ضیاالدین عثمانی؛ سید امیر نیاکویی؛ رضا سیمبر
چکیده
بحرانهای امنیتی در افغانستان با سقوط رژیم طالبان و نقش آفرینی ایالات متحده و ناتو در این کشور بین سالهای 2008-2001 فروکش نمود. با این حال، میزان خشونت ها، تلفات انسانی، حملات هراس افکنانه، فعالیت گروههای هراس افکن و جنگ سالاران، احساس ناامنی در میان شهروندان عادی و نخبگان سیاسی، و همچنین تزلزل نهادها و نظام سیاسی افغانستان از سال 2008 ...
بیشتر
بحرانهای امنیتی در افغانستان با سقوط رژیم طالبان و نقش آفرینی ایالات متحده و ناتو در این کشور بین سالهای 2008-2001 فروکش نمود. با این حال، میزان خشونت ها، تلفات انسانی، حملات هراس افکنانه، فعالیت گروههای هراس افکن و جنگ سالاران، احساس ناامنی در میان شهروندان عادی و نخبگان سیاسی، و همچنین تزلزل نهادها و نظام سیاسی افغانستان از سال 2008 به بعد افزایش یافت و حمایت بازیگران منطقهای از گروههای غیردولتی و محلی، به مرور زمان علنی تر شد. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه عواملی زمینه ساز گسترش ناامنی و بحرانهای امنیتی در افغانستان از سال 2008 تا 2021 میلادی بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش از نظریههای امنیتی و به طور خاص رویکردهای باری بوزان، محمد ایوب و ریچارد لیتل استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که افتراق در باب ایده دولت متاثر از قومیت و مذهب، جامعه چند پاره، کاهش مشروعیت حکومت، گروههای هراس افکن و جنگ سالاران و ارتباط این عوامل با محیط امنیتی قوای نامتقارن (محیط امنیتی افغانستان و پاکستان و افغانستان و ایران) موجب شکلگیری و گسترش چالش های امنیتی افغانستان بعد از 2008 میلادی شده است.
علیرضا خداقلیپور؛ فریده محمدعلیپور؛ محمدولی مدرس
چکیده
افغانستان همواره یکی از بسترهای مهم بازی بزرگ بینالمللی میان قدرتهای مهم منطقهای و بینالمللی بوده و طی چهار دهه گذشته به عنوان یکی از بحرانخیز ترین کشورهای جهان، همواره در شمار مهمترین کانونهای مورد توجه جامعه بینالمللی قرار داشته است. در مورد علل تطویل بحران در افغانستان، بحثهای زیادی مطرح شده است. اما در همه این دیدگاهها ...
بیشتر
افغانستان همواره یکی از بسترهای مهم بازی بزرگ بینالمللی میان قدرتهای مهم منطقهای و بینالمللی بوده و طی چهار دهه گذشته به عنوان یکی از بحرانخیز ترین کشورهای جهان، همواره در شمار مهمترین کانونهای مورد توجه جامعه بینالمللی قرار داشته است. در مورد علل تطویل بحران در افغانستان، بحثهای زیادی مطرح شده است. اما در همه این دیدگاهها و عوامل، یک عنصر ثابت وجود دارد و آن پاکستان، به عنوان کشور همسایه با اشتراکات متعدد قومی، فرهنگی و مذهبی، است که با هدایت ارتش خود، حداقل طی چهار دهه گذشته و در مقاطع مختلف تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان، پررنگترین نقش را بازی کرده است. این مقاله در پی آن است تا با نظرداشت مولفه های شکل دهنده به مبانی هویتی پاکستان به این پرسش پاسخ دهد که فرهنگ استراتژیک (ارتش) پاکستان بر سیاست خارجی آن کشور در قبال افغانستان چه/چگونه تاثیری داشته است؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه که ارتش پاکستان چنان فرهنگ استراتژیک خود را در سیاست خارجی این کشور نهادینه ساخته که امنیت ملی و بقای خود را در کنترل و نفوذ بر افغانستان میبیند. یافتههای مقاله حکایت از آن دارد که افغانستان و هند دو عنصر اساسی در فرهنگ استراتژیک پاکستان به شمار میروند که پاکستان با توجه به ویژگیها و نقائص خود از زمان تأسیس، نیاز به مدیریت آنها دارد. این مقاله از نوع تبیینی بوده و دادههای مورد نیاز به روش کتابخانهای جمع آوری شدهاند.
سید احمد فاطمی نژاد
چکیده
پیوند اقتصاد و منازعۀ بین المللی یکی از محورهای مهم اقتصاد سیاسی بین الملل است. هدف این مقاله، بررسی تأثیر عنصر اقتصاد در مدیریت منازعۀ هند و پاکستان با استفاده از رویکردهای اقتصاد سیاسی بین-الملل است. بنابراین، مقاله حاضر در پنج قسمت سامان می یابد. پس از بیان مسأله، تلاش می گردد تا چارچوب نظری مختصر و منسجمی فراهم شود که به طور خلاصه ...
بیشتر
پیوند اقتصاد و منازعۀ بین المللی یکی از محورهای مهم اقتصاد سیاسی بین الملل است. هدف این مقاله، بررسی تأثیر عنصر اقتصاد در مدیریت منازعۀ هند و پاکستان با استفاده از رویکردهای اقتصاد سیاسی بین-الملل است. بنابراین، مقاله حاضر در پنج قسمت سامان می یابد. پس از بیان مسأله، تلاش می گردد تا چارچوب نظری مختصر و منسجمی فراهم شود که به طور خلاصه بر نسبت عناصر اقتصادی و منازعه متمرکز باشد. حاصل این قسمت هویدا شدن دو متغیر کلان همکاری دوجانبه و اقتصادمحوری است که ذیل هر یک چند شاخص مهم مطرح می گردد. سپس، همکاری دوجانبه هند و پاکستان در دو شاخص تجارت و سرمایه گذاری متقابل بررسی و نسبت آن ها با منازعه این دو کشور سنجیده می شود. آنگاه، با استفاده از آمارهای موجود نشان داده خواهد شد که چگونه اولویت یافتن اقتصاد برای هند و پاکستان، آن ها را از منازعات دوجانبه دور کرده و به رفتار احتیاط آمیز سوق داده است. سرانجام، نتیجه گیری مختصری از مطالب ارائه می گردد.