علیرضا سمیعی اصفهانی؛ سارا فرحمند
چکیده
طی یک دهه گذشته، اتحادیه اروپا با چالش های بیسابقه ای در جبهه های مختلف مانند بحران مالی، بحران مهاجرت، بحران سیاست خارجی(کریمه)، تجزیه و واگرایی (برگزیت) و بحران مشروعیت (پوپولیسم) روبرو بوده است. در این میان بحران پاندمی کرونا اگرچه در نگاه نخست بحرانی بهداشتی به نظر میرسد اما از تاثیرات ژئوپلیتیک آن ...
بیشتر
طی یک دهه گذشته، اتحادیه اروپا با چالش های بیسابقه ای در جبهه های مختلف مانند بحران مالی، بحران مهاجرت، بحران سیاست خارجی(کریمه)، تجزیه و واگرایی (برگزیت) و بحران مشروعیت (پوپولیسم) روبرو بوده است. در این میان بحران پاندمی کرونا اگرچه در نگاه نخست بحرانی بهداشتی به نظر میرسد اما از تاثیرات ژئوپلیتیک آن نمیتوان چشم پوشید. پژوهش پیشرو می کوشد تا بر پایه مناظره نئو- نئو و روش آینده پژوهی (تکنیک سناریوپردازی)، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که با توجه به معضلاتی که بحران کرونا در سطح جهانی پدید آورده است، چه سناریوهایی پیشروی اتحادیه اروپا قرار دارد؟ آیا این بحران باعث همگرایی بیشتر یا کمتر اروپا خواهد شد و یا آن را به مسیر متفاوتی رهنمون خواهد ساخت؟ در پاسخ به این سئوال، بر پایه روند رویدادها، اهداف بازیگران و بهره گیری از تکنیک «آشفتگی فکری»، پنج سناریو را در قالب سه دسته بندی میتوان مطرح نمود: الف) سناریوی مطلوب یا مرحج؛ تداوم همگرایی اتحادیه اروپا و حفظ قدرت بازیگری در سطح روابط بینالملل و یا تداوم همگرایی اتحادیه اروپا با رهبری آلمان؛ ب) سناریوی محتمل؛ تبدیل اتحادیه اروپا به کنفدراسیون منطقه ای و یا خروج ایتالیا از اتحادیه اروپا؛ ج) سناریوی ممکن؛ واگرایی و فروپاشی اتحادیه اروپا. یافته های پژوهش نشان میدهد که پیامدهای بحران «کووید 19»، اتحادیه اروپا را با مشکلات بیشماری روبرو کرده است به نحوی که این اتحادیه در مدیریت این بحران دچار ضعفهایی شده، از این رو قدرت بازیگری اتحادیه اروپا را در سطح داخلی و بینالمللی به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ سارا فرحمند
چکیده
«پیشمرگههای کرد» پس از تهاجم داعش، به طور غیررسمی کنترل برخی از مناطق شمالی رها شده توسط نیروهای نظامی عراق را در دست گرفتند و درنتیجه خواستهها برای استقلال کردستان قوت گرفت. این رویداد، پیامدهای داخلی و منطقهای مهمی را میتواند برای اقلیم کردستان عراق درپی داشته باشد. از اینرو، هدف نوشتار پیشرو بر پایۀ روش آیندهپژوهی ...
بیشتر
«پیشمرگههای کرد» پس از تهاجم داعش، به طور غیررسمی کنترل برخی از مناطق شمالی رها شده توسط نیروهای نظامی عراق را در دست گرفتند و درنتیجه خواستهها برای استقلال کردستان قوت گرفت. این رویداد، پیامدهای داخلی و منطقهای مهمی را میتواند برای اقلیم کردستان عراق درپی داشته باشد. از اینرو، هدف نوشتار پیشرو بر پایۀ روش آیندهپژوهی و تکنیک سناریوپردازی، پاسخ به این پرسش اصلی است که با توجه به رویدادهای کنونی و پیش بینی روند آینده آنها، چه سناریوهایی پیشروی حکومت اقلیم کردستان قرار دارد؟ بر این پایه، پنج سناریو در سه دستهبندی را میتوان مطرح نمود: الف) سناریوی مطلوب: 1) انجام مذاکرات اقلیم کردستان با دولت مرکزی عراق، ایران، ترکیه، آمریکا و متحدان غربی آن و اعلام استقلال کردستان؛ 2) استقلال اقلیم کردستان و بهرهگیری از توانمندیهای اقتصادی اربیل برای تاثیرگذاری بر کنشها و واکنشهای سیاسی آینده؛ ب) سناریوی محتمل: 1) میانجیگری بازیگر ثالث و کسب امتیاز اقتصادی و سیاسی در اداره مناطق مورد مناقشه و ایجاد سیستم کنفدرال در ازای تعویق یا کنار گذاشتن استقلال کردستان؛ 2) علام فوری استقلال کردستان عراق پس از شکست مذاکرات احتمالی با حکومت مرکزی عراق و دولتهای منطقهای و فرامنطقهای؛ ج) سناریوی ممکن: ایجاد کردستان بزرگ. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که پیامدهای حاصل از برگزاری رفراندوم 25 سپتامبر 2017، اقلیم کردستان را دچار مشکلات عدیده کرده است؛ بنابراین چنانچه حکومت اقلیم کردستان نتواند بر این بحران غلبه کند بسیاری از دستاوردهای فعلی در حوزه اقتصادی، آزادی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی را از دست خواهد داد.
