود به جهت کسب منافع حداکثری به مثابه یک بازیگر عاقل با رویکردی مبتنی بر هزینه-فایده از اتحادیه اروپا خارج گردید.چنانکه بر اساس نتایج به دست آمده خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا افزایش رشد اقتصادی و آزادی عمل بیشتری برای این کشور در عرصه بین المللی به همراه داشته است.
مقاله پژوهشی
فرهاد قاسمی؛ حسین نوروزی؛ ابراهیم حاجی پور
چکیده
از برجستهترین چالشهای موجود در تبیین قدرتیابی واحدها در جهان پرآشوب کنونی، سیال شدن محیط راهبردی جهانی، نرخ سریع تغییرات و پیچیدگیهای فزاینده در نظام بینالملل، دگرسانی در سازههای نظم و گذار از سیستمهای ساده و کلاسیک به سیستمهای پیچیده و آشوبی است. در این سیستمها، روندها و واقعیتهای نوپدید و پویشهای قدرت به گونهای ...
بیشتر
از برجستهترین چالشهای موجود در تبیین قدرتیابی واحدها در جهان پرآشوب کنونی، سیال شدن محیط راهبردی جهانی، نرخ سریع تغییرات و پیچیدگیهای فزاینده در نظام بینالملل، دگرسانی در سازههای نظم و گذار از سیستمهای ساده و کلاسیک به سیستمهای پیچیده و آشوبی است. در این سیستمها، روندها و واقعیتهای نوپدید و پویشهای قدرت به گونهای بسیار برجسته، ناهمسانی و ناهمطرازی در ژئوپلتیک قدرت و سازههای نظم را پدیدار نموده و فراوری و بازتولید قدرت توسط واحدها را به پدیدهای سیستمی و شبکهای تبدیل کرده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر، در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که بر اساس چرخشهای اساسی شکل گرفته در چرخه قدرت جهانی و واقعیتهای نوپدید سیاست جهان، « قدرتسازی و قدرتیابی کنشگران از جمله جمهوری اسلامی ایران چگونه امکان عملیاتی پیدا می کند؟» در این چارچوب، این پژوهش با بهرهگیری از رهیافت روشی ابداکتیو درصدد نشان دادن رابطه معنادار میان ژئوپلتیک شبکهای و هیبریدی در محیط نظام بینالملل کنونی و قدرتیابی جمهوری اسلامی ایران در وضعیت پیچیدگی می باشد. یافتههای پژوهش نشان می دهد که " قدرتیابی کنشگران از جمله جمهوری اسلامی ایران در یک زنجیره علی در چرخههای محلی، منطقهای و جهانی(تلفیق سطوح) و حوزههای موضوعی مختلف (درهم تنیدگی و تلفیق بخشها) بر پایه قواعد شبکه و شبکهسازی ژئوپلتیکی، امکان عملیاتی پیدا می کند. در این راستا، مبتنی بر بنیانهای هستیشناسانه و شناختشناسانه نظریه پیچیدگی و آشوب و گزارههای نظری مندرج در آن الگوی نوینی در موضوع قدرتیابی واحدها تحت عنوان ژئوپلتیک شبکهای– هیبریدی مطرح می گردد که در نوع خود رویکردی متفاوت و آیندهنگرانه نسبت به پدیده قدرتیابی و نقشیابی بازیگران در صحنه سیاست بینالملل نوین محسوب می شود.
مقاله پژوهشی
دانیال رضاپور؛ مصطفی صبوری
چکیده
جنگ در اوکراین اگرچه به لحاظ ژئوپلیتیکی جنگ اروپایی به شمار میآید، اما در عمل درگیری قدرتهای جهانی است که حول محور فروپاشی پیشبینیشده هژمونی جهانی آمریکا متمرکز شده و آشکارا خواهان نظم نوینی است . در چنین شرایطی نگرش، رفتار و عملکرد روسیه در قبال اوکراین میتواند پیامد مهمی برای آینده نظم جهانی در پی داشته باشد. ازاینرو ...
