علیرضا سمیعی اصفهانی؛ نفیسه اله دادی
چکیده
«تروریسم» امروزه چالشی عمده پیشروی جهان و جهانیان قرار داده؛ به نحوی که مبارزه با آن برای نسل حاضر و نظام بینالمللی؛ امری «طبیعی» جلوهگر شده است که همواره باید با آن در هر سطح و سویهای برخورد کرد، این تفکر البته از سوی محافل فکری و سیاسی «آمریکا» رواج یافته و بهعنوان «حقیقتی» غیر قابل انکار به همگان ...
بیشتر
«تروریسم» امروزه چالشی عمده پیشروی جهان و جهانیان قرار داده؛ به نحوی که مبارزه با آن برای نسل حاضر و نظام بینالمللی؛ امری «طبیعی» جلوهگر شده است که همواره باید با آن در هر سطح و سویهای برخورد کرد، این تفکر البته از سوی محافل فکری و سیاسی «آمریکا» رواج یافته و بهعنوان «حقیقتی» غیر قابل انکار به همگان القا شده است. آمریکا از تمامی امکانات تئوریک و پراتیک خود از جمله سازوکارهای گفتمانی، اندیشهای، اقتصادی، رسانهای، نظامی و... بهره برده است تا جهانیان را مجاب کند که در مبارزه با تروریسم، دست برتر را دارد و حتی میشود در مبارزه با این پدیده، اصول اساسی حقوق بینالملل را زیرپا گذاشت. از این رو، با توسل به امکانات در دسترسش توانسته است سلطه و انقیاد و به تعبیر فوکو جامعهای انضباطی را شکل دهد. پژوهش حاضر درپی آن است تا گفتمان «هژمونیک» تروریسم را با توجه به تاریخمندی حوادث با روش تبارشناسی فوکو مورد واکاوی و نقد قرار دهد. با توجه به مراحل تبارشناسی فوکو، نوشتار حاضر به این نتیجه میرسد که گفتمان «مبارزه با تروریسم» آنگونه که آمریکا مدعی است، چندان خیرخواهانه نبوده است و صلح را هدف نگرفته است بلکه همچنان میتوان رد پای تأمین منافع آمریکا و هژمونیطلبی وی را در این رویکرد مشاهده کرد.گسستها، تحلیل تبار و تحلیل قدرت سیاست خارجی آمریکا در بررسی مبارزه تروریسم نشان میدهد که آمریکا برای ساخت ماهیت جدید خویش «دیگری» تروریست را «برسازی» کرده است.
محمدرضا فرجی
چکیده
یکی از راهبردهای بازیگران بویژه بازیگران کوچک سلسله مراتب قدرت در وضعیت آشوبگونه سیستم بینالملل انطباق رفتاری و سیستمی آنها با محیط پیرامونی خود میباشد. به عبارتی از آنجایی که در محیط آنارشکگونه سیستم بینالملل رقابت بسیاری برای دستیابی به منابع محدود بین بازیگران سیستم جریان دارد که این رقابت نهایتاً منجر به کشمکش و وضعیتهایی ...
بیشتر
یکی از راهبردهای بازیگران بویژه بازیگران کوچک سلسله مراتب قدرت در وضعیت آشوبگونه سیستم بینالملل انطباق رفتاری و سیستمی آنها با محیط پیرامونی خود میباشد. به عبارتی از آنجایی که در محیط آنارشکگونه سیستم بینالملل رقابت بسیاری برای دستیابی به منابع محدود بین بازیگران سیستم جریان دارد که این رقابت نهایتاً منجر به کشمکش و وضعیتهایی در سیستم میشود که در آن بازیگر ضعیف توان تغییر و تحولات محیطی نداشته و یا محذورات بازیگر بسیار بیشتر از مقدورات آن میباشد و در این شرایط بازیگر با هدف جلوگیری از هدر رفتن توان خود در سلسله مراتب قدرت، متمایل به انطباق الگوهای رفتاری خود با شرایط موجود میگردد. بنابراین پژوهش با تمرکز بر مکانیسم انطباق در سیاست خارجی و با روش توصیفی- تحلیلی سعی در تبیین راهبردهای سیاست خارجی بازیگران منطقه خلیج فارس دارد. ماحصل پژوهش اشاره به این دارد که محدودیتهای محیطی، بازیگران را به سمت راهبردهای انطباقی سوق میدهد و بازیگران منطقه خلیج فارس نیز در مواجه با محدودیتهای پیرامونی با توجه به مقدورات و آرمانهای خود سه نوع انطباق خلاق (بازیگران میانی عملگرا)، فعال (قطبهای قدرت) و منفعل (بازیگران ضعیف) را اتخاذ میکنند.
علی نیکوکار؛ مهناز گودرزی
چکیده
حزب عدالت و توسعه با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک، جغرافیای سرزمینی، اتصال به اروپا و نزدیکی به روسیه و خاورمیانه از طرفی و بهره گیری از مسائل ایدئولوژیک و اشتراکات تاریخی و فرهنگی از سوی دیگر، سیاست خارجی توسعه طلبانه ای را به منظور دستیابی به هژمونی منطقه ای، دسترسی به منابع انرژی و تصاحب بازارهای خاورمیانه در پیش گرفت که هم نظم موجود ...
بیشتر
حزب عدالت و توسعه با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک، جغرافیای سرزمینی، اتصال به اروپا و نزدیکی به روسیه و خاورمیانه از طرفی و بهره گیری از مسائل ایدئولوژیک و اشتراکات تاریخی و فرهنگی از سوی دیگر، سیاست خارجی توسعه طلبانه ای را به منظور دستیابی به هژمونی منطقه ای، دسترسی به منابع انرژی و تصاحب بازارهای خاورمیانه در پیش گرفت که هم نظم موجود در منطقه و هم روابط با ایران را به چالش کشید، لذا این مقاله در تلاش است تا سیاست های حزب عدالت و توسعه و تاثیرات آن بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در خاورمیانه بررسی نماید؟این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه در منطقه پرداخته است. داده های پژوهش نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه از سویی با تاکید بر مسائل ایدئولوژیک و بهره گیری از نقش مذهب در پی تسری نفوذ خود در مناطق پیرامونی است، و ازسویی هم با تاکید بر ویژگیهای ساختاری و ژئوپلیتیک در پی افزایش قدرت نسبی و افزایش قدرت بازیگری خود در خاورمیانه است که باعث ایجاد نوعی رقابت و تعارض در عین همکاری با جمهوری اسلامی ایران می شود و تاثیرات مستقیم و غیرمستقیمی هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ هویتی بر ایران و حوزه های نفوذآن در منطقه دارد.
