ولی گلمحمدی؛ آرمینا آرم
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور فهم چارچوبمند سیاست خاورمیانهای روسیه نگاهی فراتر از ایدههای غالب مطرح میکند. براساس دیدگاههای جریان اصلی، غرب نقش محوری در شکلدهی به سیاست خاورمیانهای روسیه دارد و کم و کیف حضور خاورمیانهایِ مسکو بهطور عمده تابعی از سطح تنش و تشدید اختلافات روسیه با ایالات متحده بوده است. چنین ایدههایی بدون ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور فهم چارچوبمند سیاست خاورمیانهای روسیه نگاهی فراتر از ایدههای غالب مطرح میکند. براساس دیدگاههای جریان اصلی، غرب نقش محوری در شکلدهی به سیاست خاورمیانهای روسیه دارد و کم و کیف حضور خاورمیانهایِ مسکو بهطور عمده تابعی از سطح تنش و تشدید اختلافات روسیه با ایالات متحده بوده است. چنین ایدههایی بدون توجه به پویاییهای بینالمللی و پیچیدگیهای محیط در حال تغییر خاورمیانه همچنان براساس یک ذهنیت تئوریک جنگ سردی از احیای نقش شوروی در منطقه و تصمیم روسیه در به چالش کشیدن ایالات متحده سخن میگویند. در مقابل، ایده اصلی این مقاله در عین بهرهبرداری از مفروضههای کلیدی جریان اصلی، به منطقهایشدن سیاست و امنیت در خاورمیانه و نقش فزآینده کنشگران و پویاییهای نوظهور منطقهای تأکید میکند که ناگزیر گزینهها، منافع و دغدغههای متفاوتی پیشروی مداخله قدرتهای بزرگ بهویژه روسیه قرار می دهد. براساس چارچوب منطقهای شدن مداخله قدرتهای بزرگ، سیاست خاورمیانهای روسیه و مداخله فزآینده آن در معادلات منطقهای بیش از آنکه متأثر از متغیرهای سیستمیک همچون پویاییهای روابط با غرب باشد، تحت تأثیر پویاییهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی درون خاورمیانه است که بهطور فزآیندهای پیشرانهای تعیینکننده آن منطقهای شدهاند و فرصتها و تهدیدات متنوعی را در حوزههای مختلف تروریسم، انرژی، فروش تسلیحات، و روابط خارجی با دولتهای منطقه پیشروی رهبران عملگرای روسیه گذاشته است. چنین حضوری برای روسیه بهمعنای بازگشت به طرحهای تجدیدنظرطبانه و هژمونیک جنگ سردی نیست.
مهدی باقی مجرد؛ سعید وثوقی؛ شهروز ابراهیمی
چکیده
ایالات متحده پس از پایان جنگ سرد، بهویژه در دوره اوباما و ترامپ، نقش پیچیده و مبهمی در روابط امنیتی اتحادیه اروپا و روسیه داشته است. آمریکا، بهگونهای ناملموس در روابط امنیتی اتحادیه اروپاـروسیه دخالت میکند و تنش و همکاری میان این کشور و روسیه، بر چالشهای امنیتی روسیه و اتحادیه اروپا بسیار تأثیرگذار است. پرسش اصلی پژوهش ...
بیشتر
ایالات متحده پس از پایان جنگ سرد، بهویژه در دوره اوباما و ترامپ، نقش پیچیده و مبهمی در روابط امنیتی اتحادیه اروپا و روسیه داشته است. آمریکا، بهگونهای ناملموس در روابط امنیتی اتحادیه اروپاـروسیه دخالت میکند و تنش و همکاری میان این کشور و روسیه، بر چالشهای امنیتی روسیه و اتحادیه اروپا بسیار تأثیرگذار است. پرسش اصلی پژوهش پیشرو این است که «ایالات متحده، در دو دهۀ اخیر، چگونه و با چه سازوکاری بر چالشهای امنیتی روسیه و اتحادیه اروپا تأثیر گذاشته است؟» پاسخ، این است که «ایالات متحده با روسیه درگیر جنگی ترکیبی است و با ابزارهای جنگ ترکیبی بر تداوم و تعمیق چالشهای امنیتی روسیه و اتحادیه اروپا (بحران اکراین، گسترش اتحادیه اروپا، و گسترش ناتو) تأثیر گذاشته است». روش پژوهش حاضر، اسنادی است و دادهها از مقالهها و کتابهای مرتبط با موضوع، گردآوری شدهاند و نقش ایالات متحده در چالشهای امنیتی روسیه و اتحادیه اروپا را نیز با استفاده از چارچوب نظری جنگ ترکیبی جی.کولین و جننیرود.ای، بررسی و تحلیل کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ایالات متحده، بهمنظور مهار روسیه، از ابزارهای جنگ ترکیبی (اطلاعاتی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، و مدنی) برای تداوم و تعمیق چالشهای امنیتی روسیه و اتحادیه اروپا (بحران اکراین، گسترش اتحادیه اروپا و گسترش ناتو) استفاده کرده است. مهمترین ابزار ایالات متحده در جنگ ترکیبی با روسیه، ابزار اطلاعاتی، سیاسی، و اقتصادی است.
