مقاله پژوهشی
حدیث آسمانی کناری
چکیده
چین، یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی دنیا بهشمار میآید که برنامههای راهبردی کلانی را در راستای رشد شاخصهای گوناگون اقتصادی، ازجمله تنوعبخشی به صادرات، بهرهمندی از فناوریهای پیشرفته در تولید و همچنین، توسعۀ راههای تجاری در سراسر جهان دنبال میکند. در کنار پیشبرد طرحها و ابتکارهای یادشده، یکی از دغدغههای اصلی ...
بیشتر
چین، یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی دنیا بهشمار میآید که برنامههای راهبردی کلانی را در راستای رشد شاخصهای گوناگون اقتصادی، ازجمله تنوعبخشی به صادرات، بهرهمندی از فناوریهای پیشرفته در تولید و همچنین، توسعۀ راههای تجاری در سراسر جهان دنبال میکند. در کنار پیشبرد طرحها و ابتکارهای یادشده، یکی از دغدغههای اصلی این کشور در دهههای اخیر، تأمین امنیت و افزایش قدرت نظامیاش بوده است. نگهداری و پاسبانی از این دستاوردها در برابر افزایش خطر تروریسم، درگیریهای سرزمینی با همسایگان، و همچنین تأمین امنیت مسیرهای تجاری و کریدورهای بینالمللی، بهویژه مسیرهایی که در ابتکار بزرگ «یک کمربند، یک جاده» مشخص شده است، از مهمترین دلایل بالا بردن بودجۀ نظامی، بهرهگیری از تجهیزات پیشرفته، و تعریف نقشهای جدید برای حضور در نقاط فراسرزمینی توسط چین بهشمار میآیند؛ بااینحال، ازآنجاکه افزایش قدرت نظامی، بهسبب افزایش نگرانیهای منطقهای و فرامنطقهای همسایگان و رقبا، احتمال بروز «مشکل امنیتی» را افزایش میدهد، چین در راستای افزایش انواع همکاریها نیز تلاش کرده است. اینگونه فعالیتها در قالب دیپلماسی نظامی، قابلبررسی هستند که مراد از آن، بررسی فعالیتهای صلحآمیز و اغلب غیررزمی و غیرخشن توسط ارتش و نیروهای مسلح است. این مقاله برآن است که دیپلماسی نظامی چین و نقش آن در سیاست خارجی این کشور را بررسی و واکاوی کند. پرسش پژوهش این است که «درپیش گرفتن رویکرد دیپلماسی نظامی توسط چین، چه تأثیری بر سیاست خارجی این کشور داشته است؟» این مقاله با بهکارگیری روش تبیینی، درصدد نشان دادن رابطۀ معنادار میان دیپلماسی نظامی و شاخصهای سیاست خارجی است. بررسیها نشان میدهد که «درپیش گرفتن چنین رویکردی از طریق تأثیرگذاری بر سیاست خارجی ازجمله شکلدهی به محیط امنیتی، گسترش جغرافیای عملیاتی، و افزایش نفوذ، سبب افزایش توانمندی چین در پیگیری منافع، افزایش قدرت، و نقشآفرینی این کشور در عرصۀ دگرگونیهای بینالمللی میشود».
مقاله پژوهشی
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ حسین علی پور
چکیده
ظهور اقتصادی چین در دهههای اخیر، سبب شده است که همزمان با اهمیت یافتن مؤلفه اقتصاد در سیاست خارجی این کشور، دیپلماسی اقتصادی بهمثابه یک ابزار در دستورکار سیاستگذاری خارجی بیجینگ قرار گیرد. چالشها و فرصتهای ناشی از دو روند همزمان ملیگرایی و جهانیشدن با تقویت روند همکاریهای منطقهای نیز بستر مناسبی را دراختیار دیپلماسی ...
