علی اسمعیلی اردکانی؛ امیررضا امیرپور؛ طناز کریمی
چکیده
درباره چگونگی تعامل و نسبت اخلاق و مسئولیت دولت در مساله مهاجرت و پناهجویی اختلافنظر قابل توجهی وجود دارد. برخی از آنها مثل جهانشمولگرایان معتقد به مسئولیت گسترده دولتها برای فراهم کردن شرایط لازم این مردمان بوده و عده دیگری مانند دولتگرایان معتقد به مسئولیت محدود دولتها در سازماندهی این حوزه هستند. در این میان مایکل والزر ...
بیشتر
درباره چگونگی تعامل و نسبت اخلاق و مسئولیت دولت در مساله مهاجرت و پناهجویی اختلافنظر قابل توجهی وجود دارد. برخی از آنها مثل جهانشمولگرایان معتقد به مسئولیت گسترده دولتها برای فراهم کردن شرایط لازم این مردمان بوده و عده دیگری مانند دولتگرایان معتقد به مسئولیت محدود دولتها در سازماندهی این حوزه هستند. در این میان مایکل والزر فیلسوف معاصر جایگاه متمایزی دارد. ایدههای وی ترکیبی تکاملی و دیالکتیکی از مسئولیت دولت ملی و درنظر داشت اخلاق بینالمللی است. از اینرو این مقاله با اتکا به این دوگانه مسلط در رویکردهای فلسفی- سیاسی به مهاجرت و پناهجویی و به طور خاص رویکرد مایکل والزر به دنبال پاسخی تبیینی به این پرسش اساسی است که چه نسبتی میان مسئولیت دولت و امر اخلاقی بینالمللی میتواند مبنای سیاستگذاری در مسئله مهاجرت پناهجویی باشد؟برای پاسخ به این پرسش ابتدا مناظره دولت محوری و جهانشمولگرایان درباره مهاجرت و پناهجویی به شکلی کوتاه تبیین خواهد شد و سپس با تبیین ایدههای ترکیبی مایکل والزر در این مساله، نقدهای خود را تشریح خواهیم کرد. در پایان نگارنده، وجه نوآوری پژوهش حاضر را ارائه صورتبندی جدید از ایدههای سیاستگذارانه مهاجرتی و پناهجویی در نگاه مایکل والزر و همچنین نقد رویکرد ترکیبی به مسئولیت دولت و اخلاقگرایی بینالمللی میداند
نجمیه پوراسمعیلی؛ علی اسمعیلی اردکانی
چکیده
برداشتهای درست و نادرست بر مناسبات دولتها و درنتیجه، بر مناسبات منطقهای تأثیرگذار است. وضعیت امروز منطقۀ خاورمیانه، مصداق روشنی برای بحث دربارۀ برداشتهای درست و نادرست بازیگران مؤثر است. در این شرایط، رهبران دو کشور ترکیه و عربستان، با توجه به شخصیت و ذهنیت متفاوتشان، نوع نگاه، تفسیر، برداشت، تصمیم، و سیاست خارجی متفاوتی ...
بیشتر
برداشتهای درست و نادرست بر مناسبات دولتها و درنتیجه، بر مناسبات منطقهای تأثیرگذار است. وضعیت امروز منطقۀ خاورمیانه، مصداق روشنی برای بحث دربارۀ برداشتهای درست و نادرست بازیگران مؤثر است. در این شرایط، رهبران دو کشور ترکیه و عربستان، با توجه به شخصیت و ذهنیت متفاوتشان، نوع نگاه، تفسیر، برداشت، تصمیم، و سیاست خارجی متفاوتی را در مورد موضوعهای گوناگون در منطقۀ خاورمیانه و ازجمله در حوزۀ اهداف و اولویتهای سیاست خارجی ایران پیگیری میکنند؛ ازاینرو، تحلیل زمینههای شکلگیری ذهنیت متفاوت این رهبران دربارۀ موضوعهای گوناگون در سطح منطقه و بینالملل، بسیار ضروری است. برایناساس، پژوهش حاضر با تکیه بر این تأثیرگذاری، در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که: «ذهنیت متفاوت رهبران ترکیه و عربستان دربارۀ ماهیت و اهداف محور مقاومت، بهعنوان یکی از متغیرهای کلیدی نظم و نظام سیاسی و امنیتی این منطقه، چگونه قابلتبیین است؟» برپایۀ فرضیۀ پژوهش، «مبانی و زمینههای شکلگیری ذهنیت و دیدگاه این رهبران دربارۀ محور مقاومت را در زنجیرهای از سه گزارۀ تفاوت در منافع و اهداف، تفاوت در ماهیت سیاست خارجی، و سیاستها و اقدامات انجامشده براساس این ماهیت، میتوان توضیح داد»؛ زنجیرهای که نشان میدهد، ذهنیت متفاوت این رهبران برپایۀ ارتباط میان این سه گزاره بر شکل سیاستها و اقدامات در مورد مسائلی مانند محور مقاومت، نظم امنیتی منطقهای، مشارکت یا تعامل با غرب، حلوفصل مسئلۀ اسرائیلـفلسطین، و... تأثیرگذار بوده است.