فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ حسین علی پور
چکیده
ظهور اقتصادی چین در دهههای اخیر، سبب شده است که همزمان با اهمیت یافتن مؤلفه اقتصاد در سیاست خارجی این کشور، دیپلماسی اقتصادی بهمثابه یک ابزار در دستورکار سیاستگذاری خارجی بیجینگ قرار گیرد. چالشها و فرصتهای ناشی از دو روند همزمان ملیگرایی و جهانیشدن با تقویت روند همکاریهای منطقهای نیز بستر مناسبی را دراختیار دیپلماسی ...
بیشتر
ظهور اقتصادی چین در دهههای اخیر، سبب شده است که همزمان با اهمیت یافتن مؤلفه اقتصاد در سیاست خارجی این کشور، دیپلماسی اقتصادی بهمثابه یک ابزار در دستورکار سیاستگذاری خارجی بیجینگ قرار گیرد. چالشها و فرصتهای ناشی از دو روند همزمان ملیگرایی و جهانیشدن با تقویت روند همکاریهای منطقهای نیز بستر مناسبی را دراختیار دیپلماسی اقتصادی چین در مناطق گوناگون، ازجمله آسیای مرکزی قرار داده است. هدف اصلی این مقاله، واکاوی جنبههای گوناگون دیپلماسی اقتصادی چین در منطقه آسیای مرکزی است. این مقاله با تکیه بر روش توصیفیـتحلیلی و بهرهگیری از دادههای اقتصادی، در پی پاسخگویی به این پرسش است که «دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با چه فرصتها و چالشهایی روبهرو است؟» درهمینراستا میتوان گفت، با وجود فرصتهای اقتصادی چشمگیر در این منطقه برای دیپلماسی اقتصادی چین، چالشهای سیاسی مهمی نیز در برابر این شکل از دیپلماسی وجود دارد». یافتههای این پژوهش نشان میدهد که دیپلماسی اقتصادی چین در آسیای مرکزی با فرصتهای اقتصادیای همچون ظرفیتهای انرژی منطقه، بازارهای مصرفی، محیط نیازمند سرمایهگذاری خارجی، و نقش تسهیلکننده و اعتمادساز سازمان همکاری شانگهای روبهرو است و درمقابل، با چالشهای سیاسیای مانند حضور قدرتهای رقیب، چینهراسی در منطقه، و شکنندگی دولتها در آسیای مرکزی نیز روبهروست.
حسین دلاور؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی
چکیده
در طول سالهای اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادیـراهبردی پرشماری در صحنۀ بینالملل آغاز شده است که یکی از مهمترینِ آنها، بریکس است. عضویت چین در بریکس، ضمن تحکیم قدرت سیاسیـاقتصادی آن، شرایطی را فراهم کرده است که در بطن آن، رویکرد خود در مورد نظام سیاسیـاقتصادی جهانی و نارضایتیاش از توزیع قدرت را بهاشتراک ...
بیشتر
در طول سالهای اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادیـراهبردی پرشماری در صحنۀ بینالملل آغاز شده است که یکی از مهمترینِ آنها، بریکس است. عضویت چین در بریکس، ضمن تحکیم قدرت سیاسیـاقتصادی آن، شرایطی را فراهم کرده است که در بطن آن، رویکرد خود در مورد نظام سیاسیـاقتصادی جهانی و نارضایتیاش از توزیع قدرت را بهاشتراک بگذارد. در مقالۀ حاضر، روند عملکرد بریکس با مشارکت فعال چین برای بازتوزیع قدرت در شرایط خاصی بررسی شده و نویسندگان با استفاده از روش تاریخی و رویکرد توصیفیـتحلیلی مبتنیبر منابع کتابخانهای، درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمدهاند که «در جهانی که ایالات متحده ابرقدرت آن بوده، رفتار راهبردی چین در ابتکاراتی چون بریکس، بر چه مبنایی استوار بوده است؟» فرضیۀ مطرحشده نیز ناظر بر این است که «چین با تأثیرپذیری از شرایط بینالمللی پس از جنگ سرد، الگوی کلان توازنبخشی در سطوح داخلی و خارجی را پیگیری کرده است؛ ازاینرو، مشارکت فعال در ابتکاراتی چون بریکس، نشاندهندۀ جنبهای از توازن خارجی الگوی کلان چین برای بازتوزیع قدرت از طریق موازنۀ نرم است». نویسندگان، بیشتر ابزارهای اصلی موازنهسازی نرم را که چین از طریق بریکس بهکار میبرد، ازجمله دیپلماسی اقتصادی، را شناسایی کردهاند.