بیشتر
ظهور اقتصادی چین در دهههای اخیر، سبب شده است که همزمان با اهمیت یافتن مؤلفه اقتصاد در سیاست خارجی این کشور، دیپلماسی اقتصادی بهمثابه یک ابزار در دستورکار سیاستگذاری خارجی بیجینگ قرار گیرد. چالشها و فرصتهای ناشی از دو روند همزمان ملیگرایی و جهانیشدن با تقویت روند همکاریهای منطقهای نیز بستر مناسبی را دراختیار دیپلماسی اقتصادی چین در مناطق گوناگون، ازجمله آسیای مرکزی قرار داده است. هدف اصلی این مقاله، واکاوی جنبههای گوناگون دیپلماسی اقتصادی چین در منطقه آسیای مرکزی است. این مقاله با تکیه بر روش توصیفیـتحلیلی و بهرهگیری از دادههای اقتصادی، در پی پاسخگویی به این پرسش است که «دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با چه فرصتها و چالشهایی روبهرو است؟» درهمینراستا میتوان گفت، با وجود فرصتهای اقتصادی چشمگیر در این منطقه برای دیپلماسی اقتصادی چین، چالشهای سیاسی مهمی نیز در برابر این شکل از دیپلماسی وجود دارد». یافتههای این پژوهش نشان میدهد که دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با فرصتهای اقتصادیای همچون ظرفیتهای انرژی منطقه، بازارهای مصرفی، محیط نیازمند سرمایهگذاری خارجی، و نقش تسهیلکننده و اعتمادساز سازمان همکاری شانگهای روبهرو است و درمقابل، با چالشهای سیاسیای مانند حضور قدرتهای رقیب، چینهراسی در منطقه، و شکنندگی دولتها در آسیای مرکزی نیز روبهروست.
مقاله پژوهشی
حسین اصغری ثانی؛ سیدمسعود موسوی شفائی؛ مریم برازجانی
چکیده
منطقۀ خودمختار سینکیانگ از دوران سلسلۀ هان، برای حاکمان چینی درحکم یک معمای پیچیده عمل کرده و مردم آن در حوزههای فرهنگی، مذهبی، قومی و... متفاوت بودهاند. افزونبراین، ویژگیهای جغرافیایی و وجود یک منطقۀ مرزی از عوامل دیگری است که کنترل چین بر این منطقه را بهچالش کشیده است. با شروع سال 1949، چین با جداییطلبی اویغورها و استقلال ...
بیشتر
منطقۀ خودمختار سینکیانگ از دوران سلسلۀ هان، برای حاکمان چینی درحکم یک معمای پیچیده عمل کرده و مردم آن در حوزههای فرهنگی، مذهبی، قومی و... متفاوت بودهاند. افزونبراین، ویژگیهای جغرافیایی و وجود یک منطقۀ مرزی از عوامل دیگری است که کنترل چین بر این منطقه را بهچالش کشیده است. با شروع سال 1949، چین با جداییطلبی اویغورها و استقلال ترکستان شرقی، بهعنوان یک معضل داخلی، روبهرو شد. از اوایل دهۀ 1990، چین، جنبههای بینالمللی این معضل را بهرسمیت شناخت و مجبور به مقابله با تجلیهای خارجی آن شد. این سیاست جدید، روابط چین با ترکیه را که افزونبر پیوندهای تاریخی، زبانی، مذهبی و فرهنگی با اویغورهای مسلمان، بهلحاظ ایدئولوژیکی هم از ملیگرایی اویغور الهام گرفته و جایگاه مناسبی برای پناهندگان اویغور است، تحت تأثیر قرار داد؛ بنابراین، نگارندگان قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که «وضعیت سینکیانگ چه تأثیری بر روابط چین و ترکیه داشته است؟» بهنظر میرسد، کیفیت و کمیت روابط چین و ترکیه پیش از دهۀ 1990، با تأثیرپذیری از دگرگونیهای سینکیانگ، در وضعیت نامطلوبی بوده و تحولات سینکیانگ پس از دهۀ 1990، تحت تأثیر روابط اقتصادی، نظامی، و سیاسی بین دو کشور، بهزیان اویغورها مدیریت شده است.
