علی اصغر ستوده؛ سید امیر نیاکویی
چکیده
سیاست خارجی ترکیه مدرن بعد از شکلگیری بر مبنای گرایش به غرب بوده که با عضویت در ناتو نمود پیدا کرد. بااینحال، پایان جنگ سرد به شکل اساسی وابستگیهای امنیتی ترکیه را تغییر داد. استراتژی «مشکلات صفر با همسایگان» و «عمق استراتژیک» حزب عدالت و توسعه بعد از صعود به قدرت واکنشی به این تغییرات بوده است؛ اما انقلابهای عربی و درنهایت منازعات ...
بیشتر
سیاست خارجی ترکیه مدرن بعد از شکلگیری بر مبنای گرایش به غرب بوده که با عضویت در ناتو نمود پیدا کرد. بااینحال، پایان جنگ سرد به شکل اساسی وابستگیهای امنیتی ترکیه را تغییر داد. استراتژی «مشکلات صفر با همسایگان» و «عمق استراتژیک» حزب عدالت و توسعه بعد از صعود به قدرت واکنشی به این تغییرات بوده است؛ اما انقلابهای عربی و درنهایت منازعات داخلی سوریه و عراق به شکل اساسی باعث بازتعریف اولویتها و وابستگیهای امنیتی جدید ترکیه شده است. در این راستا، این پرسش مطرح میشود که پویشهای امنیتی جدید خاورمیانه، بهویژه منازعات داخلی سوریه و عراق، چه تأثیری بر شکلگیری اولویتها و وابستگیهای امنیتی جدید ترکیه داشته است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که پویشهای امنیتی جدید خاورمیانه باعث گذار ترکیه از مجموعه امنیتی بالکان -ترکیه به مجموعه امنیتی خاورمیانه شده است و این گذار در دو دوره زمانی اتفاق افتاده است. در دوره نخست، پویشهای جدید، فرصتهایی برای افزایش نقش منطقهای ترکیه در رقابت با رقیبان منطقهای بخصوص جمهوری اسلامی ایران ایجاد نمود؛ و در دوره دوم، منازعات داخلی سوریه و عراق پیوستگی امنیتی ترکیه را با مجموعه امنیتی خاورمیانه در چهارچوب صعود بحران کردی و بنیادگرایی اسلامی افزایش داده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و روش گردآوری دادهها، کتابخانهای و اینترنتی است.
سجاد بهرامی مقدم؛ علی اصغر ستوده
چکیده
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه ...
بیشتر
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه به اقتصاد بازار آزاد و هژمونی غرب در جهان پیوستند، اما از سوی اسلاوگرایان و اوراسیاگرایان به چالش کشیده شدند. در نتیجه با خروج لیبرال ها از قدرت و رشد اوراسیاگرایان سیاست خارجی روسیه دستخوش تغییر شد. با پایان دهۀ 1990 و در آغاز هزارۀ نو روسیه ای متجلی شد که هویت خود را نه بر اساس غرب گرایی و نه اوراسیاگرایی بلکه بر اساس احیای هویت طبیعی یا اصیل روسیه تعریف میکند. بدین ترتیب، جهتگیری سیاست خارجی روسیه یک بار دیگر دستخوش تغییرات رادیکال شد. در این پژوهش با روش تبیینی تأثیر مناظره های هویتی درونی بر سیاست خارجی روسیه بررسی شده است. پرسش آن است که لایه های هویتی چه تأثیری بر فرآیند سیاست خارجی روسیه داشتهاند؟ فرضیه نگارنده این ست که "هرکدام از لایه های هویتی آتلانتیک گرایی، اسلاوگرایی، اوراسیاگرایی و روسیه گرایی اصیل، پاسخی متمایز به پرسش کیستی روسیه داده و بر این اساس غلبه هرکدام، سبب شکلگیری بایسته هایی متفاوت در سیاست خارجی روسیه شده است".