حدیث آسمانی کناری
چکیده
چین، یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی دنیا بهشمار میآید که برنامههای راهبردی کلانی را در راستای رشد شاخصهای گوناگون اقتصادی، ازجمله تنوعبخشی به صادرات، بهرهمندی از فناوریهای پیشرفته در تولید و همچنین، توسعۀ راههای تجاری در سراسر جهان دنبال میکند. در کنار پیشبرد طرحها و ابتکارهای یادشده، یکی از دغدغههای اصلی ...
بیشتر
چین، یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی دنیا بهشمار میآید که برنامههای راهبردی کلانی را در راستای رشد شاخصهای گوناگون اقتصادی، ازجمله تنوعبخشی به صادرات، بهرهمندی از فناوریهای پیشرفته در تولید و همچنین، توسعۀ راههای تجاری در سراسر جهان دنبال میکند. در کنار پیشبرد طرحها و ابتکارهای یادشده، یکی از دغدغههای اصلی این کشور در دهههای اخیر، تأمین امنیت و افزایش قدرت نظامیاش بوده است. نگهداری و پاسبانی از این دستاوردها در برابر افزایش خطر تروریسم، درگیریهای سرزمینی با همسایگان، و همچنین تأمین امنیت مسیرهای تجاری و کریدورهای بینالمللی، بهویژه مسیرهایی که در ابتکار بزرگ «یک کمربند، یک جاده» مشخص شده است، از مهمترین دلایل بالا بردن بودجۀ نظامی، بهرهگیری از تجهیزات پیشرفته، و تعریف نقشهای جدید برای حضور در نقاط فراسرزمینی توسط چین بهشمار میآیند؛ بااینحال، ازآنجاکه افزایش قدرت نظامی، بهسبب افزایش نگرانیهای منطقهای و فرامنطقهای همسایگان و رقبا، احتمال بروز «مشکل امنیتی» را افزایش میدهد، چین در راستای افزایش انواع همکاریها نیز تلاش کرده است. اینگونه فعالیتها در قالب دیپلماسی نظامی، قابلبررسی هستند که مراد از آن، بررسی فعالیتهای صلحآمیز و اغلب غیررزمی و غیرخشن توسط ارتش و نیروهای مسلح است. این مقاله برآن است که دیپلماسی نظامی چین و نقش آن در سیاست خارجی این کشور را بررسی و واکاوی کند. پرسش پژوهش این است که «درپیش گرفتن رویکرد دیپلماسی نظامی توسط چین، چه تأثیری بر سیاست خارجی این کشور داشته است؟» این مقاله با بهکارگیری روش تبیینی، درصدد نشان دادن رابطۀ معنادار میان دیپلماسی نظامی و شاخصهای سیاست خارجی است. بررسیها نشان میدهد که «درپیش گرفتن چنین رویکردی از طریق تأثیرگذاری بر سیاست خارجی ازجمله شکلدهی به محیط امنیتی، گسترش جغرافیای عملیاتی، و افزایش نفوذ، سبب افزایش توانمندی چین در پیگیری منافع، افزایش قدرت، و نقشآفرینی این کشور در عرصۀ دگرگونیهای بینالمللی میشود».
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ حسین علی پور
چکیده
ظهور اقتصادی چین در دهههای اخیر، سبب شده است که همزمان با اهمیت یافتن مؤلفه اقتصاد در سیاست خارجی این کشور، دیپلماسی اقتصادی بهمثابه یک ابزار در دستورکار سیاستگذاری خارجی بیجینگ قرار گیرد. چالشها و فرصتهای ناشی از دو روند همزمان ملیگرایی و جهانیشدن با تقویت روند همکاریهای منطقهای نیز بستر مناسبی را دراختیار دیپلماسی ...
بیشتر
ظهور اقتصادی چین در دهههای اخیر، سبب شده است که همزمان با اهمیت یافتن مؤلفه اقتصاد در سیاست خارجی این کشور، دیپلماسی اقتصادی بهمثابه یک ابزار در دستورکار سیاستگذاری خارجی بیجینگ قرار گیرد. چالشها و فرصتهای ناشی از دو روند همزمان ملیگرایی و جهانیشدن با تقویت روند همکاریهای منطقهای نیز بستر مناسبی را دراختیار دیپلماسی اقتصادی چین در مناطق گوناگون، ازجمله آسیای مرکزی قرار داده است. هدف اصلی این مقاله، واکاوی جنبههای گوناگون دیپلماسی اقتصادی چین در منطقه آسیای مرکزی است. این مقاله با تکیه بر روش توصیفیـتحلیلی و بهرهگیری از دادههای اقتصادی، در پی پاسخگویی به این پرسش است که «دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با چه فرصتها و چالشهایی روبهرو است؟» درهمینراستا میتوان گفت، با وجود فرصتهای اقتصادی چشمگیر در این منطقه برای دیپلماسی اقتصادی چین، چالشهای سیاسی مهمی نیز در برابر این شکل از دیپلماسی وجود دارد». یافتههای این پژوهش نشان میدهد که دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با فرصتهای اقتصادیای همچون ظرفیتهای انرژی منطقه، بازارهای مصرفی، محیط نیازمند سرمایهگذاری خارجی، و نقش تسهیلکننده و اعتمادساز سازمان همکاری شانگهای روبهرو است و درمقابل، با چالشهای سیاسیای مانند حضور قدرتهای رقیب، چینهراسی در منطقه، و شکنندگی دولتها در آسیای مرکزی نیز روبهروست.