مقاله پژوهشی
علی باقری دولت آبادی
چکیده
چین ازجمله کشورهای فعال در حوزۀ دیپلماسی سلامت است. این دیپلماسی در دوران پساکرونا با جدیت بیشتری دنبال شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که «دیپلماسی سلامت چین دارای چه اهداف، انگیزهها، و کارکردهایی است؟ فرضیۀ پژوهش، انگیزه چین را سیاسیـاقتصادی، هدف آن را کسب قدرت نرم و کارکرد آن را اقتصادیـسیاسی بیان میکند. در راستای ...
بیشتر
چین ازجمله کشورهای فعال در حوزۀ دیپلماسی سلامت است. این دیپلماسی در دوران پساکرونا با جدیت بیشتری دنبال شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که «دیپلماسی سلامت چین دارای چه اهداف، انگیزهها، و کارکردهایی است؟ فرضیۀ پژوهش، انگیزه چین را سیاسیـاقتصادی، هدف آن را کسب قدرت نرم و کارکرد آن را اقتصادیـسیاسی بیان میکند. در راستای بررسی فرضیۀ یادشده از روش کیفی با رویکرد تحلیلیـتبیینی استفاده شده است. دادههای پژوهش نیز به شیوۀ کتابخانهای و از منابع الکترونیک گردآوری شده است. برپایۀ یافتههای پژوهش، دیپلماسی سلامت چین، برخلاف دوران جنگ سرد، دیگر متأثر از مسائل ایدئولوژیک نیست و این کشور بیشتر انگیزههای اقتصادیـسیاسی را دنبال میکند. پکن در طول سه دهۀ اخیر، بهویژه پس از گسترش بیماری کرونا در جهان کوشیده است از دیپلماسی سلامت برای ارتقای قدرت نرم خود در جهان بهره ببرد. غفلت امریکا و اروپا از قارۀ افریقا و نیازهای پزشکی کشورهای آن، موجب شده است تا چین، دیپلماسی سلامت خود را در بسیاری از کشورهای افریقایی گسترش دهد. نیاز این کشورها به تجهیزات مراقبتی و پیشگیرانه در جریان شیوع کرونا و نیز تهیۀ واکسن در سال 2021 فرصتهای بیبدیلی را برای پکن فراهم کردند.
مقاله پژوهشی
مهدیه حیدری
چکیده
با قدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ، توسعه روابط خارجی در نقطه ثقّل سیاست خارجی این دو دولت قرار گرفته است. لذا پرسش اصلی که طرح شده، این است که علل گسترش این تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین و عربستان سعودی چیست؟ فرضیه موقتی طرح شده، این است که گسترش تعاملات چین و عربستان مثأثر از سه علل اساسی است، ...
بیشتر
با قدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ، توسعه روابط خارجی در نقطه ثقّل سیاست خارجی این دو دولت قرار گرفته است. لذا پرسش اصلی که طرح شده، این است که علل گسترش این تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین و عربستان سعودی چیست؟ فرضیه موقتی طرح شده، این است که گسترش تعاملات چین و عربستان مثأثر از سه علل اساسی است، اول) تضمین دسترسی به منابع انرژی با ثبات از سوی چین و تنوع بخشی به بازار فروش آن از سوی عربستان سعودی، دوم) رقابت ها و تنش های منطقه ای و بین المللی دو دولت، سوم) تلاش برای جلوگیری از گسترش اسلام گرایی افراطی. با کاربست نظریه نوواقع گرایی والتز، یافته های پژوهش نشان می دهد که رهبران چینی با طراحی پروژه یک کمربند یک جاده و درگیر کردن منافع عربستان با این پروژه، ضمن دسترسی به انرژی این کشور، همزمان به دنبال ایجاد توازن قدرت در برابر فشارهای اقتصادی ایالات متحده بر چین بوده، از سوی رهبران سعودی با طرح افق 2030 در راستای طرح چینی یک کمربند یک جاده و نیز توسعه سیاست نگاه به شرق، در صدد ایجاد موازنه قدرت در برابر گسترش نفوذ ایران در منطقه و نیز کاهش تنش ها و فشار های ایالات متحده بر خود از طریق ایجاد یک متحد استراتژیکی جدید در سطح منطقه ای و بین المللی برای عربستان بوده است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق مبتنی بر شیوه توصیفی تحلیلی است.
