قاسم ترابی؛ مژگان موسوی
چکیده
تغییر و تحولات متعدد در ساختار خاورمیانه از آغاز شکلگیری تاکنون باعث شده که برخی این منطقه را اساساً «منطقهای ناتمام» تلقی کنند. وقوع خیزشهای عربی از سال 2011 گرچه در بطن روندها و جریانهای تاریخی پیشین ریشه دارد؛ اما دامنه و گسترۀ آن به حدی بوده است که میتوان از آن بهعنوان شروع یک «فرایند تاریخی» جدید، مشابه آنچه پس از جنگجهانیاول ...
بیشتر
تغییر و تحولات متعدد در ساختار خاورمیانه از آغاز شکلگیری تاکنون باعث شده که برخی این منطقه را اساساً «منطقهای ناتمام» تلقی کنند. وقوع خیزشهای عربی از سال 2011 گرچه در بطن روندها و جریانهای تاریخی پیشین ریشه دارد؛ اما دامنه و گسترۀ آن به حدی بوده است که میتوان از آن بهعنوان شروع یک «فرایند تاریخی» جدید، مشابه آنچه پس از جنگجهانیاول رخ داد، یاد کرد. اثرات ناشی از این خیزشها، در مسائل بسیار مهم و جدی همچون خشونت و افراط، بهکارگیری تروریسم برای اهداف سیاسی، جنگهای نیابتی منطقهای، رقابتهای کلاسیک و نوین قدرتهای بینالمللی و تلاش برای شکلدادن به شرایط جدید سیاسی و استراتژیک توسط کشورهای مهم منطقه، قابل مشاهده است. از میان بحرانهای متعددی که از آغاز تحولات عربی در این منطقه شکل گرفته، بحران سوریه بهعنوان هسته مرکزی و اهرم تعادلی مابین صفبندیهای قدیم و جدید منطقه، مطمح نظر است. اهمیت حیاتی سوریه به عنوان متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران سبب شده که آیندۀ این کشور در رأس موضوعات حائز اهمیت برای ایران قرار گیرد. از اینرو هدف این مقاله درنظرگرفتن آیندههای احتمالی بحران سوریه در قالب سناریوهای محتمل و ممکن و تبعات آن بر امنیت جمهوریاسلامیایران است. لذا با بهکارگیری مفاهیم رویکرد رئالیستی که به زعم نگارنده بهتر میتواند وضعیت خاورمیانه را به تصویر بکشد و با بهرهگیری از روش سناریونویسی به دنبال تبیین مسئلۀ پژوهش میباشد.
علی محمدیان؛ قاسم ترابی
چکیده
سقوط صدام در سال 2003، دولت و نظام سیاسی عراق را بهطورکلی متحول ساخت و آن کشور را در بحران چندسالهای فروبرد، بهگونهای که باعث قدرت گیری شیعیان برای اولین بار در تاریخ عراق و افزایش قدرت حکومت اقلیم کردستان گردید. کردستان تنها منطقهای از عراق است که تا قبل از حمله داعش (2014) به برخی از مناطق آن، توانسته است بدون تأثیرپذیری از محیط ...
بیشتر
سقوط صدام در سال 2003، دولت و نظام سیاسی عراق را بهطورکلی متحول ساخت و آن کشور را در بحران چندسالهای فروبرد، بهگونهای که باعث قدرت گیری شیعیان برای اولین بار در تاریخ عراق و افزایش قدرت حکومت اقلیم کردستان گردید. کردستان تنها منطقهای از عراق است که تا قبل از حمله داعش (2014) به برخی از مناطق آن، توانسته است بدون تأثیرپذیری از محیط ناامن، در راستای اهداف و برنامههای خود بکوشد و بهعنوان یک بازیگر ذرهای، خود را در داخل منطقه و جهان مطرح نماید. این پژوهش با بهرهگیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانهای درصدد پاسخگویی به این سؤال است که: تحولات عراق چه تأثیری بر فرآیند استقلالخواهی کردها داشته است؟ یافتهها حاکی از آن است که طی چند سال گذشته تحولات ویژهای در عراق رویداده است که ازجمله آنها میتوان به سقوط صدام در سال 2004، تدوین قانون اساسی عراق در سال 2005 و ظهور و قدرتنمایی داعش در سال 2014 اشاره نمود. این موارد علت اصلی استقلالخواهی کردها نیستند، اما موجب تسریع در فرآیند استقلالخواهی کردها شدهاند و نقش متغیر تسهیلکننده را دارا میباشند. در این راستا، پیشبینی میشود در صورت سمتگیری تحولات به این صورت، استقلال کردستان عراق صورت خواهد گرفت.