حسین اصغری ثانی؛ سیدمسعود موسوی شفائی؛ مریم برازجانی
چکیده
منطقۀ خودمختار سینکیانگ از دوران سلسلۀ هان، برای حاکمان چینی درحکم یک معمای پیچیده عمل کرده و مردم آن در حوزههای فرهنگی، مذهبی، قومی و... متفاوت بودهاند. افزونبراین، ویژگیهای جغرافیایی و وجود یک منطقۀ مرزی از عوامل دیگری است که کنترل چین بر این منطقه را بهچالش کشیده است. با شروع سال 1949، چین با جداییطلبی اویغورها و استقلال ...
بیشتر
منطقۀ خودمختار سینکیانگ از دوران سلسلۀ هان، برای حاکمان چینی درحکم یک معمای پیچیده عمل کرده و مردم آن در حوزههای فرهنگی، مذهبی، قومی و... متفاوت بودهاند. افزونبراین، ویژگیهای جغرافیایی و وجود یک منطقۀ مرزی از عوامل دیگری است که کنترل چین بر این منطقه را بهچالش کشیده است. با شروع سال 1949، چین با جداییطلبی اویغورها و استقلال ترکستان شرقی، بهعنوان یک معضل داخلی، روبهرو شد. از اوایل دهۀ 1990، چین، جنبههای بینالمللی این معضل را بهرسمیت شناخت و مجبور به مقابله با تجلیهای خارجی آن شد. این سیاست جدید، روابط چین با ترکیه را که افزونبر پیوندهای تاریخی، زبانی، مذهبی و فرهنگی با اویغورهای مسلمان، بهلحاظ ایدئولوژیکی هم از ملیگرایی اویغور الهام گرفته و جایگاه مناسبی برای پناهندگان اویغور است، تحت تأثیر قرار داد؛ بنابراین، نگارندگان قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که «وضعیت سینکیانگ چه تأثیری بر روابط چین و ترکیه داشته است؟» بهنظر میرسد، کیفیت و کمیت روابط چین و ترکیه پیش از دهۀ 1990، با تأثیرپذیری از دگرگونیهای سینکیانگ، در وضعیت نامطلوبی بوده و تحولات سینکیانگ پس از دهۀ 1990، تحت تأثیر روابط اقتصادی، نظامی، و سیاسی بین دو کشور، بهزیان اویغورها مدیریت شده است.
حسین فتاحی اردکانی
چکیده
تغییرات رخداده در خاورمیانۀ پساداعش و نمایان شدن تهدیدهای امنیتی جدید، سبب شده است که ترکیه به درک جدیدی از نقش خود در محیط منطقهای و بینالمللی دست پیدا کند که نقطۀ کانونی آن، قدرتمند شدن از طریق فعال شدن در منطقه و پویشهای جدید بینالمللی است. برپایۀ این راهبرد جدید، ترکیه در پی برقراری توازن و متعادلسازی سیاست خارجی خود ...
بیشتر
تغییرات رخداده در خاورمیانۀ پساداعش و نمایان شدن تهدیدهای امنیتی جدید، سبب شده است که ترکیه به درک جدیدی از نقش خود در محیط منطقهای و بینالمللی دست پیدا کند که نقطۀ کانونی آن، قدرتمند شدن از طریق فعال شدن در منطقه و پویشهای جدید بینالمللی است. برپایۀ این راهبرد جدید، ترکیه در پی برقراری توازن و متعادلسازی سیاست خارجی خود در خاورمیانه و محیط بینالمللی است. بههمیندلیل، راهبرد «هم غرب، هم شرق» را در کوتاهمدت و میانمدت در سیاست خارجی خود دنبال میکند تا در بلندمدت به هدف اصلیاش، یعنی تبدیل شدن به یک قدرت مستقل جهانی با ارزشهای ترکیـاسلامی برسد. این پژوهش با کاربست نظریۀ نوواقعگرایی و روش توصیفیـتحلیلی در پی پاسخگویی به این پرسش است که «راهبرد سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه پساداعش چیست؟» یافتههای پژوهش نشان میدهد که مؤلفههای راهبرد سیاست خارجی ترکیه در حوزۀ سیاسی، بازنگری در ارتباط با داعش، منطقهگرایی با چاشنی بینالمللگرایی، برقراری دوبارۀ روابط با سوریه، حفظ موازنۀ قدرت با ایران، و نگاه به روسیه برای بازیابی نقش منطقهای خود در خاورمیانه است. این کشور در حوزۀ اقتصادی، سیاست ثبات منابع انرژی و توسعۀ همکاریهای اقتصادی منطقهای و بینالمللی را دنبال میکند و در حوزۀ فرهنگی نیز در پی تقویت قدرت نرم و توسعۀ نفوذ در کشورهای خاورمیانه است.
امیرحسین وزیریان؛ شهروز شریعتی
چکیده
حضور ایران در عمان و سوریه طی نیم قرن گذشته از نشانگان افزایش قدرت و نفوذ منطقهای سیاست خارجی ایران تلقی شده است. این مقاله با بهرهگیری از دادههای مستند، منابع دست اول و روش اسنادی و تحلیل پسارویدادی مبتنی بر روش مقایسهای در پی پاسخ به این پرسش است که چرا ایران طی نیم قرن اخیر در بحرانهای دو کشور عربی عمان و سوریه حضور یافت و ...