مقاله پژوهشی
حسین دلاور؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی
چکیده
در طول سالهای اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادیـراهبردی پرشماری در صحنۀ بینالملل آغاز شده است که یکی از مهمترینِ آنها، بریکس است. عضویت چین در بریکس، ضمن تحکیم قدرت سیاسیـاقتصادی آن، شرایطی را فراهم کرده است که در بطن آن، رویکرد خود در مورد نظام سیاسیـاقتصادی جهانی و نارضایتیاش از توزیع قدرت را بهاشتراک ...
بیشتر
در طول سالهای اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادیـراهبردی پرشماری در صحنۀ بینالملل آغاز شده است که یکی از مهمترینِ آنها، بریکس است. عضویت چین در بریکس، ضمن تحکیم قدرت سیاسیـاقتصادی آن، شرایطی را فراهم کرده است که در بطن آن، رویکرد خود در مورد نظام سیاسیـاقتصادی جهانی و نارضایتیاش از توزیع قدرت را بهاشتراک بگذارد. در مقالۀ حاضر، روند عملکرد بریکس با مشارکت فعال چین برای بازتوزیع قدرت در شرایط خاصی بررسی شده و نویسندگان با استفاده از روش تاریخی و رویکرد توصیفیـتحلیلی مبتنیبر منابع کتابخانهای، درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمدهاند که «در جهانی که ایالات متحده ابرقدرت آن بوده، رفتار راهبردی چین در ابتکاراتی چون بریکس، بر چه مبنایی استوار بوده است؟» فرضیۀ مطرحشده نیز ناظر بر این است که «چین با تأثیرپذیری از شرایط بینالمللی پس از جنگ سرد، الگوی کلان توازنبخشی در سطوح داخلی و خارجی را پیگیری کرده است؛ ازاینرو، مشارکت فعال در ابتکاراتی چون بریکس، نشاندهندۀ جنبهای از توازن خارجی الگوی کلان چین برای بازتوزیع قدرت از طریق موازنۀ نرم است». نویسندگان، بیشتر ابزارهای اصلی موازنهسازی نرم را که چین از طریق بریکس بهکار میبرد، ازجمله دیپلماسی اقتصادی، را شناسایی کردهاند.
مقاله پژوهشی
فرزاد رستمی؛ ندا کهریزی
چکیده
عرصه روابط بینالملل در ساختاری آنارشیک روابطی با نگاه امنیتی و قدرتجویانه را موجب میشود و اقداماتی جهت توسعه قدرت در نظم خودیارانه انگاره تضعیف امنیت را در میان دولتهای در حال رقابت ایجاد میکند. رقابت کنونی ایالاتمتحده و چین بهعنوان قدرتی نوظهور در این چارچوب قابلبررسی است. ایالاتمتحده حضور چین در خاورمیانه و تعامل ...
