علی باقری دولت آبادی؛ اسماعیل مردانلو
چکیده
یکی از چالشبرانگیزترین مباحث سیاست خارجی ایران طی سالهای 1381 تا 1394 موضوع پرونده هستهای بود. در طول این سالها دولت سید محمد خاتمی و محمود احمدینژاد هر یک بهنوعی درصدد پایان دادن به این چالش برآمدند اما این مهم تنها در دولت حسن روحانی محقق شد. این شرایط منجر به طرح این سؤال میگردد که چه عواملی بر تصمیمگیری رهبران سیاسی ایران ...
بیشتر
یکی از چالشبرانگیزترین مباحث سیاست خارجی ایران طی سالهای 1381 تا 1394 موضوع پرونده هستهای بود. در طول این سالها دولت سید محمد خاتمی و محمود احمدینژاد هر یک بهنوعی درصدد پایان دادن به این چالش برآمدند اما این مهم تنها در دولت حسن روحانی محقق شد. این شرایط منجر به طرح این سؤال میگردد که چه عواملی بر تصمیمگیری رهبران سیاسی ایران و توفیق آنان در شکلگیری یک توافق بینالمللی در این مقطع زمانی تأثیر گذاشت؟ فرضیه پژوهش حاضر بر این استدلال استوار است که طبق نظریه تصمیمگیری روزنا از میان متغیرهای 5 گانه در تصمیمگیری، عامل فرد، جامعه و نظام بینالملل بیشترین تأثیرگذاری را در حصول این توافق ایفا کردهاند. یافتههای پژوهش از ویژگیهای شخصیتی حسن روحانی، خواسته مردم برای پایان تحریمها و احقاق حق هستهای و استقبال جامعه جهانی از ریاست جمهوری حسن روحانی بهعنوان مهمترین عوامل در به سرانجام رسیدن پرونده هستهای یاد میکند. بااینحال تاثیر متغیرهای دیگر همچون نقش و بوروکراتیک را در این میان نادیده نمیانگارد. در انجام پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع تبیینی و منابع الکترونیکی و نوشتاری استفاده شده است.
محمد سلطانی نژاد
چکیده
هدف نوشتار، بررسی ابعاد هویتی و هنجاری تلاش ایران برای پیوستن به باشگاه کشورهای هستهای است و به این پرسش پاسخ داده است که هویت و دغدغههای هویتی در منازعۀ هستهای ایران و حل آن چه جایگاهی دارد. در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پژوهش تحلیلی و کیفی، این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که به رسمیت شناخته نشدن دغدغههای هویتی ایران ...
بیشتر
هدف نوشتار، بررسی ابعاد هویتی و هنجاری تلاش ایران برای پیوستن به باشگاه کشورهای هستهای است و به این پرسش پاسخ داده است که هویت و دغدغههای هویتی در منازعۀ هستهای ایران و حل آن چه جایگاهی دارد. در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پژوهش تحلیلی و کیفی، این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که به رسمیت شناخته نشدن دغدغههای هویتی ایران توسط غرب در جریان منازعۀ هستهای، در ادامه پیدا کردن این منازعه، اثرگذار بوده است. به همینترتیب، فرونشاندن این دغدغههای هویتی در قالب ترتیبات اتخاذشده در قالب برنامه عمل مشترک و سپس برنامه جامع اقدام مشترک، به حلوفصل منازعۀ هستهای یاری رسانده است. همچنین نویسنده با استفاده از نظریۀ روانشناسی اجتماعی، دلیل راه یافتن دغدغههای هویتی ایران به منازعۀ هستهای را رقابت هویتی میان ایران و غرب میداند. بهاینترتیب که رقابت هویتی میان ایران و غرب، مخالفت غرب با تکمیل چرخه سوخت هستهای و غنیسازی اورانیوم در داخل ایران را از نظر هویتی برای ایران دارای اهمیت ساخته و آن را به تلاش برای احقاق حقوق هستهای خود، باوجود تحریمها و تهدیدها مصمم گردانده است.