بیشتر
حضور ایران در عمان و سوریه طی نیم قرن گذشته از نشانگان افزایش قدرت و نفوذ منطقهای سیاست خارجی ایران تلقی شده است. این مقاله با بهرهگیری از دادههای مستند، منابع دست اول و روش اسنادی و تحلیل پسارویدادی مبتنی بر روش مقایسهای در پی پاسخ به این پرسش است که چرا ایران طی نیم قرن اخیر در بحرانهای دو کشور عربی عمان و سوریه حضور یافت و این حضور نظامی چه دستاوردی برای منافع ملی ایران داشته است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد با وجود تفاوتهای ماهوی نظام بینالملل و رژیم سیاسی حاکم بر کشور طی نیم قرن گذشته، حضور نظامی ایران در قلمرو پادشاهی عمان و جمهوری عربی سوریه در پرتو استلزامات حاصل از محاصره ژئوپولیتکی و لزوم خنثیسازی تهدیدات محیط پیرامونی در مرزهای خارج از کشور بوده است. این مقاله همچنین با استفاده از آموزههای نظریه رئالیسم و بهرهگیری از مفهوم دفاع آفندی نشان میدهد دستاورد این حضور برون مرزی ایران در مورد بحران عمان جلوگیری از به خطر افتادن امنیت انرژی کشور و ممانعت از تهدید گسترش خطر کمونیسم در منطقه خلیج فارس و در مورد بحران سوریه پاسداری از تمامیت ارضی و خنثیسازی قابل توجه تهدید ژئوپولیتیکی رادیکالیسم سلفی در منطقه غرب آسیا بوده است.
حسین اصغری ثانی؛ محسن خلیلی؛ محسن اسلامی؛ مسعود موسوی شفائی
چکیده
گسترش صلح، بهعنوان هویت ملی، برجستهترین ویژگی سیاست خارجیِ پساجنگ سردِ کشور کوچک نروژ است. نامآوری الگوی نروژی صلح در نظام بینالملل، با وجود محدودیتهای ژئوپلیتیکی، مسئله اصلی این نوشتار است؛ ازاینرو، نگارندگان تلاش کردهاند با استفاده از سامانه نظری برندسازی ملت، نشان دهند که چگونه با وجود بازیگران بزرگ و قدرتمند، دیپلماسی ...
بیشتر
گسترش صلح، بهعنوان هویت ملی، برجستهترین ویژگی سیاست خارجیِ پساجنگ سردِ کشور کوچک نروژ است. نامآوری الگوی نروژی صلح در نظام بینالملل، با وجود محدودیتهای ژئوپلیتیکی، مسئله اصلی این نوشتار است؛ ازاینرو، نگارندگان تلاش کردهاند با استفاده از سامانه نظری برندسازی ملت، نشان دهند که چگونه با وجود بازیگران بزرگ و قدرتمند، دیپلماسی صلح به برندینگ سیاست خارجی نروژ تبدیل شده است. تحلیل کیفی دادهها، بر دو پایۀ تبیین تاریخی و علی استوار بوده و انگارۀ نوشتار این است که برند فراملی نروژیها، نتیجۀ تمرکز منابع بر مزیتهای فرهنگیـتاریخی صلحسازی/ صلحبانی است.
حسین پوراحمدی میبدی؛ محمد سلطان پور
چکیده
بررسی روانشناختی عملکرد رهبران سیاسی، یکی از رویکردهای موردتوجه در تحلیل سیاست خارجی است و با توجه به اختیارات گسترده رئیسجمهور در ایالات متحده آمریکا، ایندسته از رویکردها اهمیت دوچندانی پیدا میکنند. این پژوهش در پی تحلیل چرایی تصمیمهای سیاست خارجی جیمی کارتر در مورد تحولات پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران از طریق ارجاع ...
بیشتر
بررسی روانشناختی عملکرد رهبران سیاسی، یکی از رویکردهای موردتوجه در تحلیل سیاست خارجی است و با توجه به اختیارات گسترده رئیسجمهور در ایالات متحده آمریکا، ایندسته از رویکردها اهمیت دوچندانی پیدا میکنند. این پژوهش در پی تحلیل چرایی تصمیمهای سیاست خارجی جیمی کارتر در مورد تحولات پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران از طریق ارجاع به عناصر روانشناختی کارتر است. چارچوب نظری مورداستفاده در این مقاله، رفتاردرمانی عقلانیـعاطفی است که آلبرت الیس، روانشناس آمریکایی، ابداع کرده است. این مقاله با بررسی رخدادهای تأثیرگذار بر زندگی کارتر و نحوه تفسیر آنها از سوی وی، شخصیت او را تحلیل کرده است. این روش، در تحلیل زندگی فرد، رویکردی تاریخی دارد؛ بهاینمعنا که چرخهای از رخدادهای بیرونی با تفسیرهای پیوسته، به نتایج مشخص تبدیل میشوند. در ادامه و برپایۀ این الگو، پنج ویژگی شخصیتی آشکار کارتر استخراج شده و شیوۀ تأثیرگذاری آنها از طریق ارائه مصداقهایی تبیین شده است. نتایج بهدستآمده بیانگر این است که کارتر، بهرغم فشارهای ساختاری در داخل ایالات متحده و همچنین، فشارهای ناشی از نظام بینالملل، در رویارویی با انقلاب ایران و شیوۀ واکنش به انقلابیون و همچنین، اشغال سفارت ایالات متحده از سوی دانشجویان مسلمان، برپایۀ ویژگیهای روانشناختیاش، ازجمله کمالگرایی و وظیفهگرایی، تصمیم گرفته است.
سیروس فیضی؛ هادی اعلمی فریمان
چکیده
هدف مقاله حاضر، بررسی عملکرد سیاست خارجی دولت اوباما در آمریکای لاتین است. این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که مبنای رفتار در سیاست خارجی دولت باراک اوباما کدام عوامل، مؤلفهها، و معیارها بوده است. مقاله در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که سیاست خارجی دولت باراک اوباما در آمریکای لاتین بهتبع رویکرد نیمکرهگرایان دموکرات، ...
