عنایت الله یزدانی؛ سید سعید حسن زاده؛ مهناز گودرزی
چکیده
سیاست خارجی قدرت های بزرگ در روند تحولات و مسائل بین المللی و منطقه ای از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. کشور سوریه تقریبا بیش از پنج سال است که با معضلی به نام تروریسم دست به گریبان شده است. از ابتدای شروع منازعات، قدرت های بزرگ هریک به نوعی نسبت به این بحران واکنش نشان دادند. ایران که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی متحدی استراتژیک ...
بیشتر
سیاست خارجی قدرت های بزرگ در روند تحولات و مسائل بین المللی و منطقه ای از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. کشور سوریه تقریبا بیش از پنج سال است که با معضلی به نام تروریسم دست به گریبان شده است. از ابتدای شروع منازعات، قدرت های بزرگ هریک به نوعی نسبت به این بحران واکنش نشان دادند. ایران که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی متحدی استراتژیک برای سوریه به حساب می آمد، به طور علنی به حمایت از دولت بشار اسد برخاست و با انواع کمک های مالی و نظامی، حمایت همه جانبه خود را از دولت بشار اسد به جامعه جهانی نشان داد. از دیگر سو، سوریه برای فرانسه یک کشور تاثیر گذار به حساب می آید و تحولات سیاسی این کشور و آینده آن برای فرانسه مهم به شمار می رود. فرانسه اولین کشوری بود که ائتلاف نیروهای مخالف سوری را تنها نماینده مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخت، اما این مواضع تند به دنبال حملات تروریستی که در 13 نوامبر 2015 توسط گروه تروریستی داعش صورت پذیرفت، به نوعی تعدیل شد و باعث شد که فرانسه سیاست خارجی خود را در قبال سوربه تغییر دهد. این مقاله سعی دارد به این سوال بپردازد که جهت گیری سیاست خارجی ایران و فرانسه در قبال بحران سوریه چگونه بوده است؟ مفروض مقاله این است که سیاست خارجی ایران در قبال تحولات سوریه در مسیر حفظ وضع موجود (بقای بشار اسد) استوار است و فرانسه در سیاست خارجی خود در قبال این تحولات، سیاست تهاجمی در قالب همگرایی محتاطانه با آمریکا را برگزیده است.
سید هادی زرقانی؛ علی اکبر دبیری
چکیده
در سال 2008، «سازمان کشورهای صادرکنندۀ گاز» که به اوپک گازی معروف شد با عضویت 11 کشور و با تعیین شهر دوحه به عنوان مقر خود رسماً آغاز به کار کرد. اگر چه این سازمان دارای ماهیتی اقتصادی و تجاری است، اما بسیاری از صاحبنظران شکل گیری اوپک گازی را مقدمه ای برای تحول در ساختار ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک جهان می دانند. از همین روست که اروپا و ...
بیشتر
در سال 2008، «سازمان کشورهای صادرکنندۀ گاز» که به اوپک گازی معروف شد با عضویت 11 کشور و با تعیین شهر دوحه به عنوان مقر خود رسماً آغاز به کار کرد. اگر چه این سازمان دارای ماهیتی اقتصادی و تجاری است، اما بسیاری از صاحبنظران شکل گیری اوپک گازی را مقدمه ای برای تحول در ساختار ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک جهان می دانند. از همین روست که اروپا و آمریکا که از بزرگترین مصرفکنندگان گاز طبیعی محسوب می شوند، شکل گیری این سازمان را از منظر خود تهدیدی بر امنیت انرژی و دستیابی آسان به گاز طبیعی می دانند و بهشدت با آن مخالف هستند. در این میان، نکتۀ حائز اهمیت این است که اکثریت اعضای این سازمان را کشورهای اسلامی تشکیل می دهند، بهطوریکه کشورهای ایران، قطر، اندونزی، برونئی، الجزایر، لیبی، مصر، نیجریه و قزاقستان (ناظر) 9 عضو از 13 عضو (11 عضو اصلی و 2 عضو ناظر) را به خود اختصاص داده اند. ضمن اینکه با پیوستن کشورهای ترکمنستان، مالزی، ازبکستان، موریتانی، مالی سهم کشورهای اسلامی در این سازمان بیشتر و پررنگتر خواهد شد. اهمیت روزافزون گاز به عنوان یک منبع انرژی پاک، وابستگی اقتصادی غرب و بهخصوص اروپا به گاز صادراتی این سازمان، تأثیرپذیری صنایع نظامی و دفاعی غرب از تحولات بازار گاز، تغییر نقشه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی جهان و کمرنگ شدن نقش آمریکا و غرب در اقتصاد جهانی، افزایش قدرت مانور و چانهزنی اعضای سازمان بهخصوص روسیه و ایران در برابر غرب و آمریکا، ایجاد زمینه برای همگرایی بیشتر کشورهای عضو سازمان و ... از جمله فرصت های مناسبی است که به اعتقاد کارشناسان باعث افزایش وزن ژئوپلیتیک کشورهای عضو بهخصوص کشورهای اسلامی در برابر غرب و آمریکا خواهد شد. در این مقاله تلاش شده تا ضمن بررسی پتانسیل کشورهای اسلامی در اوپک گازی، زمینه های موجود برای بهرهگیری از این سازمان در ارتقاء جایگاه جهان اسلام در نظام ژئوپلیتیک جهانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
مجید عباسی؛ وحید محمدی
چکیده
زمانیکه دومینوی سقوط سران کشورهای عرب از تونس آغاز شد، پیشبینی رسیدن این موج به سوریه و ایجاد منازعه ای گسترده در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای دشوار بود، اما با گذشت اندک زمانی پس از گسترش اعتراضات در سوریه، تلاش بازیگران مختلف برای جهتدهی تحولات به نفع خود آغاز و منازعۀ تمام عیاری در این نقطۀ حساس از خاورمیانه میان ...
