نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه یاسوج

2 دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یاسوج

10.22067/irlip.2024.78903.1322

چکیده

«تروریسم» امروزه چالشی عمده پیش‌روی جهان و جهانیان قرار داده؛ به نحوی که مبارزه با آن برای نسل حاضر و نظام بین‌المللی؛ امری «طبیعی» جلوه‌گر شده است که همواره باید با آن در هر سطح و سویه‌ای برخورد کرد، این تفکر البته از سوی محافل فکری و سیاسی «آمریکا» رواج یافته و به‌عنوان «حقیقتی» غیر قابل انکار به همگان القا شده است. آمریکا از همه امکانات اقتصادی، رسانه‌ای، زبانی، گفتمانی، تئوری‌سازی و اندیشه‌ای خود بهره برده است تا جهانیان را مجاب کند که در مبارزه با تروریسم، دست برتر را دارد و حتی می‌‌شود در مبارزه با این پدیده، اصول اساسی حقوق بین‌الملل را زیرپا گذاشت. از این رو، با توسل به امکانات در دسترسش توانسته است سلطه و انقیاد و به تعبیر فوکو جامعه‌ای انضباطی را شکل دهد. پژوهش حاضر درپی آن است تا این سلطه و سیطره را با توجه به تاریخمندی حوادث با روش تبارشناسی فوکو مورد واکاوی قرار دهد. با توجه به مراحل تبارشناسی فوکو، نوشتار حاضر به این نتیجه می‌رسد «مبارزه با تروریسم» آن‌گونه که آمریکا مدعی است، چندان خیرخوهانه نبوده است و صلح را هدف نگرفته است بلکه همچنان می‌توان رد پای تأمین منافع آمریکا و هژمونی‌طلبی وی را در این سیاست نیز یافت.گسست‌ها و تحلیل تبار و قدرت سیاست خارجی آمریکا در بررسی مبارزه تروریسم نشان می‌دهد که آمریکا برای ساخت ماهیت جدید خویش «دیگری» تروریست را ساخته است.

کلیدواژه‌ها

CAPTCHA Image