بیشتر
هدف مقاله حاضر، بررسی عملکرد سیاست خارجی دولت اوباما در آمریکای لاتین است. این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که مبنای رفتار در سیاست خارجی دولت باراک اوباما کدام عوامل، مؤلفهها، و معیارها بوده است. مقاله در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که سیاست خارجی دولت باراک اوباما در آمریکای لاتین بهتبع رویکرد نیمکرهگرایان دموکرات، نرم، صلحجویانه، و مبتنیبر همکاری در چارچوب بینالمللگرایی لیبرالیستی بوده است. بررسی فرضیه، نیازمند شناخت رفتار سیاسی اوباما و دموکراتها در منطقه و بررسی رویدادهایی است که بر سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر گذاشتهاند. اوباما با درپیش گرفتن سیاست تغییر در چارچوب بینالمللگرایی لیبرالی و روی آوردن به همکاری با جهان و بهتبع آن با آمریکای لاتین، شیوۀ متفاوتی را در اعمال سیاستها در مورد آمریکای لاتین درپیش گرفته است که تأثیر عمیق و متفاوتی بر ساختارهای سیاسی و اقتصادی منطقه گذاشت. یکی از مهمترین تفاوتها را میتوان در تغییر سیاست راهبردی در مورد کوبا پس از هفتاد سال درگیری و دشمنی دانست که سرانجام سبب اتخاذ دیدگاه مسالمتجویانه در برابر این کشور شد. در گام بعد، دولت اوباما شایستگان و نخبگانی از مهاجران منطقه آمریکای لاتین را پذیرفت که ازآنمیان میتوان به پذیرش دانشجویان اشاره کرد. برایند تصمیمسازی در دولت اوباما ابتدا به نگرشهای نظری پیشین او و سپس به دیدگاههای نظریهپردازان حزب دموکرات مربوط میشود که بازتاب آن در راهبرد تغییر، تجلی یافت.
علیرضا خداقلیپور؛ فریده محمدعلیپور؛ محمدولی مدرس
چکیده
افغانستان همواره یکی از بسترهای مهم بازی بزرگ بینالمللی میان قدرتهای مهم منطقهای و بینالمللی بوده و طی چهار دهه گذشته به عنوان یکی از بحرانخیز ترین کشورهای جهان، همواره در شمار مهمترین کانونهای مورد توجه جامعه بینالمللی قرار داشته است. در مورد علل تطویل بحران در افغانستان، بحثهای زیادی مطرح شده است. اما در همه این دیدگاهها ...
بیشتر
افغانستان همواره یکی از بسترهای مهم بازی بزرگ بینالمللی میان قدرتهای مهم منطقهای و بینالمللی بوده و طی چهار دهه گذشته به عنوان یکی از بحرانخیز ترین کشورهای جهان، همواره در شمار مهمترین کانونهای مورد توجه جامعه بینالمللی قرار داشته است. در مورد علل تطویل بحران در افغانستان، بحثهای زیادی مطرح شده است. اما در همه این دیدگاهها و عوامل، یک عنصر ثابت وجود دارد و آن پاکستان، به عنوان کشور همسایه با اشتراکات متعدد قومی، فرهنگی و مذهبی، است که با هدایت ارتش خود، حداقل طی چهار دهه گذشته و در مقاطع مختلف تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان، پررنگترین نقش را بازی کرده است. این مقاله در پی آن است تا با نظرداشت مولفه های شکل دهنده به مبانی هویتی پاکستان به این پرسش پاسخ دهد که فرهنگ استراتژیک (ارتش) پاکستان بر سیاست خارجی آن کشور در قبال افغانستان چه/چگونه تاثیری داشته است؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه که ارتش پاکستان چنان فرهنگ استراتژیک خود را در سیاست خارجی این کشور نهادینه ساخته که امنیت ملی و بقای خود را در کنترل و نفوذ بر افغانستان میبیند. یافتههای مقاله حکایت از آن دارد که افغانستان و هند دو عنصر اساسی در فرهنگ استراتژیک پاکستان به شمار میروند که پاکستان با توجه به ویژگیها و نقائص خود از زمان تأسیس، نیاز به مدیریت آنها دارد. این مقاله از نوع تبیینی بوده و دادههای مورد نیاز به روش کتابخانهای جمع آوری شدهاند.
روح اللّه اسلامی
چکیده
در بررسی سیاست خارجی ایران علاوه بر اسناد، مدارک و دادههای تاریخی نیاز به اندیشه، مبانی و اصولی است که بتواند واقعیات را تفسیر کند. پژوهشهایی با مبانی واقعگرایی، آرمانگرایی و انتقادی سیاست خارجی ایران را مورد بررسی قرار دادهاند. بعد از انقلاب، مبانی اسلامی و شیعی نیز، سیاست خارجی ایران را با اندیشه اسلام سیاسی تحلیل کردهاند. ...
بیشتر
در بررسی سیاست خارجی ایران علاوه بر اسناد، مدارک و دادههای تاریخی نیاز به اندیشه، مبانی و اصولی است که بتواند واقعیات را تفسیر کند. پژوهشهایی با مبانی واقعگرایی، آرمانگرایی و انتقادی سیاست خارجی ایران را مورد بررسی قرار دادهاند. بعد از انقلاب، مبانی اسلامی و شیعی نیز، سیاست خارجی ایران را با اندیشه اسلام سیاسی تحلیل کردهاند. یکی از اندیشههای بومی که توانایی بررسی سیاست خارجی ایران و پوشش دادن نقاط ضعف و ارائه گزارههای اصلاحی را داراست اندیشه ایرانشهری است. پرسش این است آیا ایرانیان دارای سبک در سیاست خارجی هستند. سیاست خارجی ایرانشهری چیست و آیا اندیشه ایرانشهری دارای مبانی، استراتژی و تکنیک در سیاست خارجی است؟ اندیشه ایرانی با توجه به منابع و اصول عقلانی که به صورت میراثی ماندگار در ایران تداوم یافته است، گزارههای کاربردی و استراتژیک در مورد سیاست خارجی دارد. در نوشتار با محوریت قرار دادن اندیشه سیاسی ایرانشهری سعی شده است مبانی و اصول سیاست خارجی ایرانشهری ترسیم گردد و به استراتژیها و سیاستهای کاربردی برآمده از اینگونه نگریستن به سیاست خارجی پرداخته شود.
