مقالات
مرضیه السادات الوند؛ ابومحمد عسگرخانی
چکیده
این پژوهش بر آن است تا اثرگذاری قدرت نرم در سیاست خارجی چین نسبت به آمریکای لاتین را تبیین نماید؛ بنابراین تلاش شده است با ارائۀ چارچوبی مفهومی فراسوی مفهومسازی نای، اهداف چین از توسعۀ قدرت نرم و منابع و ابزارهای این قدرت در منطقه آمریکای لاتین شناسایی گردد. با بررسی منابع قدرت نرم چین در حوزۀ فرهنگ (فرهنگ سنتی چین، کنفوسیانیسم)، ...
بیشتر
این پژوهش بر آن است تا اثرگذاری قدرت نرم در سیاست خارجی چین نسبت به آمریکای لاتین را تبیین نماید؛ بنابراین تلاش شده است با ارائۀ چارچوبی مفهومی فراسوی مفهومسازی نای، اهداف چین از توسعۀ قدرت نرم و منابع و ابزارهای این قدرت در منطقه آمریکای لاتین شناسایی گردد. با بررسی منابع قدرت نرم چین در حوزۀ فرهنگ (فرهنگ سنتی چین، کنفوسیانیسم)، اقتصاد (الگوی توسعۀ چین و پیوندهای تجاری و اقتصادی گسترده) و سیاست (اصل برابری و سود متقابل)، این نتیجه حاصل شد که ارزشهای سیاسی چین در هر سه حوزه، قابل ردیابی است. چین در رابطۀ نوظهور و درحالپیشرفت خود با کشورهای آمریکای لاتین، که مجذوب الگوی توسعه چین، فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری آن، امیدهای گسترده برای دسترسی به بازار روبهرشد این کشور، ایدههای جدید رهبری چین برای توسعه روابط با این کشورها در چارچوب همکاری جنوب- جنوب و مانند آن هستند، از این فرصت برخوردار است تا قدرت نرم خود در این کشورها را توسعه دهد و از این بستر آماده، جهت اعمال نفوذ خود نهایت فایده را ببرد.
.
مقالات
محمود باهوش؛ پیمان زنگنه
چکیده
افغانستان ازجمله کشورهایی است که به دلیل بافتار قومی- مذهبی ناهمگن از زمینۀ مساعدی برای ایجاد بحران و تنشهای قومیمذهبی برخوردار است. تداوم بحران داخلی در جامعۀ افغان بهگونهای است که پس از خروج شوروی از این کشور، جنگهای داخلی پیدرپی، حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... آن را به طرز محسوسی تحت تأثیر قرار داده بهطوریکه این ...
بیشتر
افغانستان ازجمله کشورهایی است که به دلیل بافتار قومی- مذهبی ناهمگن از زمینۀ مساعدی برای ایجاد بحران و تنشهای قومیمذهبی برخوردار است. تداوم بحران داخلی در جامعۀ افغان بهگونهای است که پس از خروج شوروی از این کشور، جنگهای داخلی پیدرپی، حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... آن را به طرز محسوسی تحت تأثیر قرار داده بهطوریکه این وضعیت در دورۀ پساجنگسرد نیز خود را در روابط این کشور با آمریکا نمایان ساخت. روابط بحرانی میان آمریکا و افغانستان پس از پیدایش، به دنبال حادثه یازدهم سپتامبر به اوج خود رسید بهگونهای که آمریکا با توسل به اقدام نظامی، رژیم طالبان در این کشور را که حامی تروریسم القاعده بود، ساقط نمود. ایالاتمتحده آمریکا و دولت نوظهور افغانستان پس از طالبان با همکاری در ایجاد حکومت مرکزی فراگیر در افغانستان درصدد کنترل و کاهش بحران امنیتی در این کشور برآمدند؛ البته اثرات این بحران به افغانستان محدود نماند و در سطح داخلی، منطقهای و جهانی نیز بروز یافت بهطوریکه ساختار متفاوتی را در عرصه روابط بینالملل ایجاد نموده است. همچنین متغیرهای سیستمی، بازیگری، بینبازیگری و وضعیتی متعددی در پیدایش، افزایش و کاهش بحران امنیتی میان آمریکا و افغانستان مؤثر بوده و اثرات پایداری را نیز از خود برجای گذاشته است. این نوشتار بر آن است تا با بهرهگیری از نظریه برچر، فرایند تحول بحران امنیتی در روابط آمریکا و افغانستان را تبیین نماید.