بیشتر
عرصه روابط بینالملل در ساختاری آنارشیک روابطی با نگاه امنیتی و قدرتجویانه را موجب میشود و اقداماتی جهت توسعه قدرت در نظم خودیارانه انگاره تضعیف امنیت را در میان دولتهای در حال رقابت ایجاد میکند. رقابت کنونی ایالاتمتحده و چین بهعنوان قدرتی نوظهور در این چارچوب قابلبررسی است. ایالاتمتحده حضور چین در خاورمیانه و تعامل روبه گسترش چین و اسراییل را نفوذ در حیطه استراتژیک خود ارزیابی میکند؛ مناسباتی که امروزه ابزاری است که در دست چین خوب عمل کرده. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی عرصه نوین رقابتی ایالاتمتحده و چین حضور چین در حیات خلوت ایالاتمتحده یعنی اسراییل را مدنظر قرار داده. گسترش روابط و تعاملات دو کشور که نفوذ قدرت چین در اسرائیل را به همراه دارد از ابعاد گوناگون قابلتوجه است. حال پرسش این است که «پیامدهای امنیتی گسترش حوزه نفوذ چین در اسرائیل برای ایالاتمتحده کدماند؟» در پاسخ و با بهره از رویکرد تحلیلی توصیفی و با روش کتابخانهای میتوان بیان داشت که «تعاملات روبه رشد چین و اسرائیل دربردارنده پیامدهای امنیتی برای ایالاتمتحده خواهد بود که در ابعاد فناورانه، زیرساختی، سایبری و تجاری قابلبررسی است» با بهره از تئوری معمای امنیتی میتوان ابعاد گسترش حضور چین در منطقه خاورمیانه و با تأکید بر اسراییل را تشریح و پیامد امنیتی آن را برای آمریکا تبیین نمود. درنتیجه این تسری نفوذ چند پیامد امنیتی برای ایالاتمتحده محتمل است که در صورت عدم توجه ایالاتمتحده و گسترش دامنه تنش میان دو قطب اقتصادی شرایط را برای ایالاتمتحده پیچیده خواهد کرد
مقاله پژوهشی
افشین شامیری؛ زینب فرهادی
چکیده
در طول چند دهۀ اخیر، چین برای تکمیل قدرت همهجانبۀ خود، بر منابع پرشمار قدرت، بهویژه منابع جدید آن متمرکز شده است؛ ازاینرو، نهادهای بینالمللی برای این کشور در سطح منطقهای و بینالمللی اهمیت فزایندهای پیدا کردهاند. پرسشی که در این پژوهش در پی پاسخگویی به آن هستیم، این است که «چرا چین، مشارکت خود را در نهادهای بینالمللی ...
بیشتر
در طول چند دهۀ اخیر، چین برای تکمیل قدرت همهجانبۀ خود، بر منابع پرشمار قدرت، بهویژه منابع جدید آن متمرکز شده است؛ ازاینرو، نهادهای بینالمللی برای این کشور در سطح منطقهای و بینالمللی اهمیت فزایندهای پیدا کردهاند. پرسشی که در این پژوهش در پی پاسخگویی به آن هستیم، این است که «چرا چین، مشارکت خود را در نهادهای بینالمللی افزایش داده و درصدد خلق نهادهای جدید، بهویژه نهادهای اقتصادی و مالی است؟» در پاسخ به این پرسش، فرضیۀ پژوهش حاضر، مبتنیبر این گزاره است که «چینیها برای تغییر و تقویت جایگاه بینالمللی خود ازیکسو و تغییر در ترتیبات امنیتی و اقتصادی جهانی ازسویدیگر، با رویکردی غیرتهاجمی و مسالمتآمیز اقدام به مشارکت در نهادهای بینالمللی و در برخی موارد، اقدام به خلق نهادهای منطقهای و بینالمللی (مانند سازمان همکاری شانگهای، بریکس، و بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی) کردهاند». این رویکرد که برآمده از غلبۀ رویکرد عملگرایانه در سیاست خارجی چین است، سه مرحلۀ امتناع، مشارکت، و نهادسازی در عرصۀ بینالمللی را دربر میگیرد. روش بهکاررفته در این پژوهش، توصیفیـتحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی انجام شده است.
مقاله پژوهشی
نوذر شفیعی
چکیده
این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که «دیپلماسی دام بدهی، چگونه کار میکند؟» و «چه تأثیری بر طرح هژمون شدن چین دارد؟» فرضیۀ مقاله که به روش توصیفیـتحلیلی بررسی شده است، این است که «چین، در پی گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی، و راهبردی خود در منطقه و جهان برای تبدیل شدن به قدرت هژمون است و در این مسیر، از طریق ابتکار ...
