مقالات
اعظم امینی؛ علیرضا ابراهیم گل
چکیده
قانون صلاحیت دادگستری جمهوری اسلامی ایران برای رسیدگی به دعاوی مدنی علیه دولتهای خارجی در واکنش به تصمیمات محاکم آمریکایی علیه دولت جمهوری اسلامی و ارگانهای وابسته به آن و نقض مصونیت آنها وضع شد. مستند محاکم مزبور در صدور این تصمیمات، قانون مصونیت دولتهای خارجی آن کشور مصوب 1976 بوده است. صرفنظر از اعتبار آرای صادره، اکنون محاکم ...
بیشتر
قانون صلاحیت دادگستری جمهوری اسلامی ایران برای رسیدگی به دعاوی مدنی علیه دولتهای خارجی در واکنش به تصمیمات محاکم آمریکایی علیه دولت جمهوری اسلامی و ارگانهای وابسته به آن و نقض مصونیت آنها وضع شد. مستند محاکم مزبور در صدور این تصمیمات، قانون مصونیت دولتهای خارجی آن کشور مصوب 1976 بوده است. صرفنظر از اعتبار آرای صادره، اکنون محاکم هریک از دو کشور ایالات متحدهی آمریکا و جمهوری اسلامی ایران آراء متعددی را بر اساس قوانین داخلی علیه دولت مقابل صادر کردهاند و اشخاصی ذینفع آراء صادره هستند. بر اساس مقررات جاری ایالات متحده، پیششرط عادیسازی روابط میان دو کشور، حلوفصل اختلافات ناشی از این دعاوی است. از دیرباز راهحلهای مختلفی برای حلوفصل اختلافاتی مشابه این قبیل اختلافات میان دولتها وجود داشته است که ازجمله آنها میتوان به شیوهی حلوفصل از طریق انعقاد موافقتنامههای مقطوع و تأسیس کمیسیونهای دعاوی خارجی و دیگری دادرسی دعاوی گستردهی بینالمللی اشاره کرد. هرکدام از این راهکارها، ظرفیتها ومحدودیتهای خاص خود را دارا هستند. بهنظر میرسد شرط حلوفصل اختلافات موجود در عهدنامهی مودّت بین ایران وآمریکا (1955) بهعنوان تنها مکانیسم موجود حلوفصل اختلافات میان طرفین، مبنای حقوقی لازم برای حلوفصل این قبیل دعاوی از طریق ارجاع به دیوان بینالمللی دادگستری یا داوری را فراهم میسازد.
مقالات
محمدعلی بصیری؛ حسن آئینه وند
چکیده
باگذشت بیش از یک دهه از مناقشهی هستهای ایران، نهایتاً عاقبت این پرونده با توافق هستهای ایران با اعضای 1+5 به سرانجام رسید. روسیه، چین و آمریکا از بازیگران مهم در موضوع پروندهی هستهای بهشمار میروند که نقش آنها در قبال این پرونده غیرقابلانکار است. آمریکا با اعمال فشارها، تهدیدها و تحریمها سعی داشت که از دستیابی ایران به ...
بیشتر
باگذشت بیش از یک دهه از مناقشهی هستهای ایران، نهایتاً عاقبت این پرونده با توافق هستهای ایران با اعضای 1+5 به سرانجام رسید. روسیه، چین و آمریکا از بازیگران مهم در موضوع پروندهی هستهای بهشمار میروند که نقش آنها در قبال این پرونده غیرقابلانکار است. آمریکا با اعمال فشارها، تهدیدها و تحریمها سعی داشت که از دستیابی ایران به انرژی هستهای ممانعت به عمل آورد. معرفی این پرونده بهعنوان خطری برای صلح و امنیت جهانی از سیاستهای واشنگتن برای مشروع جلوهدادن اقداماتش علیه ایران است؛ اما رویکرد روسیه و چین دارای ماهیت متفاوتی است. دو کشور از یکسو در هماهنگی با نگرانیهای غرب از قدرت هستهای ایران و از سوی دیگر با معرفی خود بهعنوان حامی ایران به اتخاذ مواضعی مبهم دستزدهاند. یافتهها نشان میدهد که مهمترین عنصر تأثیرگذار در سیاستهای مسکو و پکن در برخورد با این بحران، روابط استراتژیک روسیه و چین با ایالات متحده است. لذا سؤال مقاله این است که راهبرد سیاست خارجی این سه کشور در برخورد با پروندهی هستهای تحتتأثیر چه عواملی بوده است؟ فرضیه مقاله این است که روسیه و چین در مخالفت خود به مبانی حقوقی تکیه دارند و در تعاملات خود با ایران راهبردی مصلحتاندیشانه و تاکتیکی در جهت تأمین منافع خویش بهکار گرفتهاند؛ اما آمریکا علاوه بر سختگیریهای حقوقی- سیاسی به تنشهای ایدئولوژیک با ایران میپردازد، ولی هرسه باهم رابطهی استراتژیک دارند؛ اما با ایران رابطهی تاکتیکی دارند و مخالف قدرتمندشدن یک ایران هستهای هستند. در این مقاله با روش پژوهش مقایسهای کیفی به تحلیل دادههای پژوهش پرداخته میشود.