مقالات
قاسم ترابی؛ مژگان موسوی
چکیده
تغییر و تحولات متعدد در ساختار خاورمیانه از آغاز شکلگیری تاکنون باعث شده که برخی این منطقه را اساساً «منطقهای ناتمام» تلقی کنند. وقوع خیزشهای عربی از سال 2011 گرچه در بطن روندها و جریانهای تاریخی پیشین ریشه دارد؛ اما دامنه و گسترۀ آن به حدی بوده است که میتوان از آن بهعنوان شروع یک «فرایند تاریخی» جدید، مشابه آنچه پس از جنگجهانیاول ...
بیشتر
تغییر و تحولات متعدد در ساختار خاورمیانه از آغاز شکلگیری تاکنون باعث شده که برخی این منطقه را اساساً «منطقهای ناتمام» تلقی کنند. وقوع خیزشهای عربی از سال 2011 گرچه در بطن روندها و جریانهای تاریخی پیشین ریشه دارد؛ اما دامنه و گسترۀ آن به حدی بوده است که میتوان از آن بهعنوان شروع یک «فرایند تاریخی» جدید، مشابه آنچه پس از جنگجهانیاول رخ داد، یاد کرد. اثرات ناشی از این خیزشها، در مسائل بسیار مهم و جدی همچون خشونت و افراط، بهکارگیری تروریسم برای اهداف سیاسی، جنگهای نیابتی منطقهای، رقابتهای کلاسیک و نوین قدرتهای بینالمللی و تلاش برای شکلدادن به شرایط جدید سیاسی و استراتژیک توسط کشورهای مهم منطقه، قابل مشاهده است. از میان بحرانهای متعددی که از آغاز تحولات عربی در این منطقه شکل گرفته، بحران سوریه بهعنوان هسته مرکزی و اهرم تعادلی مابین صفبندیهای قدیم و جدید منطقه، مطمح نظر است. اهمیت حیاتی سوریه به عنوان متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران سبب شده که آیندۀ این کشور در رأس موضوعات حائز اهمیت برای ایران قرار گیرد. از اینرو هدف این مقاله درنظرگرفتن آیندههای احتمالی بحران سوریه در قالب سناریوهای محتمل و ممکن و تبعات آن بر امنیت جمهوریاسلامیایران است. لذا با بهکارگیری مفاهیم رویکرد رئالیستی که به زعم نگارنده بهتر میتواند وضعیت خاورمیانه را به تصویر بکشد و با بهرهگیری از روش سناریونویسی به دنبال تبیین مسئلۀ پژوهش میباشد.
مقالات
رضا دهبانی پور؛ علی مختاری
چکیده
مردم تونس در سال ۲۰۱۱ بعد از دههها سکوت و گاهی انفعال بهیکباره دست به انقلاب زدند، انقلابی که گستره آن خیلی زود دامن بسیاری از کشورهای عربی را فراگرفت و در معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه تأثیرات زیادی از خود بر جای گذاشت. درباره چرائی این انقلاب که کمتر کسی یا شاید هیچکس وقوعش را نشانی ندیده و نداده بود، پژوهشهای زیادی انجامگرفته ...