مهرداد رضاپور؛ احمد شوهانی
چکیده
استراتژیهای روسیهی پس از شوروی به علت چالشهای داخلی آن دچار افول شده بود و این حالت تا دهه اول قرن 21 ادامه داشت، اما با رویداد بهار عربی و ظهور داعشیسم در خاورمیانه، فرصتی دوباره برای نفوذ روسیه در منطقه و احیای جایگاه بینالمللی آن فراهم آمد. در این مقاله که با رهیافت واقعگرایی نئوکلاسیک و با روش تبیینی-تحلیلی انجام شد، هدف بررسی ...
بیشتر
استراتژیهای روسیهی پس از شوروی به علت چالشهای داخلی آن دچار افول شده بود و این حالت تا دهه اول قرن 21 ادامه داشت، اما با رویداد بهار عربی و ظهور داعشیسم در خاورمیانه، فرصتی دوباره برای نفوذ روسیه در منطقه و احیای جایگاه بینالمللی آن فراهم آمد. در این مقاله که با رهیافت واقعگرایی نئوکلاسیک و با روش تبیینی-تحلیلی انجام شد، هدف بررسی تغییرات استراتژیک پارادایم سیاسی-امنیتی و اقتصادی روسیه در خاورمیانه پساداعش بود. یافتههای تحقیق نشان داد که روسیه پس از یک دوره بازیابی توان داخلی و حل مسائل دروندولتی، به تدریج مناسبات خود را با منطقه خاورمیانه گسترش داد. بحران سوریه و عراق در دهه دوم قرن 21 راه نفوذ بیشتر نظامی-امنیتی، سیاسی و اقتصادی را برای روسها باز نمود و در رقابت با غربیها، آنها پایگاه و جایگاه خود را در خاورمیانه گسترش دادند، بطوریکه دوباره خود را به عنوان قدرت بزرگ در عرصه بینالملل مطرح ساختند. پس از داعش، روسیه با گسترش روابط سیاسی-اقتصادی با کشورهای عربی و غیرعربی خاورمیانه، ائتلافهای مختلف و پیمانهای امنیتی-مستشاری-نظامی و توافقات سیاسی و تجاری نفوذ خود را گستردهتر ساخت. نتایج نشان داد که روسیهی پساداعش درصدد ابقاء نیروها و تسلیحات و ایجاد پایگاههای نظامی بوده و قصد نفوذ پایدارتر و دائمیتر در رقابت با غربیها و هژمونی آمریکا برای کسب منافع سیاسی-امنیتی و اقتصادی بیشتر در خاورمیانه را دارد.
محمدجواد فتحی؛ عبدالوهاب یوسفی نژاد
چکیده
بحران سوریه بیش از هر کنشگر ِفرامنطقهای منافع فدراسیون روسیه را در معرض تهدید قرار داده است؛ به همین دلیل این کشور در راستای صیانت از منافع خود در منطقۀ استراتژیک خاورمیانه و زیرسیستم مدیترانه درصدد مدیریت تحولات برآمده است. سؤال محوری پژوهش این است که الگوی روسی مدیریت بحران سوریه از چه ویژگیهایی برخوردار است؟ به منظور پاسخ ...
بیشتر
بحران سوریه بیش از هر کنشگر ِفرامنطقهای منافع فدراسیون روسیه را در معرض تهدید قرار داده است؛ به همین دلیل این کشور در راستای صیانت از منافع خود در منطقۀ استراتژیک خاورمیانه و زیرسیستم مدیترانه درصدد مدیریت تحولات برآمده است. سؤال محوری پژوهش این است که الگوی روسی مدیریت بحران سوریه از چه ویژگیهایی برخوردار است؟ به منظور پاسخ به این سوال از مدل نظری مکعب بحرانِ چارلز هرمان و مؤلفههای سهگانه «تهدید»، «زمان» و «آگاهی» بهره گرفته شده است. بحران مذکور کشور روسیه را با مسئله گزینش از میان سه الگوی مدیریت نرمافزاری و مسالمتآمیز، قهری و تهاجمی و هوشمند مواجه ساخته است. در بحران سوریه میزان تهدید موجود علیه ارزشهای اساسی و حیاتی روسیه خفیف بوده و از سوی دیگر زمان زیادی جهت پاسخگویی به تهدیدات در اختیار است و البته میزانی از عدم آگاهی نسبت به پدیدهها و مکان رخ دادن آنها نیز وجود دارد، ازاینرو مطابق مکعب بحران، خوانش فدراسیون روسیه از تحولات سوریه این است که بحران از نوع کند و بطئی میباشد، بنابراین فوریتی جهت اقدامات تهاجمی و قهری نیست. یافتهها نشان میدهد که مقامات روسیه بر اساس نوع استنباط و معنایابی از سه مشخصه اصلی مکعب بحران به این نتیجه رسیدند که الگوی مدیریتِ هوشمندِ بحران با اولویت بهرهگیری از اهرمهای نرمافزاری نتایج بهتری را برای آنها به همراه خواهد داشت. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد توصیفی انجام شده و شیوه گردآوری دادهها نیز اسنادی ـ کتابخانهای بوده است.
