مرضیه السادات الوند؛ ابومحمد عسگرخانی
چکیده
این پژوهش بر آن است تا اثرگذاری قدرت نرم در سیاست خارجی چین نسبت به آمریکای لاتین را تبیین نماید؛ بنابراین تلاش شده است با ارائۀ چارچوبی مفهومی فراسوی مفهومسازی نای، اهداف چین از توسعۀ قدرت نرم و منابع و ابزارهای این قدرت در منطقه آمریکای لاتین شناسایی گردد. با بررسی منابع قدرت نرم چین در حوزۀ فرهنگ (فرهنگ سنتی چین، کنفوسیانیسم)، ...
بیشتر
این پژوهش بر آن است تا اثرگذاری قدرت نرم در سیاست خارجی چین نسبت به آمریکای لاتین را تبیین نماید؛ بنابراین تلاش شده است با ارائۀ چارچوبی مفهومی فراسوی مفهومسازی نای، اهداف چین از توسعۀ قدرت نرم و منابع و ابزارهای این قدرت در منطقه آمریکای لاتین شناسایی گردد. با بررسی منابع قدرت نرم چین در حوزۀ فرهنگ (فرهنگ سنتی چین، کنفوسیانیسم)، اقتصاد (الگوی توسعۀ چین و پیوندهای تجاری و اقتصادی گسترده) و سیاست (اصل برابری و سود متقابل)، این نتیجه حاصل شد که ارزشهای سیاسی چین در هر سه حوزه، قابل ردیابی است. چین در رابطۀ نوظهور و درحالپیشرفت خود با کشورهای آمریکای لاتین، که مجذوب الگوی توسعه چین، فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری آن، امیدهای گسترده برای دسترسی به بازار روبهرشد این کشور، ایدههای جدید رهبری چین برای توسعه روابط با این کشورها در چارچوب همکاری جنوب- جنوب و مانند آن هستند، از این فرصت برخوردار است تا قدرت نرم خود در این کشورها را توسعه دهد و از این بستر آماده، جهت اعمال نفوذ خود نهایت فایده را ببرد.
.
رامین غیور؛ هانیه جعفری
چکیده
دیپلماسی هستهای ایران و پنج به علاوة یک به دنبال توافق جامع هستهای در تیرماه 1394، بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفته و به چالش اذهان مبدل گردیده است. از جمله چراییهای برخاسته از این رویداد، طرح این مسئله میباشد که چه عاملی موجب موفقیت و بهثمررسیدن مذاکرات هستهای دوازدهسالة ایران با قدرتهای جهانی شده است؟ نویسندگان ...
بیشتر
دیپلماسی هستهای ایران و پنج به علاوة یک به دنبال توافق جامع هستهای در تیرماه 1394، بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفته و به چالش اذهان مبدل گردیده است. از جمله چراییهای برخاسته از این رویداد، طرح این مسئله میباشد که چه عاملی موجب موفقیت و بهثمررسیدن مذاکرات هستهای دوازدهسالة ایران با قدرتهای جهانی شده است؟ نویسندگان با ریشهیابی فضای حاکم بر سیاست خارجی دو طرف دیپلماسی هستهای یعنی ایران و آمریکا، مدعی آن هستند که دولتهای یادشده برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی، الگوی رفتاری مبتنی بر بعد نرمافزاری قدرت را کنش راهبردی خود قرار داده و با تعمیم این الگو به مسئلۀ هستهای ایران، درصدد حلوفصل آن برآمدهاند. بر این مبنا نوشتار حاضر پرسش مذکور را به این شکل تغییر میدهد که چگونه رویکرد نرمافزاری قدرت امکان دستیابی به توافق هستهای را فراهم میسازد؟ در مقام فرضیهپردازی، نویسندگان در پاسخ به این پرسش، با بهرهگیری از نظریۀ قدرت نرم جوزف نای و با کاربست روش توصیفی-تحلیلی مطرح میسازند که علیرغم تفاوت در اهداف، دولتهای ایران و آمریکا در راستای اثرگذاری بر یکدیگر، از روشهای مسالمتآمیزی چون مذاکره، تعامل، تغییر لحن و ادبیات، اقناعسازی و چندجانبهگرایی، برای نیل به توافق هستهای و تثبیت آن بهره گرفتهاند.
مرضیه السادات الوند؛ ابومحمد عسگرخانی
چکیده
قدرت نرم یکی از مهم ترین جنبه های استراتژی خارجی چین محسوب می شود که در سده جدید ظهورکرده است. قدرت نرم چین عمدتا به عنوان ابزاری برای اهداف دفاعی و نه تهاجمی ازجمله تاکید پکن بر ثبات و صلح با همه کشورها؛ ترویج تصویری بهتر از چین؛ اصلاح برداشت های خارجی و تکذیب "تز تهدید چین"؛ تضمین امنیت انرژی برای تداوم توسعه اقتصادی به منظور همکاری ...
بیشتر
قدرت نرم یکی از مهم ترین جنبه های استراتژی خارجی چین محسوب می شود که در سده جدید ظهورکرده است. قدرت نرم چین عمدتا به عنوان ابزاری برای اهداف دفاعی و نه تهاجمی ازجمله تاکید پکن بر ثبات و صلح با همه کشورها؛ ترویج تصویری بهتر از چین؛ اصلاح برداشت های خارجی و تکذیب "تز تهدید چین"؛ تضمین امنیت انرژی برای تداوم توسعه اقتصادی به منظور همکاری بیشتر با کشورهای درحال توسعه؛ ایجاد شبکه ای از متحدان؛ و تلاش برای رقابت مبتنی بر قدرت نرم با قدرت-های بزرگ در بلندمدت تلقی می شود. در این مقاله با بررسی منابع و ابزارهای قدرت نرم چین درمی یابیم که منابع قدرت نرم چین بر سه عنصر قدرت نرم یعنی فرهنگ، ارزش های سیاسی، و ماهیت و سبک سیاست خارجی که توسط جوزف نای تعریف شده است، مبتنی است. اما رهیافت چینی قدرت نرم با این عناصر تفاوت های قابل توجهی دارد. درحالی که بحث نای از قدرت نرم امریکا، فرهنگ معاصر امریکایی را نشان می دهد، بحث چین از قدرت نرم چینی بر فرهنگ سنتی چین تاکیددارد. نای بر جذابیت ارزش ها و نهادهای سیاسی امریکایی، از جمله دمکراسی و حقوق بشر تاکیددارد، درحالی که ارزش های سیاسی چینی در هر سه دسته بندی منابع قدرت نرم چین اعم از فرهنگ، اقتصاد و سیاست یافت می شود و نمی توان آن را بعنوان یک منبع صرف و منفک از سایرین یادکرد. در حوزه فرهنگ ارزش هایی چون "جهان هماهنگ" با توجه به گسترش "دکترین مین" و ارزش های کنفوسیوسی، درحوزه اقتصاد جذابیت الگوی توسعه اقتصادی چین(اجماع پکن) و "سیاست حسن همجواری" در حوزه سیاست موردتوجه قرارگرفته است.