سید امیر نیاکویی؛ سعید پیرمحمدی
چکیده
چکیده
بیداری عربی که از اواخر سال 2010 پهنة وسیعی از خاورمیانه عربی را در برگرفت، سبب ایجاد تغییرات گستردهای در حوزة سیاست داخلی و خارجی کشورهای واقع در این منطقه و سایر بازیگران درگیر در این مجموعه امنیتی شده است. این تحولات بهجای گسترش دموکراسی در خاورمیانه، زمینه فرسایش بیشتر دولت و گسترش مداخلات خارجی را در کشورهای دستخوش بحران ...
بیشتر
چکیده
بیداری عربی که از اواخر سال 2010 پهنة وسیعی از خاورمیانه عربی را در برگرفت، سبب ایجاد تغییرات گستردهای در حوزة سیاست داخلی و خارجی کشورهای واقع در این منطقه و سایر بازیگران درگیر در این مجموعه امنیتی شده است. این تحولات بهجای گسترش دموکراسی در خاورمیانه، زمینه فرسایش بیشتر دولت و گسترش مداخلات خارجی را در کشورهای دستخوش بحران بهوجود آورد که البته این وضعیت خود متأثر از ضعف دولتملتسازی و بحرانهای عدیده سیاسی- اجتماعی در این منطقه بوده است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا دولت شکننده در عراق و تأثیر آن بر مداخله قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور پس از بیداری عربی مورد واکاوی قرار گیرد. دراینارتباط، این پرسش اصلی مطرح میشود که دولت شکننده در عراق پس از بیداری عربی چه تأثیری بر گسترش مداخله قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور داشته است؟ برای پاسخ به پرسش فوق از الگوی دولت شکننده با روش تبیین علی استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که شکنندگی دولت در عراق که در مقطع زمانی پس از بیداری عربی تشدید شده باعث گسترش مداخله قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در عراق شده استکه با حمایت از جریانات همسو، با هدف کسب جایگاه هژمونی منطقهای، ایجاد بازدارندگی و گسترش حوزة نفوذ ژئوپلیتیک را دنبال میکنند. این سیاستها بر فرسایش بیشتر دولت در عراق تأثیر گذارده است.
علیرضا صحرایی؛ محسن خلیلی؛ مرتضی منشادی؛ روح الله اسلامی
چکیده
پیوستار قدرت در سیاست خارجی دربرگیرنده قدرت سخت (اجبارآمیز، بیواسطه و فیزیکی) و قدرت نرم (غیرمستقیم و بلندمدت و تکیه بر مجابسازی تا زور) است. برای برساختن پیوستار قدرت در سیاست خارجی از نوشتار کریستوفر هیل بهرهگیری و سپس نوشتارهای محمدعلی فروغی- از بازیگران اصلی سیاست در عصر پهلوی اول- بازخوانی شد. پرسش اساسی مقاله این بود که ...
بیشتر
پیوستار قدرت در سیاست خارجی دربرگیرنده قدرت سخت (اجبارآمیز، بیواسطه و فیزیکی) و قدرت نرم (غیرمستقیم و بلندمدت و تکیه بر مجابسازی تا زور) است. برای برساختن پیوستار قدرت در سیاست خارجی از نوشتار کریستوفر هیل بهرهگیری و سپس نوشتارهای محمدعلی فروغی- از بازیگران اصلی سیاست در عصر پهلوی اول- بازخوانی شد. پرسش اساسی مقاله این بود که کدامیک از جنبههای پیوستار قدرت در سیاست خارجی، بیشتر طرف توجه فروغی بود؟ نوشتار بر این فرضیه استوار شد که توجه محمدعلی فروغی در پیوستار قدرت، به ابعاد نرم قدرت در سیاست خارجی ایران بوده است. او با آگاهی از شرایط زمانه و معرفت از نظام بینالملل دانسته بود که ایران در ابعاد سخت پیوستار قدرت، توانایی معطوف به عمل ندارد. این پژوهش بر اساس ماهیت و روش، تاریخی-تبیینی است.
روح اله اسلامی شعبجره؛ محمد صحرایی
چکیده
سیاست خارجی یعنی داشتن رویهای اندیشهای و فکر شده در ارتباط با سایر بازیگران بینالملل است. طبیعی است که تنها کشورهایی از سیاست خارجی برخوردارند که قدرتمند هستند. ساسانیان سلسلهای اثرگذار، قدرتمند و دارای سبک اندیشهای و کنشی در سیاست است به نحوی که متغیر مهمی در ساختار بین الملل دورة باستان داشته است. مضمون این پایاننامه ...
بیشتر
سیاست خارجی یعنی داشتن رویهای اندیشهای و فکر شده در ارتباط با سایر بازیگران بینالملل است. طبیعی است که تنها کشورهایی از سیاست خارجی برخوردارند که قدرتمند هستند. ساسانیان سلسلهای اثرگذار، قدرتمند و دارای سبک اندیشهای و کنشی در سیاست است به نحوی که متغیر مهمی در ساختار بین الملل دورة باستان داشته است. مضمون این پایاننامه بررسی الگوی سیاست خارجی ایران با استفاده از چارچوب تئوریک هالستی است. نگارنده کوشش کرده است در بررسی الگوی سیاست خارجی ساسانیان، مهمترین عوامل روابط فراگیر ایران با همسایگانش به ویژه رقیب قدرتمند آن امپراتوری روم، مواردی همچون ارمنستان، به رسمیت شناختن دین مسیحیت در روم، رقابت اقتصادی و تجاری بین ایران و چینوروم وتوسعه طلبی دو ابر قدرت (ایران و روم) در بینالنهرین و شبه جزیرة عربستان را درنظر بگیرد. در این پژوهش شاخصهایی همچون اهداف، جهتگیری، ابزارها، اقدامات وتکنیکهای سیاست خارجی ساسانیان مورد تحلیل قرار گرفته است. فرضیه چنین است که الگوی سیاست خارجی ساسانیان بر اساس الگوی خاص ایرانشهری است. برای اثبات اینفرضیه تاریخ سیاست خارجی ساسانیان در ارتباط با اعراب، ترکها، چینیها و رومیها مورد تحلیل قرار گرفته است. الگوی ایرانشهری ساسانیان بر اساس دفاع از دین زرتشت و هویت ملی ایرانشهر بوده است که حتی بعد از اسلام نیز در دولتهایی چون صفویه و جمهوری اسلامی تکرار شده است.