بیشتر
جنگ در اوکراین اگرچه به لحاظ ژئوپلیتیکی جنگ اروپایی به شمار میآید، اما در عمل درگیری قدرتهای جهانی است که حول محور فروپاشی پیشبینیشده هژمونی جهانی آمریکا متمرکز شده و آشکارا خواهان نظم نوینی است . در چنین شرایطی نگرش، رفتار و عملکرد روسیه در قبال اوکراین میتواند پیامد مهمی برای آینده نظم جهانی در پی داشته باشد. ازاینرو هدف اصلی نوشتار پیشرو الزامات ژئوپلیتیکی نظم نوین جهانی برای روسیه با توجه به جنگ اوکراین میباشد، لذا سؤال اصلی اینگونه مطرح میشود که راهبرد روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین در قبال بحران اوکراین از چه منطقی پیروی میکند؟ در پاسخ به پرسش مذکور مقاله با استفاده از نظریات ژئوپلیتیک استدلال میکند که منطق روسیه در قبال دخالت در بحران اوکراین سهمخواهی از آینده نظم جهانی بهعنوان یک قدرت جهانی میباشد که البته باید توجه داشت که روسیه کنش خاصی در این بحران نشان داده و این مسائل از ابعاد مختلفی حائز اهمیت است که یکی از مهمترین ابعاد این مسئله در کوتاهمدت به علایق ژئوپلیتیک مسکو در بحران اوکراین بازمیگردد. یافتههای این نوشتار نشان میدهد که جنگ اوکراین بهعنوان نقطه محرک ژئوپلیتیکی بر نظم بینالملل تأثیرگذار بوده و احتمال اینکه پساجنگ اوکراین، نویددهنده نظم نوینی در جهان باشد، وجود دارد. این پژوهش بر اساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روند پژوهی و نمونه پژوهی بهعنوان روشهای پژوهش کیفی میباشد که در جمعآوری اطلاعات از منابع اسنادی –کتابخانهای و تارنماهای معتبر فضای مجازی استفاده شده است.
مقاله پژوهشی
سید علی منوری؛ محسن کشوریان آزاد
چکیده
ظهور و قدرتیابی چین در عرصة جهانی و منطقهای منجر به حساسیت ایالات متحده و شرکای لیبرال آن با طرح ابتکارات امنیتی و اقتصادی برای مهار پکن شده است. ائتلاف کواد، ائتلاف اوکاس، راهبرد جداسازی و محدود سازی چین به کمک شرکا از جمله این ابتکارات برای مهار چین است. در ادامه طرحها و ابتکارات آنها، ناتو بهعنوان بازوی ...
بیشتر
ظهور و قدرتیابی چین در عرصة جهانی و منطقهای منجر به حساسیت ایالات متحده و شرکای لیبرال آن با طرح ابتکارات امنیتی و اقتصادی برای مهار پکن شده است. ائتلاف کواد، ائتلاف اوکاس، راهبرد جداسازی و محدود سازی چین به کمک شرکا از جمله این ابتکارات برای مهار چین است. در ادامه طرحها و ابتکارات آنها، ناتو بهعنوان بازوی امنیتی-نظامی نیز تمرکز بر چین را افزایش داده و برنامه و اقداماتی را تدارک دیده که واکنش مقامات چین را در پی داشته و نشان از حضور مؤثرتر این بازیگر در ایندو پاسیفیک دارد. هدف این مقاله تبیین راهبرد ناتو برای مهار چین است و به روش تحلیلی-تبیینی به این پرسش پاسخ میدهد که ناتو چگونه درصدد گسترش دامنه نفوذ خود در منطقة ایندو پاسیفیک برای مهار چین است؟ در پاسخ فرض بر این است که ناتو با تغییر مفهوم راهبرد و افزایش تمرکز بر چین به دنبال تقویت پیوند با شرکای لیبرال و زمینهسازی اجماع بین آنها برای مهار چین در ایندو پاسیفیک است. نتایج نشان میدهد که اسناد ناتو و اعضای آن تمرکز بر روی منطقه ایندو پاسیفیک- بهصورت ویژه چین- را افزایش دادهاند و قالبهای همکاری و اقدامات عملی با شرکای خود (ژاپن، کره جنوبی، هند، استرالیا و نیوزلند) در حال پیادهسازی است.