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ ایمان شریف یلمه
چکیده
در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، موجی از اعتراضات و خیزشهای مردمی، کشور تونس را در برگرفت و پس از سرنگونی رژیم اقتدارگرای بن علی، این کشور به طلایهدار انقلابهای عربی مشهور گشت. اکنون پس از گذشت 6 سال از شورشهای عربی، به نظر میرسد تونس به بهترین و احتمالاً تنها امید کامل کردن فرایند گذار از اقتدارگرایی به شکل مردمسالارانهای از حکومت ...
بیشتر
در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، موجی از اعتراضات و خیزشهای مردمی، کشور تونس را در برگرفت و پس از سرنگونی رژیم اقتدارگرای بن علی، این کشور به طلایهدار انقلابهای عربی مشهور گشت. اکنون پس از گذشت 6 سال از شورشهای عربی، به نظر میرسد تونس به بهترین و احتمالاً تنها امید کامل کردن فرایند گذار از اقتدارگرایی به شکل مردمسالارانهای از حکومت تبدیلشده باشد؛ بنابراین پرسش نوشتار حاضر این است که نوع و شیوه گذار سیاسی کشور تونس تا چه حد امکان شکلگیری الگوی حکمرانی خوب را در این کشور فراهم آورده و چه تاثیری بر پایداری این الگو در این کشور خواهد داشت؟ جهت پاسخگویی به این پرسش، تلاش میگردد ضمن تلفیق مبانی نظری گذارهای دموکراتیک با حکمرانی خوب و استخراج مدل تحلیلی منتج از این مبانی نظری؛ به تبیین ریشهها، روندها و بهویژه پیامدهای سیاسی این موضوع پرداخته شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کشور تونس در مقایسه با سایر کشورهای درگیر انقلابهای عربی، به علت برخورداری از طبقه متوسط پویا و بادوام، جامعه مدنی نسبت قوامیافته و متکثر، ارتش کوچک و حرفهای، تجانس قومی و مذهبی، انسجام و همبستگی جناحهای مختلف، تعهد یکسان رهبران سکولار و اسلامگرا به فرایند گذار و توسعه پایدار و همچنین رویکرد و نگرش مساعد و مثبت غرب نسبت به این انقلاب، توانسته است گذار موفقی را بهسوی دموکراسی تجربه کند و ازاینرو راه همواری را در زمینۀ شکلگیری و پایداری حکمرانی خوب پیش رو دارد، اگرچه تحقق کامل این امر نیاز به گذشت زمان دارد.
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ جعفر نوروزی نژاد
چکیده
عراق کشوری است که به دلیل تنوع قومی و فرقه ای محیط اجتماعی اش در زمرۀ جوامع پرشکاف دسته بندی می شود، تعدد و تراکم این شکاف ها و ناتوانی نخبگان سیاسی این کشور در حلّ مشکلات دولت–ملت سازی همواره تهدیدی جدی برای حیات سیاسی-اجتماعی این کشور بوده است. با این حال پس از حذف دولت اقتدارگرای بعثی توسط نیروهای خارجی، خشونت و منازعات فرقه ای و ...
بیشتر
عراق کشوری است که به دلیل تنوع قومی و فرقه ای محیط اجتماعی اش در زمرۀ جوامع پرشکاف دسته بندی می شود، تعدد و تراکم این شکاف ها و ناتوانی نخبگان سیاسی این کشور در حلّ مشکلات دولت–ملت سازی همواره تهدیدی جدی برای حیات سیاسی-اجتماعی این کشور بوده است. با این حال پس از حذف دولت اقتدارگرای بعثی توسط نیروهای خارجی، خشونت و منازعات فرقه ای و قومی در این کشور شدّت و گسترش بی سابقه ای به خود گرفته است. با این توضیح سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که علت تشدید خشونت های قومی و فرقه ای در عراق پس از فروپاشی رژیم صدام چیست؟ در پاسخ به این مسأله، فرضیۀ پژوهش عبارت است از اینکه پروژۀ دولت-ملت سازی بینالمللی یا دولت-ملت سازی از بیرون که با رویکردی امنیت محور از سوی غرب بهویژه آمریکا درعراق به مرحلۀ اجرا درآمد به علت ناسازواری با مبانی فرهنگی، هویتی و اجتماعی این کشور خود عاملی در قطبی شدن شکاف های اجتماعی و تشدید خشونت های فرقه ای و قومی شده است. پژوهش حاضر با اتکا به روش کیفی از نوع تبیین علّی و با بهره گیری از نظریۀ «راجر بروبیکر» به تشریح این موضوع میپردازد.روش انجام پژوهش نیز کتابخانه ای– اسنادی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختارهای نهادی یکسان و مشابه نمی تواند برای همه جوامع کاربردی باشد. در عرصۀ نهادسازی باید به تمام قابلیت ها و ظرافت های هر جامعه دقت کرده و ویژگیهای منحصر به فرد آن جامعه را به حساب آورد.