مقالات
خلیل اله سردارنیا؛ علیرضا انصاری
چکیده
گذار دموکراتیک از بالا به پایین، یکی از گذارهایی است که توسط حکومتها در واکنش به الزامات و ضرورتهای داخلی و بینالمللی روی میدهد. این نوع گذار، با آزادسازی سیاسی یا دموکراسی حداقلی شروع میشود و با فراهمشدن شرایط مطلوب و مسئولیتپذیری در حکومت، مردم و نهادهای مدنی در گذر زمان میتواند به تحکیم دموکراسی بینجامد. با اتخاذ رویکرد ...
بیشتر
گذار دموکراتیک از بالا به پایین، یکی از گذارهایی است که توسط حکومتها در واکنش به الزامات و ضرورتهای داخلی و بینالمللی روی میدهد. این نوع گذار، با آزادسازی سیاسی یا دموکراسی حداقلی شروع میشود و با فراهمشدن شرایط مطلوب و مسئولیتپذیری در حکومت، مردم و نهادهای مدنی در گذر زمان میتواند به تحکیم دموکراسی بینجامد. با اتخاذ رویکرد جامعهشناختی سیاسی و با روش تبیینی علی- تحلیلی، هدف مهم از انجام این پژوهش، پاسخ به این پرسش اصلی است که: مهمترین ریشهها یا عوامل مؤثر بر آغاز آزادسازی و دموکراسی تدریجی در کویت از دههی 1990 به اینسو چه بودهاند؟ فرضیهی پژوهش: مهمترین عوامل مؤثر بر آزادسازی سیاسی یا دموکراسی تدریجی از بالا به پایین در کویت از دههی 1990 به اینسو عبارتاند از: تهاجم عراق به کویت بهمثابه فرصتساز مهم خارجی، تشدید دموکراسیخواهی از سوی نهادها و فعالان مدنی و جنبشهای اجتماعی، اختلافات سیاسی در بلوک قدرت یا هیئت حاکمه و تأثیرات فکری- نگرشی و بسیجی مطبوعات و اینترنت. یافتههای تحقیق حاکی از آن هستند که حکومت کویت در تمایز با سایر کشورهای عربی منطقه، در بستر الزامات و ضرورتهای یادشده بهسمت نوعی واقعبینی و زمانشناسی مصلحتجویانه حرکت کرد و آزادسازی سیاسی تدریجی را آغاز کرده و بهصورت کنترلشده ادامه داده است. این گذار عمدتاً جنبهی تاکتیکی برای حفظ حکومت و بقای سیاسی بوده است، تا ماهوی و در آینده با چالشهای مهمی مواجه خواهد بود.
مقالات
ندا علیزاده تاج الدین؛ غلامرضا خدیوی رفوگر
چکیده
این پژوهش در پی بررسی و مقایسهی نحوهی بازتاب اخبار و مطالب توافق هستهای ژنو در روزنامههای شرق و کیهان از شهریور تا اسفند 1392 است. اهمیت این بازه زمانی از این جهت است که همزمان با رویکارآمدن دولت یازدهم، دور جدیدی از مذاکرات و تعامل با کشورهای 1+5 آغاز شد. روش بهکارگرفتهشده در این تحقیق، «تحلیل محتوای کمّی» و واحد تحلیل نیز ...
بیشتر
این پژوهش در پی بررسی و مقایسهی نحوهی بازتاب اخبار و مطالب توافق هستهای ژنو در روزنامههای شرق و کیهان از شهریور تا اسفند 1392 است. اهمیت این بازه زمانی از این جهت است که همزمان با رویکارآمدن دولت یازدهم، دور جدیدی از مذاکرات و تعامل با کشورهای 1+5 آغاز شد. روش بهکارگرفتهشده در این تحقیق، «تحلیل محتوای کمّی» و واحد تحلیل نیز «مضمون» است که با استفاده از روش نمونهگیری سیستماتیک، هفتماه آماری و در مجموع 530 مطلب بهعنوان نمونه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. در تحلیل محتوای مطالب روزنامهها، از نظریههای برجستهسازی و انگارهسازی به عنوان مبانی نظری تحقیق بهره گرفته شد؛ همچنین ضریب پایایی تحقیق نیز بر اساس آزمون کای اسکوئر محاسبه شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در این مدت، تفاوت معناداری بین دیدگاه روزنامههای شرق و کیهان وجود دارد. بهاینترتیب که «شرق» با دیدی واقعگرایانهتر به انعکاس مطالب پرداخته و جهتگیری همراه با تأیید به انجام مذاکرات و نتایج حاصله دارد؛ در مقابل «کیهان» رویکردی انتقادی و ایدئولوژیکی را در پیش گرفته است.