مقاله پژوهشی
احمد ادینه وند؛ سعید وثوقی؛ شهروز ابراهیمی
چکیده
پس از پایان جنگ سرد، چین همواره روابط خود با دو منطقهی خلیج فارس و آسیای مرکزی را توسعه داده است. توسعة روابط چین با دو منطقه یاد شده، برای جمهوری اسلامی ایران که یکی از قدرتهای مهم هر دو منطقه است، پیامدهای مختلفی داشته و دارد. با این حال، سیاست خارجی هر دو کشور در قبال یکدیگر تا امروز یکدست نبوده است. چین بهعنوان یک ابرقدرت ...
بیشتر
پس از پایان جنگ سرد، چین همواره روابط خود با دو منطقهی خلیج فارس و آسیای مرکزی را توسعه داده است. توسعة روابط چین با دو منطقه یاد شده، برای جمهوری اسلامی ایران که یکی از قدرتهای مهم هر دو منطقه است، پیامدهای مختلفی داشته و دارد. با این حال، سیاست خارجی هر دو کشور در قبال یکدیگر تا امروز یکدست نبوده است. چین بهعنوان یک ابرقدرت جهانی در حال ظهور وارد تعامل با جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای شده است. این وضعیت سبب عدم تقارن در روابط دو کشور شده است. پرسش اساسی که این پژوهش قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد این است چرا و چگونه میتوان عدم تقارن موجود در روابط ایران و چین در دو منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، باوجود برخی تعارضها در منافع، توضیح داد؟ مقالهی حاضر، با استفاده از روش کیفی و رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و از طریق منابع کتابخانهای و اینترنتی این فرضیه را بررسی میکند که روابط نامتقارن ایران و هم چین، بهویژه در آسیای مرکزی و خلیج فارس، از طریق عملگرایی موجود در سیاست خارجی این دو کشور قابل درک است؛ هر چند رویکرد عمل گرایانه آنها لزوماً یکی نیست.
مقاله پژوهشی
شهلا نجفی؛ مهدی زیبائی؛ مجید بزرگمهری؛ حاکم قاسمی؛ قربانعلی قربان زاده سوار
چکیده
سیاست خارجی به عنوان حوزه مطالعاتی رشته روابط بینالملل معمولا از این منظر مورد تحلیل قرار گرفته است. اما با ورود جامعه-شناسی تاریخی به روابط بینالملل و «چند متغیره شدنِ» تحلیل رویدادها، برداشتهایی که دولت را به عنوان کنشگر عام و یکپارچهای در نظر میگرفتند که متغیرهای سیستمی، رفتار آن را مشخص میکرد، مورد تردید قرار گرفت؛ ...
بیشتر
سیاست خارجی به عنوان حوزه مطالعاتی رشته روابط بینالملل معمولا از این منظر مورد تحلیل قرار گرفته است. اما با ورود جامعه-شناسی تاریخی به روابط بینالملل و «چند متغیره شدنِ» تحلیل رویدادها، برداشتهایی که دولت را به عنوان کنشگر عام و یکپارچهای در نظر میگرفتند که متغیرهای سیستمی، رفتار آن را مشخص میکرد، مورد تردید قرار گرفت؛ چرا که این نظریات به روندهای تاریخی و پیچیدهای که دولتها در سطح نظام به کنش/ واکنش میپردازند را توضیح نمیدادند. جامعهشناسی تاریخی با در نظر گرفتن تغییر و تحول در دورههای زمانی، تاثیر/ تاثر روندها بر یکدیگر و با رویکرد تطبیقی بین دولتها و جوامع سعی کرده علاوه بر سطح نظام، علل و چگونگیِ شدنِ پدیدهها را در سطح داخل و تعامل بین سطوح را جستجو کند. به سخن دیگر، اندیشمندان رویکرد مذکور به دو حوزه «جامعهشناسی تاریخی دولت» و «جامعهشناسی تاریخی روابط بینالملل» پرداختهاند، اما «جامعهشناسی تاریخی سیاست خارجی» به عنوان پیوند دهنده دو قلمروی داخل و خارج به عنوان حلقه مفقوده این دو حوزه است که ناظر بر رفتار دولت در محیط بینالملل میباشد در پژوهش حاضر ارائه خواهد شد. در این راستا هدف مقاله حاضر، ارائه چارچوب جامعهشناسی تاریخی سیاست خارجی برای تحلیل رفتار دولتها در رابطه با سایر بازیگران با در نظر گرفتن جامعهشناسی تاریخیِ دولت و جامعهشناسی تاریخیِ روابط بینالملل است. بر این اساس، نتیجه پژوهش حاضر نشان میدهد برای تحلیل رفتار دولتها در عرصه بینالملل میتوان چند شاخص را مورد بررسی قرار داد: شکل دولت، مناسبات دولت- جامعه، روابط علی رویدادها، صورتبندیها و تعاملات بین اجتماعی. با اتکا به این الگوی نظری، روش پژوهش حاضر کیفی و تحلیلی است.
