مهدی زیبائی؛ رضا سیمبر؛ احمد جانسیز
چکیده
نظم خاورمیانه در معنای متعارف آن به دنبال ناآرامیهای عربی وارد مرحلهای نوین شده است که از آن با عنوان نظم پساناآرامیهای عربی یاد میشود. در این میان، نظم مذکور بهعنوان یک کلیت متأثر از طیفی از عوامل دربرگیرنده سطوح فروملی تا فراملی است که هر یک از آنها بهطور جداگانه نیازمند تحلیل و تفحص میباشند. تا آنجا که به موضوع نوشتار ...
بیشتر
نظم خاورمیانه در معنای متعارف آن به دنبال ناآرامیهای عربی وارد مرحلهای نوین شده است که از آن با عنوان نظم پساناآرامیهای عربی یاد میشود. در این میان، نظم مذکور بهعنوان یک کلیت متأثر از طیفی از عوامل دربرگیرنده سطوح فروملی تا فراملی است که هر یک از آنها بهطور جداگانه نیازمند تحلیل و تفحص میباشند. تا آنجا که به موضوع نوشتار حاضر ارتباط دارد، حضور و سیاستهای بازیگران بزرگ بینالمللی تأثیر قابلملاحظهای در جهتگیری نظم مورد بحث داشته است. بهطوریکه بازیگران مذکور با جانبداری از متحدان استراتژیک خود مانع شکلگیری نظمی خودجوش در منطقه بودهاند. مقاله حاضر با علم به متکثر بودن ابعاد نظم خاورمیانه در دوره یاد شده صرفاً به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که رفتار سه بازیگر بزرگ بینالملل: ایالاتمتحده، روسیه و اتحادیه اروپا نسبت به ناآرامیهای عربی و حوادث مرتبط با آنچه تأثیری بر نظم خاورمیانه برجا نهاده است؟ در این راستا فرض بر آن است که تغییر و تحولات خاورمیانه در دوره پسا ناآرامی عربی متأثر از عوامل مختلف (همبسته دولت-جامعه، کشمکشهای ایدئولوژیک، رقابتهای منطقهای و تأثیرات محیط بینالملل) است و در این میان بازیگران عمده بینالملل بخشی تأثیرگذار در این مجموعه بهحساب میآیند. با توجه به ملاحظات فوق در نوشتار پیش رو سعی خواهد شد رفتار سیاسی سه بازیگر مورد اشاره نسبت به ناآرامیهای عربی و حوادث آتی مرتبط با آن در چارچوب لایه بینالملل نظریه جامعهشناسی تاریخی روابط بینالملل مورد بررسی قرار گیرد.
مهدی زیبائی؛ رضا سیمبر؛ احمد جانسیز
چکیده
به طور کلی عمده ادبیات تولید شده در جامعهشناسی تاریخی روابط بینالملل به دو بخش تقسیم میگردد. در بخش اول محققان با توجه به شناختشناسی و هستیشناسی و روششناسی نظریه جامعه شناسی تاریخی به عنوان رویکردی التقاتی سعی در افزایش غنای نظری آن دارند. در بخش دوم پژوهشگران با اتصال سطوح تحلیل داخلی و خارجی و برجستهسازی نقش محیط بینالملل ...
بیشتر
به طور کلی عمده ادبیات تولید شده در جامعهشناسی تاریخی روابط بینالملل به دو بخش تقسیم میگردد. در بخش اول محققان با توجه به شناختشناسی و هستیشناسی و روششناسی نظریه جامعه شناسی تاریخی به عنوان رویکردی التقاتی سعی در افزایش غنای نظری آن دارند. در بخش دوم پژوهشگران با اتصال سطوح تحلیل داخلی و خارجی و برجستهسازی نقش محیط بینالملل در آغاز و انجام تحولات به دنبال ارائه تفسیری جامع از پدیدههای سیاسی میباشند. در این راستا نظم فراملی به عنوان پدیدهای برآمده از روابط اجتماعی ملهم از عناصر تاثیرگذاری است که ریشه در دو سطح داخلی و بینالمللی دارد. نوشتار حاضر قصد دارد با عبور از چارچوب حاکم بر جریان اصلی روابط بینالملل که صرفاً متکی بر شاخصههای واحد نظیر قدرت، امنیت، اقتصاد، هویت و ... میباشند اقدام به ارائه یک رویکرد نظری خاص برای تحلیل نظم فراملی در بستر نظریه جامعهشناسی تاریخی روابط بینالملل نماید. در این راستا مولفان بر این باورند که نظم بینالملل پدیدهای اجتماعی است که دامنه آن از سطوح فرو ملی آغاز میشود و گرایشات فراملی را نیز در بر میگیرد.