بیشتر
زمانیکه دومینوی سقوط سران کشورهای عرب از تونس آغاز شد، پیشبینی رسیدن این موج به سوریه و ایجاد منازعه ای گسترده در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای دشوار بود، اما با گذشت اندک زمانی پس از گسترش اعتراضات در سوریه، تلاش بازیگران مختلف برای جهتدهی تحولات به نفع خود آغاز و منازعۀ تمام عیاری در این نقطۀ حساس از خاورمیانه میان بازیگران مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای شروع شد. با توجه به وابستگی متقابل امنیتی جمهوری اسلامی ایران و سوریه بررسی چرایی شکل گیری این منازعه و نیز تأثیر آن بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است. سؤال پژوهش این است که علل شکل گیری منازعه بین المللی (در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای) در سوریه و تأثیرات آن بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ در پاسخ به بخش نخست پرسش، این پژوهش بیان می دارد که علت شکل گیری منازعه میان کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه دنبال شدن الگوهای رفتاری ناشی از ساختار آنارشیک (ترس، بقامحوری و قدرتطلبی) بوده که با ایجاد منافع متعارض و به هم زدن موازنۀ قوا سببساز منازعه می گردد. برای بررسی تبعات سقوط بشار اسد(بخش دوم سؤال)، از مفهوم تهدید وجودی «باری بوزان» بهره گرفته شده و بیان می گردد این مسأله می تواند با تاثیرگذاری منفی بر عمق استراتژیک خارجی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و نیز تغییر موازنۀ قوا به ضرر آن، زمینهساز تهدیدی وجودی گردد. چون در این پژوهش مجال بررسی منافع تمامی بازیگران بین المللی درگیر در منازعۀ سوریه وجود ندارد، با استفاده از سطوح تحلیل «پاتریک مورگان» (سطوح منطقه ای و نظام بینالملل)، منطق قدرت های کمشمار «کنت والتز» و نیز دولتمحوری مورد تأکید در نظریه رئالیسم، تنها رفتار چهار بازیگر قدرتمند در این دو سطح (آمریکا و عربستان به عنوان طرفداران تغییر وضع موجود در سوریه و روسیه و جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشورهای طرفدار حفظ وضع موجود) مورد بررسی قرار گرفته است.
هادی اعظمی؛ سید هادی زرقانی؛ علی اکبر دبیری
چکیده
از آنجایی که منطقهگرایی به معنای بذل توجه ویژه به یک منطقه جغرافیایی مشخص است، کشورها برای عضویت و شکل دهی به سازمانهای منطقهای و تحقق منافع و ایده آلهایشان به مناطقی توجه میکنند که بیشترین وابستگی اقتصادی، سیاسی- امنیتی و فرهنگی را به آن داشته باشند. در واقع، دولتها سازمانهای منطقهای را براساس اولویتهای منطقهای و ...
بیشتر
از آنجایی که منطقهگرایی به معنای بذل توجه ویژه به یک منطقه جغرافیایی مشخص است، کشورها برای عضویت و شکل دهی به سازمانهای منطقهای و تحقق منافع و ایده آلهایشان به مناطقی توجه میکنند که بیشترین وابستگی اقتصادی، سیاسی- امنیتی و فرهنگی را به آن داشته باشند. در واقع، دولتها سازمانهای منطقهای را براساس اولویتهای منطقهای و دیدگاههای ژئوپلیتیک خود بر میگزینند. در این پژوهش با استفاده از ساختار فضائی نظریه سیستم ژئوپلیتیک جهانی، به بررسی جایگاه کشورهای سازمان همکاری شانگهای و نیز ایران در قلمرو ژئواستراتژیک و مناطق ژئوپلیتیک پرداخته شده و زمینههای جغرافیایی و اولویتهای منطقهای اعضای آن مشخص گردیده است. در نهایت دیدگاههای ژئوپلیتیک چین و روسیه به عنوان دو قدرت اصلی این سازمان و ایران به عنوان عضو ناظر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است نشان میدهد که بر خلاف روسیه و چین که شکل دهی و عضویت در این سازمان بر اساس اولویتهای منطقهای و دیدگاههای ژئوپلیتیک آنها صورت پذیرفته است، عضویت ایران در این سازمان انطباق چندانی با اولویت منطقهای و هویت ژئوپلیتیک آن ندارد.