مقاله پژوهشی
پرهام پوررمضان؛ آریا برزن محمدی
چکیده
در دنیای پیچیده امروز، سیاست خارجی کشورها بهشدت تحتتأثیرتحلیلها، مشاورهها و پیشنهادهای ارائهشده از سوی نهادهای مختلف قرار دارد. در این میان، اتاقهای فکر بهعنوان نهادهایی که با هدف پژوهش و تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی شکل گرفتهاند، در بسیاری از کشورها، از جمله جمهوری اسلامیایران، نقش مهمیدر بررسی موضوعات مرتبط با ...
بیشتر
در دنیای پیچیده امروز، سیاست خارجی کشورها بهشدت تحتتأثیرتحلیلها، مشاورهها و پیشنهادهای ارائهشده از سوی نهادهای مختلف قرار دارد. در این میان، اتاقهای فکر بهعنوان نهادهایی که با هدف پژوهش و تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی شکل گرفتهاند، در بسیاری از کشورها، از جمله جمهوری اسلامیایران، نقش مهمیدر بررسی موضوعات مرتبط با سیاست خارجی ایفا میکنند.با توجه به این موضوع، پرسش اصلی پژوهش به این صورت مطرح میشود: اتاقهای فکر در جمهوری اسلامیایران چه نقشی در شکلگیری سیاست خارجی ایفا میکنند؟ هدف این پژوهش، ارزیابی نقش و میزان تأثیرگذاری اتاقهای فکر بر سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران است.با در نظر گرفتن تحولات سریع و پیچیدگیهای نظام بینالمللی، این پژوهش تلاش دارد چالشها و فرصتهای پیش روی اتاقهای فکر و توانایی آنها در تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای سیاست خارجی کشور را تحلیل کند. در این راستا، فرضیهای مورد بررسی قرار میگیرد که بر اساس آن، چالشهای ساختاری، مالی و سیاسی میتوانند تأثیرگذاری اتاقهای فکر را محدود کنند.روش این پژوهش کیفی بوده و ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل مطالعه کتابخانهای و اسنادی، مصاحبههای ساختاریافته و نیمهساختاریافته با نخبگان دانشگاهی، اندیشکدهها و سیاستمداران است.یافتههای پژوهش نشان میدهد که اتاقهای فکر در جمهوری اسلامیایران، باوجود کارکرد مشاورهای و تحلیلی خود، تاکنون نتوانستهاند تأثیر چشمگیری بر فرایند تصمیمسازیهای سیاست خارجی داشته باشند. عواملی نظیر نبود استقلال مالی، قوانین محدودکننده، تعامل ناکافی با نهادهای دولتی و ضعف علمیفزاینده از جمله مهمترین موانع کاهش اثربخشی آنها محسوب میشوند.
مقاله پژوهشی
محمد حارث مقیم؛ وحید سینایی؛ سید احمد فاطمی نژاد؛ فاطمه محروق
چکیده
راهبرد امنیتی مجموعهای از گفتارها، رویکردها، تکنیکها، نگرشها، جهتگیریها و اقدامات یک کشور در پیوند با سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. راهبرد امنیتی به عنوان بخش مهمی از سیاست خارجی، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله رقابتهای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک، حضور بازیگران منطقهای، فرامنطقهای وکنشگران نیابتی ...