بیشتر
مردم تونس در سال ۲۰۱۱ بعد از دههها سکوت و گاهی انفعال بهیکباره دست به انقلاب زدند، انقلابی که گستره آن خیلی زود دامن بسیاری از کشورهای عربی را فراگرفت و در معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه تأثیرات زیادی از خود بر جای گذاشت. درباره چرائی این انقلاب که کمتر کسی یا شاید هیچکس وقوعش را نشانی ندیده و نداده بود، پژوهشهای زیادی انجامگرفته که عمدتاً از زوایای مختلفی چون نارضایتی اقتصادی، فساد سیاسی، بحرانهای سیاسی و... مسئله را مورد بررسی قراردادند. با این اوصاف، پژوهش حاضر تلاش میکند تا این رویداد را با نگاه فراگیر «گفتمان جهانی حقوق بشر» موردسنجش قرار دهد تا روشن نماید که گفتمان جهانی حقوق بشر چه نسبتی با انقلاب تونس داشته است؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که جهانیشدن در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیک و فرهنگی درک و فضایی گفتمانی از حقوق بشر در تونس پیش از انقلاب شکل داد، این در حالی بود که دولت با طرد این تغییرات از پذیرش حقوق سیاسی- مدنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه خودداری ورزیده تا جامعه در چارچوب گفتمان حاکم (حقوق بشر) برای دستیابی به حقوق و آرمانهایی چون آزادی، عدالت، کرامت و برابری علیه رژیم سیاسی حاکم ائتلاف کند و نظام سیاسی را برکنار نماید.
مقالات
محمدرضا دهشیری؛ شاهین جوزانی کهن؛ شایان جوزانی کهن
چکیده
داعش بهعنوان مظهر تروریسم پسامدرن در عصر جهانیشدن از بدو پیدایش خود تلاش داشته تا از ابزارهای جهانیشدن نظیر فضای مجازی، بهویژه تارنمای خلافت بوک استفاده کند. این در حالی است که داعش بهعنوان هویت مقاومتگرای غیراصیل و پیشامدرن از نظر فکری و عقیدتی خواستار تقابل با مدرنیتۀ غربی و درصد تقابل فکری با شالودههای ایدئولوژیک جهانیشدن ...
بیشتر
داعش بهعنوان مظهر تروریسم پسامدرن در عصر جهانیشدن از بدو پیدایش خود تلاش داشته تا از ابزارهای جهانیشدن نظیر فضای مجازی، بهویژه تارنمای خلافت بوک استفاده کند. این در حالی است که داعش بهعنوان هویت مقاومتگرای غیراصیل و پیشامدرن از نظر فکری و عقیدتی خواستار تقابل با مدرنیتۀ غربی و درصد تقابل فکری با شالودههای ایدئولوژیک جهانیشدن است ولی از نظر عملکردی از ابزارهای جهانیشدن بهویژه ابزارهای ارتباطی و فضای مجازی برای عضوگیری، شکلدهی به شبکۀ سلولهای تروریستی و گسترش خود براساس فرایند جهانیسازی هراس بهره میگیرد. بهعبارتدیگر، جهانیشدن برای داعش دارای طریقت و نه مطلوبیت است. داعش بهوسیلۀ طیفی از روشهای تبلیغاتی پیچیده در بستر فضای مجازی برای جذب جوانان به این گروه تروریستی که خود را وفاداران به خلافت مینامند، منتشر میگردد. شبکههای اجتماعی اکنون به جزء جداییناپذیر از تلاش داعش برای پیشبرد اهداف نامشروع خود تبدیل شده است. در حال حاضر داعش با استفاده از رسانههای اجتماعی در حال گسترش جنگ به فراسوی مرزهای تحت کنترل خود است. داعش نهتنها به جذب نیرو اقدام میکند، بلکه به فرماندهی عملیاتهای تروریستی در کشورهای دیگر نیز از طریق فضای مجازی مبادرت میورزد. این مقاله درصدد آن است که ضمن بررسی تقابل فکری و نظری داعش با پدیدۀ جهانیشدن، چگونگی بهرهگیری این گروه تروریستی را از ابزارهای ارتباطی این پدیده واکاوی نماید.
مقالات
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ ایمان شریف یلمه
چکیده
در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، موجی از اعتراضات و خیزشهای مردمی، کشور تونس را در برگرفت و پس از سرنگونی رژیم اقتدارگرای بن علی، این کشور به طلایهدار انقلابهای عربی مشهور گشت. اکنون پس از گذشت 6 سال از شورشهای عربی، به نظر میرسد تونس به بهترین و احتمالاً تنها امید کامل کردن فرایند گذار از اقتدارگرایی به شکل مردمسالارانهای از حکومت ...
