غلامرضا کحلکی؛ عبدالرضا بای؛ علی محمدزاده
چکیده
سازمان جامعهبینالمللی با رویکرد سیستمی به آن، متشکل از ذیل سیستمهایی است که تحلیل و آیندهپژوهی کنشهای آنها از اهمیت بسیاری نزد متخصصان حوزه روابطبینالملل برخوردار است. رویکرد سیستمی برای تحلیل پدیدههای عرصهبینالملل، مبتنی بر درک کلیت آنها است. بر این اساس، درک منابع یا آنگونه که نوشتار پیش رو به آن اشاره میکند، ...
بیشتر
سازمان جامعهبینالمللی با رویکرد سیستمی به آن، متشکل از ذیل سیستمهایی است که تحلیل و آیندهپژوهی کنشهای آنها از اهمیت بسیاری نزد متخصصان حوزه روابطبینالملل برخوردار است. رویکرد سیستمی برای تحلیل پدیدههای عرصهبینالملل، مبتنی بر درک کلیت آنها است. بر این اساس، درک منابع یا آنگونه که نوشتار پیش رو به آن اشاره میکند، ژنهای سازنده سیستمهای عضو سازمان جامعهبینالملل، برای فهم «ادراک»ها و «بهگزینش»های آنان ضروری است. تلاش شد تا نظریهای جدید برای تحلیل پدیدههای عرصهبینالملل ارائه شود و به سیستم با رویکردی جامع نگریسته شده و عناصر مادی و معنایی آن در ارائه نظریهای با عنوان «گزینش هستیشناسانه» مدنظر قرار گیرد. در ارائه این دستگاه نظری، بهتمامی عناصر تحلیلی که میبایست برای ارائه دستگاهی نظری نسبت به آنها اهتمام داشت، توجه شد؛ درواقع، مفاهیم انسانشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی ونیز سطوح تحلیل در ارائه دیدگاه سیستمی مذکور، مدنظر قرار گرفت. علاوه بر این، به «غایت» که حاصل برسازی مادیگرایانه و یا معناگرایانه هویتها، ایدئولوژیها و اهداف سیستمها است، توجه شد. در نوشتار پیش رو همچنین به چگونگی انحراف از غایت که بر درک، تحلیل و آیندهپژوهی کنشهای سیستمها مؤثر بوده و نیز، فرآیندهای معنایی دگرگرایانه، توجه شده است. بر این باور است که با درک ادراکها و بهگزینشهای غایتگرایانه سیستمها، قادر خواهیم بود که نسبت به تحلیل و آیندهپژوهی کنشهای آنها اقدام کنیم؛ بدیهی است که دستگاه نظری ارائهشده میبایست برای تحلیل پدیدههای گوناگون مورداستفاده قرار گیرد که اهتمام نگارنده در آینده معطوف به این مهم خواهد بود.
حسین فولادی؛ علی محمدزاده؛ احمد اشرفی؛ عبدالرضا بای
چکیده
ظهور و گسترش داعش (دولت اسلامی) در عراق، بهویژه در سال 2014، سرعت و گسترۀ چشمگیری داشت. تحلیل و تبیین این رویداد پیچیده، چندبعدی، و دارای زوایای مختلف را نمیتوان به یک علت یا یک عامل فروکاست، بلکه مطالعه اسباب و علل و بازیگران پرشماری را طلب میکند. این پژوهش به روش پسرویدادی و با بررسی متون معطوف به مواضع پشتیبانان داعش در عراق، ...
بیشتر
ظهور و گسترش داعش (دولت اسلامی) در عراق، بهویژه در سال 2014، سرعت و گسترۀ چشمگیری داشت. تحلیل و تبیین این رویداد پیچیده، چندبعدی، و دارای زوایای مختلف را نمیتوان به یک علت یا یک عامل فروکاست، بلکه مطالعه اسباب و علل و بازیگران پرشماری را طلب میکند. این پژوهش به روش پسرویدادی و با بررسی متون معطوف به مواضع پشتیبانان داعش در عراق، راهبردی را مطالعه میکند که در پژوهشهای مرتبط، نمود و نشانی ندارد. هدف این پژوهش، شناسایی لایۀ پنهانتری از علل شکلگیری داعش در عراق و نقش عربستان سعودی در گسترش این جریان است. این پژوهش با ابتنا به نظریۀ امنیت هستیشناختی و با تکیه بر مفهوم پیلۀ حفاظتی آنتونی گیدنز در راستای پاسخگویی به پرسش: «چرا راهبرد عربستان سعودی بر گسترش و اشاعه داعش در عراق متمرکز بود؟»، یکی از راهبردهای عربستان سعودی در عراق را واکاوی کرده و این فرضیه را مطرح میکند که یکی از راهبردهای عربستان سعودی برای رسیدن به ثبات راهبردی و امنیت داخلی، راهبرد رهایی از خطر گروههای تکفیری در داخل و برونفکنی خطر به خارج از مرزهای کشور خود بوده است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که عربستان سعودی، بهعنوان مهمترین کشور خاستگاه بنیادگرایی تکفیری، از طریق صدور تهدیدهای بالقوۀ داخلی به مناطق دیگر، افزونبر بهرهگیری از امتیازهای بالفعل آن در درگیریهای منطقهای، در پی تحکیم امنیت داخلی و حفظ موجودیت حکومت عربستان است، اما خدشهدار شدن مشروعیت داخلی و خارجی عربستان بهسبب حمایت از داعش ازیکسو، و رقابت داعش با عربستان از منظر مشروعیت دینی و درنتیجه، تهدید درونی حکومت عربستان ازسویدیگر، نشان داد که راهبرد اشاعۀ بنیادگرایی تکفیری، اگرچه ابتدا به گسترش و قدرتمندتر شدن داعش در عراق انجامید، اما تضمینی برای ثبات و امنیت داخلی عربستان سعودی نیست.