بیشتر
راهبرد امنیتی مجموعهای از گفتارها، رویکردها، تکنیکها، نگرشها، جهتگیریها و اقدامات یک کشور در پیوند با سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. راهبرد امنیتی به عنوان بخش مهمی از سیاست خارجی، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله رقابتهای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک، حضور بازیگران منطقهای، فرامنطقهای وکنشگران نیابتی شکل میگیرد. این پژوهش با تمرکز بر عربستان سعودی به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقۀ خاورمیانه، در صدد شناخت جایگاه جنگهای نیابتی در راهبرد امنیتی عربستان سعودی در منطقۀ خاورمیانه است. به نظر میرسدکه عربستان سعودی با توسل به جنگهای نیابتی در صدد حفظ موازنه قوا و کسب برتری منطقهای در برابر ایران است. برای آزمون این فرضیه از چارچوب نظری واقعگرایی تهاجمی و روش تبیینی استفاده و دادههای پژوهش از منابع کتابخانهای و اسنادی گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که جنگهای نیابتی نقش محوری در راهبرد امنیتی ریاض داشته و اینکشور با پشتیبانی از کنشگران نیابتی مانند احرارالشام، جبههالنصره و جیشالفتح تلاش نموده است تا موازنه قوا و برتری منطقهای را به نفع خود تغییر دهد. عراق، سوریه و یمن نمونههایی از کاربست این رویکرد بوده که در آنها ریاض به طور مستقیم و غیرمستقیم به جنگهای نیابتی متوسل شده است.
مقاله پژوهشی
روح اله اسلامی؛ علیرضا انصاری کارگر؛ عتیق الله رحیمی
چکیده
تحولات و دگرگونیهای افغانستان در بازههای زمانی مختلف، به نحوی بر سیاستگذاریهای راهبردی و امنیتی کشورهای منطقه تأثیر گذاشته است. این کشور به دلیل همجواری با «حیاط خلوت» روسیه، یعنی کشورهای آسیای مرکزی، از جایگاه ژئوپلیتیکی ویژهای برای مسکو برخوردار است. روسیه در سند راهبردی امنیت ملی ۲۰۲۱، با نگاهی گسترده به مفهوم امنیت، ...
بیشتر
تحولات و دگرگونیهای افغانستان در بازههای زمانی مختلف، به نحوی بر سیاستگذاریهای راهبردی و امنیتی کشورهای منطقه تأثیر گذاشته است. این کشور به دلیل همجواری با «حیاط خلوت» روسیه، یعنی کشورهای آسیای مرکزی، از جایگاه ژئوپلیتیکی ویژهای برای مسکو برخوردار است. روسیه در سند راهبردی امنیت ملی ۲۰۲۱، با نگاهی گسترده به مفهوم امنیت، تهدیدات ناشی از قلمرو افغانستان پس از به قدرت رسیدن امارت اسلامی در سال ۲۰۲۱ را به صورت غیرمستقیم مورد بررسی قرار داده است. بر این اساس، مقاله حاضر تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که رویکرد امنیتی و ژئوپلیتیکی روسیه نسبت به امارت اسلامی، در چارچوب سند امنیت ملی ۲۰۲۱، چگونه تعریف شده است؟. فرضیه نویسندگان بر این استوار است که مسکو، در چارچوب این سند، به دنبال تعاملات امنیتی و ژئوپلیتیکی با بازیگران جدید در کابل میباشد. برای پاسخ به این پرسش و بررسی فرضیه، از روش تحقیقِ تحلیل محتوا استفاده شده و دادههای اولیه از منابع کتابخانهای و خبرگزاریهای معتبر گردآوری شده است. یافتهها نشان میدهد که رویکرد روسیه به امارت اسلامی در دو بُعد امنیتی و سیاسی طراحی شده است. در بُعد امنیتی، این رویکرد شامل سازوکارهای امنیتی با محوریت افغانستان، همکاریهای نظامی و رزمایشها، و حمایت از سیاستهای ضد داعشی امارت اسلامی میباشد. در بُعد سیاسی نیز، روسیه در راستای مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا، از مکانیسمهایی نظیر «الگوی فرمت مسکو» و «کمیته تماس منطقهای» بهره میگیرد و تلاش میکند در نشستهای سیاسی منطقهای، همچون نشست دوحه، نفوذ بیشتری کسب کند.