بیشتر
این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که «دیپلماسی دام بدهی، چگونه کار میکند؟» و «چه تأثیری بر طرح هژمون شدن چین دارد؟» فرضیۀ مقاله که به روش توصیفیـتحلیلی بررسی شده است، این است که «چین، در پی گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی، و راهبردی خود در منطقه و جهان برای تبدیل شدن به قدرت هژمون است و در این مسیر، از طریق ابتکار «یک کمربند، یک جاده»، بهویژه با دادن وام برای اجرای طرحهای زیرساختی با عنوان «کالای عمومی» به کشورهایی که در مسیر آن قرار دارند، این کشورها را در چنبرۀ خود گرفتار میکند و از آنها بهعنوان سکویی برای نفوذ منطقهای و جهانی خود بهره میبرد». این رویکرد چین، سبب شکلگیری برداشت منفی از این کشور نزد افکار عمومی بینالمللی شده است و همین مسئله موجب شده است که چین، بهجای نزدیک شدن به موقعیت هژمون، از آن دور شود. یافتههای مقاله نشان داد که اگر کشورها در صحنۀ روابط بینالملل، تصور منفیای از کالای عمومی قدرت هژمون داشته باشند، کسب، حفظ، و ارتقای موقعیت هژمونیک با چالش روبهرو میشود.
مقاله پژوهشی
امیر عباسی خوشکار
چکیده
رفتار سیاست خارجی چین پس از بهقدرت رسیدن نخبگان دورۀ پسامائو، بهلحاظ جهتگیریهای منطقهای و جهانی تغییرات چشمگیری داشته است. ایدئولوژی مائو کنار گذاشته شد و توسعۀ اقتصادی و تعامل با نظام سرمایهداری برای دریافت سهم از کیک اقتصاد جهانی، در دستورکار رهبران حزب کمونیست قرار گرفت. دراینبین، سازمانها و نهادهای چندجانبه، ...
بیشتر
رفتار سیاست خارجی چین پس از بهقدرت رسیدن نخبگان دورۀ پسامائو، بهلحاظ جهتگیریهای منطقهای و جهانی تغییرات چشمگیری داشته است. ایدئولوژی مائو کنار گذاشته شد و توسعۀ اقتصادی و تعامل با نظام سرمایهداری برای دریافت سهم از کیک اقتصاد جهانی، در دستورکار رهبران حزب کمونیست قرار گرفت. دراینبین، سازمانها و نهادهای چندجانبه، بهعنوان ابزاری برای نفوذ در ساختار قدرت در سطح منطقهای و جهانی بهکار رفتهاند. یکی از دلایل انتقال پارادایم سیاست خارجی چین از مائوئیسم به توسعهگرایی بازارمحور، تغییر در هویت سیاست خارجی و ادراک راهبردی نخبگان چینی بوده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «چه عاملی سبب تغییر موضع چین از سیاست خارجی مقابلهجویانۀ ایدئولوژیک به سیاست خارجی مشارکتجویانۀ توسعهگرا شد؟» و «جایگاه سازمانها و نهادهای چندجانبهگرا در این فرایند چگونه متحول شد؟» فرضیۀ پژوهش حاضر این است که «تحول در ادراک راهبردی نخبگان سیاست خارجی پسامائو سبب شده است که سازمانها و نهادهای چندجانبه در قالب ایفای نقش دولت توسعهگرای مشارکتجو، در کانون سیاست خارجی چین برای ارتقای موقعیت اقتصادی قرار گیرند و سیاست خارجی چین در ابتدا بهسوی مشارکت نهادی و در مراحل بعد، بهسوی موازنهسازی نهادی پیش برود.
مقاله پژوهشی
مژگان قربانی
چکیده
یکی از تحولات مهم ایجادشده در سیاست خارجی چین پس از جنگ سرد، تمایل پکن به حفظ روابط دوستانه با کشورهای همسایه است. هدف این کشور از برقراری روابط خوب با همسایگان، فراهم کردن محیطی مطلوبتر برای توسعۀ اقتصادی داخلی و سپس، افزایش ثروت و قدرت این کشور در عرصۀ جهانی بوده و بههمیندلیل، سیاست یکپارچۀ منطقهای بهنام سیاست پیرامونی یا ...
