مجید شجاعی
چکیده
دوره پسا برجام تعاملات اقتصادی و تجاری بین ایران و ایالات متحده شکل نگرفت و نبود فشار بازیگران اقتصادی موجب تسهیل خروج ترامپ از برجام شد، در این مقاله خروج آمریکا از توافق هسته ای«برجام» را از این منظر تحلیل می کنیم و این سوال مطرح است که: عدم شکل گیری همکاری های اقتصادی و تجاری میان ایران و آمریکا چه تاثیری بر خروج آمریکا از برجام ...
بیشتر
دوره پسا برجام تعاملات اقتصادی و تجاری بین ایران و ایالات متحده شکل نگرفت و نبود فشار بازیگران اقتصادی موجب تسهیل خروج ترامپ از برجام شد، در این مقاله خروج آمریکا از توافق هسته ای«برجام» را از این منظر تحلیل می کنیم و این سوال مطرح است که: عدم شکل گیری همکاری های اقتصادی و تجاری میان ایران و آمریکا چه تاثیری بر خروج آمریکا از برجام داشت؟ در فرضیه داریم: عدم تعاملات اقتصادی و تجاری موجب تسهیل خروج آمریکا از برجام شده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی(منابع اسنادی) و با استفاده از نظریه بازیها؛ مدل بازی معمای زندانی تکراری، روابط ایران و آمریکا در سه مقطع: مذاکرات محرمانه عمان تا برجام(2015)، پسابرجام و پس از خروج آمریکا از برجام(2018) را مدل سازی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در مرحله اول بازی تغییرات فضای سیاسی ناشی از رویکرد دولت های ایران و آمریکا موجب شد طرفین همکاری را به عنوان مبنای بازی اول انتخاب کنند، در بازی مرحله دوم با زمینه اقتصادی در دوره پسابرجام بین ایران و آمریکا برخلاف کشورهای اروپایی همکاری شکل نگرفت و این عدم همکاری اقتصادی و تجاری موجب شد در مرحله سوم بازی مجدد فضای سیاسی غالب شود و با خروج آمریکا از برجام و کاهش تدریجی تعهدات هسته ای از سوی ایران عدم همکاری مطابق بازی معمای زندانی(بازی بی برنده) مسلط شود و روابط را به پیش از برجام بازگرداند.
محمدعلی بصیری؛ حسن آئینه وند
چکیده
باگذشت بیش از یک دهه از مناقشهی هستهای ایران، نهایتاً عاقبت این پرونده با توافق هستهای ایران با اعضای 1+5 به سرانجام رسید. روسیه، چین و آمریکا از بازیگران مهم در موضوع پروندهی هستهای بهشمار میروند که نقش آنها در قبال این پرونده غیرقابلانکار است. آمریکا با اعمال فشارها، تهدیدها و تحریمها سعی داشت که از دستیابی ایران به ...
بیشتر
باگذشت بیش از یک دهه از مناقشهی هستهای ایران، نهایتاً عاقبت این پرونده با توافق هستهای ایران با اعضای 1+5 به سرانجام رسید. روسیه، چین و آمریکا از بازیگران مهم در موضوع پروندهی هستهای بهشمار میروند که نقش آنها در قبال این پرونده غیرقابلانکار است. آمریکا با اعمال فشارها، تهدیدها و تحریمها سعی داشت که از دستیابی ایران به انرژی هستهای ممانعت به عمل آورد. معرفی این پرونده بهعنوان خطری برای صلح و امنیت جهانی از سیاستهای واشنگتن برای مشروع جلوهدادن اقداماتش علیه ایران است؛ اما رویکرد روسیه و چین دارای ماهیت متفاوتی است. دو کشور از یکسو در هماهنگی با نگرانیهای غرب از قدرت هستهای ایران و از سوی دیگر با معرفی خود بهعنوان حامی ایران به اتخاذ مواضعی مبهم دستزدهاند. یافتهها نشان میدهد که مهمترین عنصر تأثیرگذار در سیاستهای مسکو و پکن در برخورد با این بحران، روابط استراتژیک روسیه و چین با ایالات متحده است. لذا سؤال مقاله این است که راهبرد سیاست خارجی این سه کشور در برخورد با پروندهی هستهای تحتتأثیر چه عواملی بوده است؟ فرضیه مقاله این است که روسیه و چین در مخالفت خود به مبانی حقوقی تکیه دارند و در تعاملات خود با ایران راهبردی مصلحتاندیشانه و تاکتیکی در جهت تأمین منافع خویش بهکار گرفتهاند؛ اما آمریکا علاوه بر سختگیریهای حقوقی- سیاسی به تنشهای ایدئولوژیک با ایران میپردازد، ولی هرسه باهم رابطهی استراتژیک دارند؛ اما با ایران رابطهی تاکتیکی دارند و مخالف قدرتمندشدن یک ایران هستهای هستند. در این مقاله با روش پژوهش مقایسهای کیفی به تحلیل دادههای پژوهش پرداخته میشود.