مقاله پژوهشی
نجمیه پوراسمعیلی
چکیده
موقعیت استراتژیک سومالی، جایگاه ژئوپلیتیکی حیاتی در منطقه به آن بخشیده است که مسیرهای دریایی آفریقا و غربآسیا را پل میزند. این موقعیت، اهمیت ویژهای را به جایگاه سومالی در سیاست خارجی امارات و عربستان اعطا کردهاست. بررسی منافع پایدار امارات و عربستان در مورد سومالی، تعامل پیچیدهای از استراتژیهای ژئوپلیتیکی، سرمایهگذاریهای ...
بیشتر
موقعیت استراتژیک سومالی، جایگاه ژئوپلیتیکی حیاتی در منطقه به آن بخشیده است که مسیرهای دریایی آفریقا و غربآسیا را پل میزند. این موقعیت، اهمیت ویژهای را به جایگاه سومالی در سیاست خارجی امارات و عربستان اعطا کردهاست. بررسی منافع پایدار امارات و عربستان در مورد سومالی، تعامل پیچیدهای از استراتژیهای ژئوپلیتیکی، سرمایهگذاریهای اقتصادی، نگرانیهای امنیتی و رقابتهای منطقهای را آشکار میکند. این تحلیل نهتنها برای درک انگیزههای پشت اقدامات کشورهای خلیجفارس، بلکه برای پیشبینی تأثیر بلندمدت آنها بر ثبات و توسعه در شاخآفریقا ضروری است. این پژوهش بهدنبال پاسخ به این پرسش است که چرا (یا با چه هدفی)، عربستان و امارات طیف گستردهای از اقدامات را در عرصه سیاسی، امنیتی- نظامی، اقتصادی، و فرهنگی در سومالی انجام میدهند؟ در پاسخ این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که همه اقدامات عربستان و امارات در چهار حوزه مطرحشده، در نهایت در راستای حفظ نظام سیاسی در سومالی با هدف ایجاد و ارتقاء صلح و ثبات در منطقه انجام میشود که در نهایت بر توسعهپایدار تمرکز دارد. بهعبارتدیگر، حفظ نظام سیاسی، کمک به صلح و ثبات در منطقه است، که درنهایت بهعنوان زمینهسازی بستری برای توسعهپایدار عمل میکند و این سه هدف چرخه فضیلت آمیزی را ایجاد می کنند که یکدیگر را به صورت مداوم تقویت می کنند. روش بهکار رفته در این پژوهش مطالعه تطبیقی اقدامات و اهداف عربستان و امارات در ارتباط با سومالی است.
مقاله پژوهشی
حسین اصغری ثانی؛ حسن نامی؛ سید ابراهیم رایگانی
چکیده
ایران بهعنوان قدیمیترین کشور/ملت جهان شهرت جهانی دارد. مسئله نوشتار حاضر نقش باستانشناسی بهعنوان فن و دانش بازشناسی فرهنگ و تمدنهای گذشتهی بشری در برندینگ فراملی ایران است؛ به نظر میرسد، اجماع نهادهای حاکمیت بر سر تمرکز منابع (قانونگذاری، تأسیس نهادها، تخصیص بودجه و آموزش و پرورش نیروی انسانی) در حوزۀهای دارای مزیت ...
بیشتر
ایران بهعنوان قدیمیترین کشور/ملت جهان شهرت جهانی دارد. مسئله نوشتار حاضر نقش باستانشناسی بهعنوان فن و دانش بازشناسی فرهنگ و تمدنهای گذشتهی بشری در برندینگ فراملی ایران است؛ به نظر میرسد، اجماع نهادهای حاکمیت بر سر تمرکز منابع (قانونگذاری، تأسیس نهادها، تخصیص بودجه و آموزش و پرورش نیروی انسانی) در حوزۀهای دارای مزیت نسبی (تاریخ و فرهنگ و تمدن) منجر به برندینگ ایران بهعنوان کهنترین کشور/ملت جهان با پیشینه چند هزارساله شده است.