بیشتر
یکی از تحولات مهم ایجادشده در سیاست خارجی چین پس از جنگ سرد، تمایل پکن به حفظ روابط دوستانه با کشورهای همسایه است. هدف این کشور از برقراری روابط خوب با همسایگان، فراهم کردن محیطی مطلوبتر برای توسعۀ اقتصادی داخلی و سپس، افزایش ثروت و قدرت این کشور در عرصۀ جهانی بوده و بههمیندلیل، سیاست یکپارچۀ منطقهای بهنام سیاست پیرامونی یا سیاست همسایگی را تدوین کرده است. پرسشی که در پژوهش پیشرو در پی پاسخگویی به آن هستیم، این است که «چین چه راهبردهایی را در چارچوب سیاست همسایگی خود اتخاذ کرده و دراینراستا با چه چالشهایی روبهروست؟» در پاسخ به این پرسش باید گفت، «سیاست همسایگی خوب» در دوران دنگ شیائوپینگ، «سیاست همسایه بهعنوان شریک» در دوران جیانگ زمین، «سیاست همسایگی خوب، امن، و مرفه» در زمان هو جینتائو، و «سیاست جامعۀ مشترک با سرنوشت مشترک» در زمان شی جینپینگ ازجملۀ سیاستهای همسایگی چین بهشمار میآیند. درواقع، چین تنها قدرت درحالظهوری نیست که تلاش میکند، از طریق ابتکارات بلندپروازانۀ سیاست خارجی، به پیرامون خود شکل دهد، بلکه پیشازآن، اتحادیه اروپا نیز در این مسیر گام نهاده بود. هدف مقالۀ حاضر این است که نشان دهد، رهبران چین با درک درست نظام بینالملل و تغییر تفکر راهبردی خود، سیاست خارجی مناسب و بهتبع آن، دیپلماسی همسایگی درخوری را درپیش گرفته و توانستهاند محیط امنی برای توسعۀ خود فراهم کنند که سبب شکلگیری نظم منطقهای جدیدی میشود.
مقاله پژوهشی
فاطمه محروق
چکیده
تکامل نظام بینالملل قرن بیستویکم بهسوی نظامی پیچیده و آشوبی، بهدلیل همزمانی گذار جهانی و منطقهای قدرت ناشی از رقابت میان چین و ایالات متحده سبب اهمیت یافتن دریاها در فرایند گذار نظم شده است. برایند چنین گذاری را میتوان در تنشهای دریایی هندوپاسیفیک، بهویژه در دریای جنوبی چین، مشاهده کرد. چنین گذار چندسطحیای، بیانگر ...
بیشتر
تکامل نظام بینالملل قرن بیستویکم بهسوی نظامی پیچیده و آشوبی، بهدلیل همزمانی گذار جهانی و منطقهای قدرت ناشی از رقابت میان چین و ایالات متحده سبب اهمیت یافتن دریاها در فرایند گذار نظم شده است. برایند چنین گذاری را میتوان در تنشهای دریایی هندوپاسیفیک، بهویژه در دریای جنوبی چین، مشاهده کرد. چنین گذار چندسطحیای، بیانگر ناکارآمدی الگوی سنتی گذار قدرت و ضرورت تعدیل آن در چارچوب نظامهای پیچیده است. برایناساس، پژوهش حاضر، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که «دریا و اقیانوس، چه نقشی در گذار قدرت در نظامهای بینالمللی پیچیده دارند؟» فرضیۀ نگارنده این است که «رقابت برای تسلط بر دریاها و اقیانوسها میتواند نقطۀ انتقال فشارهای گذار سیستمی به شاخههای نظم منطقهای و تغییر معماری امنیتی آن بهسوی نظم نوین امنیتی دریاپایه باشد». پژوهش حاضر با استفاده از نظریۀ گذار قدرت چندسطحی، تلاش دارد تا از چشماندازی سیستمی به تبیین پویشها و رقابتهای دریایی چین و امریکا در فرایند گذار بپردازد. روش انجام پژوهش، قیاسیـاستقرایی مبتنیبر استنتاج و ترکیب است. برایناساس، ابتدا اصول و قواعد گذار در نظامهای پیچیده و آشوبی، استخراج و با ترکیب آنها، الگوی گذار شاخهای و نظام جامع کنترل شبکهای ارائه میشود.