عنایت الله یزدانی؛ سید سعید حسن زاده؛ مهناز گودرزی
چکیده
سیاست خارجی قدرت های بزرگ در روند تحولات و مسائل بین المللی و منطقه ای از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. کشور سوریه تقریبا بیش از پنج سال است که با معضلی به نام تروریسم دست به گریبان شده است. از ابتدای شروع منازعات، قدرت های بزرگ هریک به نوعی نسبت به این بحران واکنش نشان دادند. ایران که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی متحدی استراتژیک ...
بیشتر
سیاست خارجی قدرت های بزرگ در روند تحولات و مسائل بین المللی و منطقه ای از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. کشور سوریه تقریبا بیش از پنج سال است که با معضلی به نام تروریسم دست به گریبان شده است. از ابتدای شروع منازعات، قدرت های بزرگ هریک به نوعی نسبت به این بحران واکنش نشان دادند. ایران که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی متحدی استراتژیک برای سوریه به حساب می آمد، به طور علنی به حمایت از دولت بشار اسد برخاست و با انواع کمک های مالی و نظامی، حمایت همه جانبه خود را از دولت بشار اسد به جامعه جهانی نشان داد. از دیگر سو، سوریه برای فرانسه یک کشور تاثیر گذار به حساب می آید و تحولات سیاسی این کشور و آینده آن برای فرانسه مهم به شمار می رود. فرانسه اولین کشوری بود که ائتلاف نیروهای مخالف سوری را تنها نماینده مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخت، اما این مواضع تند به دنبال حملات تروریستی که در 13 نوامبر 2015 توسط گروه تروریستی داعش صورت پذیرفت، به نوعی تعدیل شد و باعث شد که فرانسه سیاست خارجی خود را در قبال سوربه تغییر دهد. این مقاله سعی دارد به این سوال بپردازد که جهت گیری سیاست خارجی ایران و فرانسه در قبال بحران سوریه چگونه بوده است؟ مفروض مقاله این است که سیاست خارجی ایران در قبال تحولات سوریه در مسیر حفظ وضع موجود (بقای بشار اسد) استوار است و فرانسه در سیاست خارجی خود در قبال این تحولات، سیاست تهاجمی در قالب همگرایی محتاطانه با آمریکا را برگزیده است.
سید مصطفی هاشمی؛ عبدالرضا فرجی راد؛ رحیم سرور
چکیده
کد ژئوپلیتیک، نقشۀ عوامل ثابت و متغیّر جغرافیایی تأثیرگذار بر سیاست و بر خاسته از جغرافیای یک کشور است که سیاست خارجی را تحتتأثیر قرار میدهد. شناخت دیدگاههای ژئوپلیتیک نشئتگرفته از کدهای ژئوپلیتیک همسایگان و شناسایی کدهای ژئوپلیتیک موجود در کشورهای هدف میتواند نقش مؤثری در رویکرد سیاست خارجی همراستا با وزن ژئوپلیتیک یک ...
بیشتر
کد ژئوپلیتیک، نقشۀ عوامل ثابت و متغیّر جغرافیایی تأثیرگذار بر سیاست و بر خاسته از جغرافیای یک کشور است که سیاست خارجی را تحتتأثیر قرار میدهد. شناخت دیدگاههای ژئوپلیتیک نشئتگرفته از کدهای ژئوپلیتیک همسایگان و شناسایی کدهای ژئوپلیتیک موجود در کشورهای هدف میتواند نقش مؤثری در رویکرد سیاست خارجی همراستا با وزن ژئوپلیتیک یک کشور ایفا کند. با توجه به اشتراک فراوانی که در پیشینۀ تمدنی، تاریخی، فرهنگی و نژادیِ عراق با ایران وجود دارد و همچنین نفوذ قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور، شناسایی و مطالعۀ کدهای ژئوپلیتیک این کشور برای جهتدهی به سیاست خارجی ایران، امری لازم و ضروری است. بنابراین نگارندگان، با تأکید بر تحلیل کدهای ژئوپلیتیک موجود در جغرافیای سیاسی ایران و عراق کوشش کردهاند تا با روش توصیفی و تحلیلی عوامل ژئوپلیتیک که بر روابط فیمابین اثرگذار را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.
محمد یوسفی جویباری؛ ناصر خورشیدی
چکیده
با رویکارآمدن محمود احمدینژاد در خردادماه سال 1384 و حاکمشدن رویکردهای «تجدیدنظرطلبی» و «عدالتخواهی» در عرصۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، برقراری رابطه و گرایش به سمت کشورهای آمریکای لاتین و رهبران چپگرای این کشورها که همصدا با وی خواهان پیاده و اجراییشدن این اصول و انگارهها در محیط بینالمللی بودند، بیش از پیش ...