بیشتر
در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، موجی از اعتراضات و خیزشهای مردمی، کشور تونس را در برگرفت و پس از سرنگونی رژیم اقتدارگرای بن علی، این کشور به طلایهدار انقلابهای عربی مشهور گشت. اکنون پس از گذشت 6 سال از شورشهای عربی، به نظر میرسد تونس به بهترین و احتمالاً تنها امید کامل کردن فرایند گذار از اقتدارگرایی به شکل مردمسالارانهای از حکومت تبدیلشده باشد؛ بنابراین پرسش نوشتار حاضر این است که نوع و شیوه گذار سیاسی کشور تونس تا چه حد امکان شکلگیری الگوی حکمرانی خوب را در این کشور فراهم آورده و چه تاثیری بر پایداری این الگو در این کشور خواهد داشت؟ جهت پاسخگویی به این پرسش، تلاش میگردد ضمن تلفیق مبانی نظری گذارهای دموکراتیک با حکمرانی خوب و استخراج مدل تحلیلی منتج از این مبانی نظری؛ به تبیین ریشهها، روندها و بهویژه پیامدهای سیاسی این موضوع پرداخته شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کشور تونس در مقایسه با سایر کشورهای درگیر انقلابهای عربی، به علت برخورداری از طبقه متوسط پویا و بادوام، جامعه مدنی نسبت قوامیافته و متکثر، ارتش کوچک و حرفهای، تجانس قومی و مذهبی، انسجام و همبستگی جناحهای مختلف، تعهد یکسان رهبران سکولار و اسلامگرا به فرایند گذار و توسعه پایدار و همچنین رویکرد و نگرش مساعد و مثبت غرب نسبت به این انقلاب، توانسته است گذار موفقی را بهسوی دموکراسی تجربه کند و ازاینرو راه همواری را در زمینۀ شکلگیری و پایداری حکمرانی خوب پیش رو دارد، اگرچه تحقق کامل این امر نیاز به گذشت زمان دارد.
مقالات
سیروس محبی؛ سعیده السادات احمدی
چکیده
ظهور سازمانهای بین المللی، عصر جدیدی را در عرصۀ دیپلماسی بین المللی ایجاد و پتانسیل چانه زنی در سیاست خارجی کشورها را افزایش دادهاند. اگر جامعۀ ملل را به عنوان اولین سازمان عمومی بین المللی به حساب آوریم، تأسیس این سازمان نقطه عطفی در سیاست خارجی و روابط بین المللی محسوب میشود. از اینرو ان استفاده از امکانات این سازمان ...
بیشتر
ظهور سازمانهای بین المللی، عصر جدیدی را در عرصۀ دیپلماسی بین المللی ایجاد و پتانسیل چانه زنی در سیاست خارجی کشورها را افزایش دادهاند. اگر جامعۀ ملل را به عنوان اولین سازمان عمومی بین المللی به حساب آوریم، تأسیس این سازمان نقطه عطفی در سیاست خارجی و روابط بین المللی محسوب میشود. از اینرو ان استفاده از امکانات این سازمان در سیاست خارجی کشورها دارای اهمیت قلمداد میگردد. بر این اساس این پژوهش با صحه گذاشتن بر اهمیت چنین سازمانی در میانه دو جنگ جهانی، به دنبال بررسی نحوۀ استفادۀ نخبگان دولتی ایران از این پتانسیل جدید در راستای منافع ملی کشور بوده و این سؤال را مطرح نموده است که آیا نمایندگان دولت ایران در جامعۀ ملل در راستای رسیدن به اهداف ملی موفق عمل کردهاند یا خیر. برای پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با روش تطبیقی از دو نظریۀ مهم رئالیسم و ایدئالیسم که در دورۀ مورد نظر مهمترین نظریات موجود در توجیه ایجاد چنین سازمانی بودهاند استفاده نموده و با تطبیق رفتار و گفتار دیپلماتهای ایران در مسائل جامعۀ ملل با این دو نظریه، بررسی مناسبی در مورد میزان موفقیت آنها انجام داده است و در نهایت با چنین مقایسه تطبیقی نتیجه میگیرد که تفاوت نگرش نخبگان دولتی ایران با واقعیتهای موجود موجب شده تا علیرغم دیپلماسی فعال نتوانند بهرۀ کافی را از این پتانسیل جدید ببرند.