نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار روابط بین‌الملل، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران(نویسنده مسئول)

2 دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشکد حقوق و علوم سیاسی،دانشگاه فردوسی مشهد، ایران

چکیده

تحولات اساسی در ژئوپلیتیک شرق آسیا به همراه تغییر در معادلات قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی، ژاپن را وادار به تجدیدنظر در تعهد خود به صلح‌طلبی مدون در قانون اساسی کرده است. در این چارچوب، تحول در استراتژی امنیتی و دفاعی ژاپن در دوره فومیو کشیدا (معروف به دکترین کیشیدا) نسبت به دوره شینزو آبه محسوس‌تر شده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که چه مؤلفه‌هایی بر تحول استراتژی امنیتی و دفاعی ژاپن در دوران کشیدا و ارائه دکترین وی تأثیرگذار بوده است؟ استدلال اصلی مقاله آن است که تحول در استراتژی دفاعی-امنیتی ژاپن پاسخی به تغییرات ساختاری بین‌المللی و منطقه‌ای ناشی از ظهور چین به عنوان بازیگر چالشگر سیستمی و عدم اطمینان از تعهدات ایالات متحده در حمایت همه‌جانبه از آن در صورت بروز جنگ و تنش‌های حاد ژئوپلیتیکی است. یافته‌های تحقیق با تکیه بر نظریه نوواقع‌گرایی نشان می‌دهد پویایی‌های ساختاری بین‌المللی و منطقه‌ای برآمده از تلاقی گذار جهانی و منطقه‌ای میان چین و امریکا، افزایش فشار آمریکا بر ژاپن به‌منظور افزایش نقش امنیتی و دفاعی گسترده‌تر، افزایش رقابت تسلیحاتی در شرق آسیا، دلالت‌های بین‌المللی ناشی از حمله روسیه به اوکراین و افزایش تحرکات نظامی روسیه در شمال ژاپن در کنار عوامل پایدار افزایش تهدیدهای هسته‌ای و موشکی کره شمالی بر تحول استراتژی دفاعی و امنیتی ژاپن تأثیرگذار بوده‌اند. براین اساس، دکترین کیشیدا باتأکید بر ضرورت ایفای نقش پویاتر در سیاست جهانی و منطقه‌ای و افزایش قابلیت‌های توانمندی‌های دفاعی-نظامی حاکی از چرخش ژاپن از استراتژی پیشین مصون‌سازی به سوی رفتار موازنه قوای فعال است.

کلیدواژه‌ها

CAPTCHA Image