مقالات
علی محمدیان؛ علیرضا رضایی
چکیده
دیپلماسی و مذاکره میان واحدهای دولتی و غیردولتی در ابعاد مختلف داخلی، منطقهای و جهانی سابقهای به درازای عمر بشری دارد و همواره در طول تاریخ برقرار بوده است. واژگان و مفاهیم دیپلماسی، دیپلمات، دیپلماتیک و مذاکره در ادبیات روابط بینالملل کاربرد فراوانی دارند و اغلب برای بیان رابطه بین دو یا چند کشور و یا چند بازیگر غیردولتی به ...
بیشتر
دیپلماسی و مذاکره میان واحدهای دولتی و غیردولتی در ابعاد مختلف داخلی، منطقهای و جهانی سابقهای به درازای عمر بشری دارد و همواره در طول تاریخ برقرار بوده است. واژگان و مفاهیم دیپلماسی، دیپلمات، دیپلماتیک و مذاکره در ادبیات روابط بینالملل کاربرد فراوانی دارند و اغلب برای بیان رابطه بین دو یا چند کشور و یا چند بازیگر غیردولتی به کار میروند. ازاینرو، سؤال اصلی آن است که تحول در مفهوم دیپلماسی چه ارتباطی با تئوریهای روابط بینالملل دارد؟ مقالهی حاضر به تحلیل تحول دیپلماسی در روابط بینالملل میپردازد و برای این منظور، تحول تاریخی دیپلماسی را از اواسط قرن پانزدهم تا قرن حاضر بازخوانی میکند. درواقع مسئلهی اصلی موردتوجه در این مقاله آن است که تحول در مفهوم دیپلماسی را با توجه به نظریههای واقعگرایی، لیبرالیسم و سازهانگاری تشریح نماید. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که با تقسیمبندی دیپلماسی به سه دورهی مختلف (سنتی، غیرمتعارف، دووجهی در این پژوهش) میتوان آن را بر اساس نظریههای مطرحشده تحلیل و تبیین نمود. بااینوجود باید این نکته را نیز مدّنظر داشت که همهی ابعاد و کلیت تحول مفهوم دیپلماسی با این سه نظریه قابلتحلیل و بررسی نیست. شیوهی پژوهش تحلیلی- توصیفی بوده و گردآوری اطلاعات بر مبنای روش کتابخانهای و استفاده از منابع اینترنتی است.
مقالات
عنایت اله یزدانی؛ زهرا آقامحمدی؛ احسان فلاحی
چکیده
با تغییر ماهیت درگیریهای بینالمللی در دوران پسا دوقطبی، مأموریتهای حفظ صلح در نقاط بحرانی جهان ازجمله آفریقا افزایش یافته است. بحران سودان را میتوان یکی از بزرگترین فاجعههای بشردوستانه در جهان نامید. شورای امنیتِ سازمان ملل در مقام حفظ صلح و امنیت بینالمللی با صدور قطعنامههای متعدد در کامیابی یا ناکامی ...
بیشتر
با تغییر ماهیت درگیریهای بینالمللی در دوران پسا دوقطبی، مأموریتهای حفظ صلح در نقاط بحرانی جهان ازجمله آفریقا افزایش یافته است. بحران سودان را میتوان یکی از بزرگترین فاجعههای بشردوستانه در جهان نامید. شورای امنیتِ سازمان ملل در مقام حفظ صلح و امنیت بینالمللی با صدور قطعنامههای متعدد در کامیابی یا ناکامی این مأموریتها نقشی اساسی ایفا میکند. مقالهی پیشِرو ضمن ارزیابی عملیاتهای حفظ صلح در آفریقا در پی پاسخ به این سؤال است که چرا شورای امنیت در عملیاتهای صلح بانی در سه منطقهی دارفور، سودان جنوبی و ابیه موفق نبوده است؟ «رعایتنکردن مؤلفههای تأثیرگذار در عملیاتهای صلح بانی عامل شکست شورای امنیت در این مأموریتها بوده است.» مؤلفههای مذکور شامل موارد زیر است: رضایت و حسننیت طرفین، عدم جانبداری، همکاری بازیگران مهم خارجی، احساس امنیت طرفین درگیر، شفافیت در اختیارت مأموریت، استقرار بهموقع عملیات حفظ صلح، هماهنگی داخلی و خارجی، فرماندهی شایستهی مأموریت صلح بانی و توجه به دلایل جنگ.