بیشتر
با رویکارآمدن محمود احمدینژاد در خردادماه سال 1384 و حاکمشدن رویکردهای «تجدیدنظرطلبی» و «عدالتخواهی» در عرصۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، برقراری رابطه و گرایش به سمت کشورهای آمریکای لاتین و رهبران چپگرای این کشورها که همصدا با وی خواهان پیاده و اجراییشدن این اصول و انگارهها در محیط بینالمللی بودند، بیش از پیش تقویت شد. سیاست اتحاد و ائتلاف پیگرفته شده توسط محمود احمدینژاد در طول هشت سال ریاست جمهوری، اما دیری نپایید که با بهقدرترسیدن حسن روحانی در مرداد ماه سال 1392، به عدم برقراری رابطه و واگرایی هرچه بیشتر با کشورهای منطقۀ آمریکای لاتین تغییر وضعیت داد. اینکه چرا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دورۀ ریاست جمهوری حسن روحانی در رابطه با کشورهای منطقۀ آمریکای لاتین از جهتگیری اتحاد و ائتلاف به سمت واگرایی و عدم برقراری رابطه تغییر وضعیت داده، سؤالی است که نویسندگان مقالۀ حاضر با روشی تبیینی به دنبال پاسخگویی بدان خواهند بود. فرضیۀ مقاله مدعای آن است که تغییر در سطح کارگزاری که به تبع آن خردهگفتمانهای موجود نیز با تغییرات و دگرگونیهای اساسی مواجه شدند، باعث کاهش روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای موجود در این منطقه و در نتیجه به واگرایی هرچه بیشتر با آنها انجامیده است.
رامین غیور؛ هانیه جعفری
چکیده
دیپلماسی هستهای ایران و پنج به علاوة یک به دنبال توافق جامع هستهای در تیرماه 1394، بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفته و به چالش اذهان مبدل گردیده است. از جمله چراییهای برخاسته از این رویداد، طرح این مسئله میباشد که چه عاملی موجب موفقیت و بهثمررسیدن مذاکرات هستهای دوازدهسالة ایران با قدرتهای جهانی شده است؟ نویسندگان ...
بیشتر
دیپلماسی هستهای ایران و پنج به علاوة یک به دنبال توافق جامع هستهای در تیرماه 1394، بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفته و به چالش اذهان مبدل گردیده است. از جمله چراییهای برخاسته از این رویداد، طرح این مسئله میباشد که چه عاملی موجب موفقیت و بهثمررسیدن مذاکرات هستهای دوازدهسالة ایران با قدرتهای جهانی شده است؟ نویسندگان با ریشهیابی فضای حاکم بر سیاست خارجی دو طرف دیپلماسی هستهای یعنی ایران و آمریکا، مدعی آن هستند که دولتهای یادشده برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی، الگوی رفتاری مبتنی بر بعد نرمافزاری قدرت را کنش راهبردی خود قرار داده و با تعمیم این الگو به مسئلۀ هستهای ایران، درصدد حلوفصل آن برآمدهاند. بر این مبنا نوشتار حاضر پرسش مذکور را به این شکل تغییر میدهد که چگونه رویکرد نرمافزاری قدرت امکان دستیابی به توافق هستهای را فراهم میسازد؟ در مقام فرضیهپردازی، نویسندگان در پاسخ به این پرسش، با بهرهگیری از نظریۀ قدرت نرم جوزف نای و با کاربست روش توصیفی-تحلیلی مطرح میسازند که علیرغم تفاوت در اهداف، دولتهای ایران و آمریکا در راستای اثرگذاری بر یکدیگر، از روشهای مسالمتآمیزی چون مذاکره، تعامل، تغییر لحن و ادبیات، اقناعسازی و چندجانبهگرایی، برای نیل به توافق هستهای و تثبیت آن بهره گرفتهاند.
سجاد بهرامی مقدم؛ علی اصغر ستوده
چکیده
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه ...
بیشتر
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه به اقتصاد بازار آزاد و هژمونی غرب در جهان پیوستند، اما از سوی اسلاوگرایان و اوراسیاگرایان به چالش کشیده شدند. در نتیجه با خروج لیبرال ها از قدرت و رشد اوراسیاگرایان سیاست خارجی روسیه دستخوش تغییر شد. با پایان دهۀ 1990 و در آغاز هزارۀ نو روسیه ای متجلی شد که هویت خود را نه بر اساس غرب گرایی و نه اوراسیاگرایی بلکه بر اساس احیای هویت طبیعی یا اصیل روسیه تعریف میکند. بدین ترتیب، جهتگیری سیاست خارجی روسیه یک بار دیگر دستخوش تغییرات رادیکال شد. در این پژوهش با روش تبیینی تأثیر مناظره های هویتی درونی بر سیاست خارجی روسیه بررسی شده است. پرسش آن است که لایه های هویتی چه تأثیری بر فرآیند سیاست خارجی روسیه داشتهاند؟ فرضیه نگارنده این ست که "هرکدام از لایه های هویتی آتلانتیک گرایی، اسلاوگرایی، اوراسیاگرایی و روسیه گرایی اصیل، پاسخی متمایز به پرسش کیستی روسیه داده و بر این اساس غلبه هرکدام، سبب شکلگیری بایسته هایی متفاوت در سیاست خارجی روسیه شده است".
محسن خلیلی
چکیده
در سیاست بین الملل، جهت گیریِ سیاست خارجی دولت ها به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر عوامل ثابت و متغیرِ موجود در خمیرمایۀ ژئوپلیتیک کشورها است. نگارندگان با الهامگیری از مقولههای سهگانۀ سیاست خارجی (جهتگیری، نقشِ ملّی و هدفها)، کوشش می کنند تا تأثیر عوامل متغیر در تعیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دورۀ زمانی 1357تا1384 ...
بیشتر
در سیاست بین الملل، جهت گیریِ سیاست خارجی دولت ها به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر عوامل ثابت و متغیرِ موجود در خمیرمایۀ ژئوپلیتیک کشورها است. نگارندگان با الهامگیری از مقولههای سهگانۀ سیاست خارجی (جهتگیری، نقشِ ملّی و هدفها)، کوشش می کنند تا تأثیر عوامل متغیر در تعیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دورۀ زمانی 1357تا1384 بیان کنند. همچنین، با استفاده از مقولۀ قدرت ملّی در ژئوپلیتیک، کوشش میکنند نشان دهند چرا دورههای زمانی گوناگون بههمراه گفتمانهای متمایز، بر سیاست خارجی ایران در سالهای 1357تا1384، حاکم بوده است. درواقع، بهنظرمیرسد، عوامل متغیرِ تعیینکنندۀ سیاست خارجی، تغییرات کیفی موجود در سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب را توجیه میکنند.