نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانش‌آموختۀ دکتری روابط بین‌الملل، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران

چکیده

چین، یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی دنیا به‌شمار می‌آید که برنامه‌های راهبردی کلانی را در راستای رشد شاخص‌های گوناگون اقتصادی، ازجمله تنوع‌بخشی به صادرات، بهره‌مندی از فناوری‌های پیشرفته در تولید و همچنین، توسعۀ راه‌های تجاری در سراسر جهان دنبال می‌کند. در کنار پیشبرد طرح‌ها و ابتکارهای یادشده، یکی از دغدغه‌های اصلی این کشور در دهه‌های اخیر، تأمین امنیت و افزایش قدرت نظامی‌اش بوده است. نگهداری و پاسبانی از این دستاوردها در برابر افزایش خطر تروریسم، درگیری‌های سرزمینی با همسایگان، و همچنین تأمین امنیت مسیرهای تجاری و کریدورهای بین‌المللی، به‌ویژه مسیرهایی که در ابتکار بزرگ «یک کمربند، ‌یک جاده» مشخص شده است، از مهم‌ترین دلایل بالا بردن بودجۀ نظامی، بهره‌گیری از تجهیزات پیشرفته، و تعریف نقش‌های جدید برای حضور در نقاط فراسرزمینی توسط چین به‌شمار می‌آیند؛ بااین‌حال، ازآنجاکه افزایش قدرت نظامی، به‌سبب افزایش نگرانی‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همسایگان و رقبا، احتمال بروز «مشکل امنیتی» را افزایش می‌دهد، چین در راستای افزایش انواع همکاری‌ها نیز تلاش کرده است. این‌گونه فعالیت‌ها در قالب دیپلماسی نظامی، قابل‌بررسی هستند که مراد از آن، بررسی فعالیت‌های صلح‌آمیز و اغلب غیررزمی و غیرخشن توسط ارتش و نیروهای مسلح است. این مقاله برآن است که دیپلماسی نظامی چین و نقش آن در سیاست خارجی این کشور را بررسی و واکاوی کند. پرسش پژوهش این است که «درپیش گرفتن رویکرد دیپلماسی نظامی توسط چین، چه تأثیری بر سیاست خارجی این کشور داشته است؟» این مقاله با به‌کارگیری روش تبیینی، درصدد نشان دادن رابطۀ معنادار میان دیپلماسی نظامی و شاخص‌های سیاست خارجی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که «درپیش گرفتن چنین رویکردی از طریق تأثیرگذاری بر سیاست خارجی ازجمله شکل‌دهی به محیط امنیتی، گسترش جغرافیای عملیاتی، و افزایش نفوذ، سبب افزایش توانمندی چین در پیگیری منافع، افزایش قدرت، و نقش‌آفرینی این کشور در عرصۀ دگرگونی‌های بین‌المللی می‌شود».

کلیدواژه‌ها

CAPTCHA Image