قدرت احمدیان؛ مسعود اخوان کاظمی؛ سمیرا اکبری
چکیده
اعتراضات مردمی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا که به بهار عربی موسوم گشت، باعث شد موجی از بیثباتیها بر این منطقه سایه افکند. لذا در پرتو تحولات اخیر خاورمیانه، مسئله کردی نیز به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر مناسبات منطقهای مطرح شد. مقاله حاضر به دنبال بررسی این سؤال است که تحولات مربوط به بهار عربی چه اثراتی بر روی ...
بیشتر
اعتراضات مردمی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا که به بهار عربی موسوم گشت، باعث شد موجی از بیثباتیها بر این منطقه سایه افکند. لذا در پرتو تحولات اخیر خاورمیانه، مسئله کردی نیز به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر مناسبات منطقهای مطرح شد. مقاله حاضر به دنبال بررسی این سؤال است که تحولات مربوط به بهار عربی چه اثراتی بر روی جایگاه اقلیم کردستان عراق داشته است؟ فرضیۀ مطرح شده این است که تحولات منطقه خاورمیانه (بهار عربی) پس از سال 2011، زمینهساز تقویت جایگاه حکومت اقلیم کردستان عراق و افزایش آگاهی و مطالبات آنها به شکل استقلالخواهی شده است. درواقع تحولات منطقه خاورمیانه و بهار عربی فرصت مناسبی برای اقلیتهای مختلف از جمله کردها به وجود آورده و این گروه قومی درحالتوسعه را به یک جامعۀ سیاسی و البته تأثیرگذار در منطقه تبدیل کرده است. یکی از مصادیق بارز این ارتقا جایگاه اعلام تاریخ برگزاری همهپرسی برای اعلام استقلال کردستان عراق در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ بود. کردها همواره در طول تاریخ به افراد فراموش شده معروف بودهاند؛ اما در حال حاضر یک نگرش جدید در عرصه بینالملل نسبت به آنها شکل گرفته است. روش به کار رفته در این مقاله، تبیینی و چارچوب نظری ارائه شده نیز نظریه اثرگذاری سطح کلان (تحولات مربوط به بهار عربی در نظام منطقهای) بر تعیین دگرگونی سیاسی بازیگر خرد با تأکید بر آرای دیوید سینگر است.
خلیل اله سردارنیا؛ علیرضا انصاری
چکیده
گذار دموکراتیک از بالا به پایین، یکی از گذارهایی است که توسط حکومتها در واکنش به الزامات و ضرورتهای داخلی و بینالمللی روی میدهد. این نوع گذار، با آزادسازی سیاسی یا دموکراسی حداقلی شروع میشود و با فراهمشدن شرایط مطلوب و مسئولیتپذیری در حکومت، مردم و نهادهای مدنی در گذر زمان میتواند به تحکیم دموکراسی بینجامد. با اتخاذ رویکرد ...
بیشتر
گذار دموکراتیک از بالا به پایین، یکی از گذارهایی است که توسط حکومتها در واکنش به الزامات و ضرورتهای داخلی و بینالمللی روی میدهد. این نوع گذار، با آزادسازی سیاسی یا دموکراسی حداقلی شروع میشود و با فراهمشدن شرایط مطلوب و مسئولیتپذیری در حکومت، مردم و نهادهای مدنی در گذر زمان میتواند به تحکیم دموکراسی بینجامد. با اتخاذ رویکرد جامعهشناختی سیاسی و با روش تبیینی علی- تحلیلی، هدف مهم از انجام این پژوهش، پاسخ به این پرسش اصلی است که: مهمترین ریشهها یا عوامل مؤثر بر آغاز آزادسازی و دموکراسی تدریجی در کویت از دههی 1990 به اینسو چه بودهاند؟ فرضیهی پژوهش: مهمترین عوامل مؤثر بر آزادسازی سیاسی یا دموکراسی تدریجی از بالا به پایین در کویت از دههی 1990 به اینسو عبارتاند از: تهاجم عراق به کویت بهمثابه فرصتساز مهم خارجی، تشدید دموکراسیخواهی از سوی نهادها و فعالان مدنی و جنبشهای اجتماعی، اختلافات سیاسی در بلوک قدرت یا هیئت حاکمه و تأثیرات فکری- نگرشی و بسیجی مطبوعات و اینترنت. یافتههای تحقیق حاکی از آن هستند که حکومت کویت در تمایز با سایر کشورهای عربی منطقه، در بستر الزامات و ضرورتهای یادشده بهسمت نوعی واقعبینی و زمانشناسی مصلحتجویانه حرکت کرد و آزادسازی سیاسی تدریجی را آغاز کرده و بهصورت کنترلشده ادامه داده است. این گذار عمدتاً جنبهی تاکتیکی برای حفظ حکومت و بقای سیاسی بوده است، تا ماهوی و در آینده با چالشهای مهمی مواجه خواهد بود.