هادی اعظمی؛ محمد نظری؛ سید علی حسینی
چکیده
مکیندر از صاحبنظران علم ژئوپلیتیک نوشته است که هر کس بر اروپای شرقی تسلط یابد بر هارتلند مسلط میشود و کسی که بر هارتلند مسلط شود بر جزیره دنیا مسلط شده است و کسی که به این مرحله برسد می تواند دنیا را کنترل نماید. اوکراین یکی از اجزای اصلی هارتلندی بود که او اظهار میداشت. اکنون بحران اوکراین به یکی محورهای رویارویی و رقابت ژئوپلیتیک ...
بیشتر
مکیندر از صاحبنظران علم ژئوپلیتیک نوشته است که هر کس بر اروپای شرقی تسلط یابد بر هارتلند مسلط میشود و کسی که بر هارتلند مسلط شود بر جزیره دنیا مسلط شده است و کسی که به این مرحله برسد می تواند دنیا را کنترل نماید. اوکراین یکی از اجزای اصلی هارتلندی بود که او اظهار میداشت. اکنون بحران اوکراین به یکی محورهای رویارویی و رقابت ژئوپلیتیک بین روسیه و امریکا و ناتو تبدیل شده است. بحران اوکراین از جمله منازعات بین المللی است که دامنه آن به سرعت از قلمرو ملی خارج شده و به مسأله مهم در تعاملات بین المللی به خصوص بین قدرت های موثر آن تبدیل شده است تا جایی که به اعتقاد برخی از استراتژیستها، بستری را برای احیای جلوه هایی از جنگ سرد فراهم کرده است. البته اگر چه به کار بردن اصطلاح جنگ سرد با مؤلفه های شناخته شده آن چندان واقع بینانه نیست، اما نتیجه این بحران بر مناسبات بین المللی و قواعد بازی آن تأثیر عمیق و تعیین کننده خواهد گذاشت. در پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی دارد، داده ها و اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای گرد آوری شده و ضمن پرداختن به جایگاه و اهمیت ژئوپلیتیک اوکراین برای روسیه و آمریکا، دو بازیگر مؤثر در این جریان و ترسیم وضعیت مورد انتظار، بیان شده است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که دلیل اصلی منازعه اوکراین، بعد مهم و کلیدی ژئوپلیتیک این کشور برای دو قدرت بزرگ روسیه و آمریکا میباشد. در انجام پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع تبیینی و منابع الکترونیک و نوشتاری استفاده شده است.
محمدعلی بصیری؛ حسن آئینه وند
چکیده
باگذشت بیش از یک دهه از مناقشهی هستهای ایران، نهایتاً عاقبت این پرونده با توافق هستهای ایران با اعضای 1+5 به سرانجام رسید. روسیه، چین و آمریکا از بازیگران مهم در موضوع پروندهی هستهای بهشمار میروند که نقش آنها در قبال این پرونده غیرقابلانکار است. آمریکا با اعمال فشارها، تهدیدها و تحریمها سعی داشت که از دستیابی ایران به ...
بیشتر
باگذشت بیش از یک دهه از مناقشهی هستهای ایران، نهایتاً عاقبت این پرونده با توافق هستهای ایران با اعضای 1+5 به سرانجام رسید. روسیه، چین و آمریکا از بازیگران مهم در موضوع پروندهی هستهای بهشمار میروند که نقش آنها در قبال این پرونده غیرقابلانکار است. آمریکا با اعمال فشارها، تهدیدها و تحریمها سعی داشت که از دستیابی ایران به انرژی هستهای ممانعت به عمل آورد. معرفی این پرونده بهعنوان خطری برای صلح و امنیت جهانی از سیاستهای واشنگتن برای مشروع جلوهدادن اقداماتش علیه ایران است؛ اما رویکرد روسیه و چین دارای ماهیت متفاوتی است. دو کشور از یکسو در هماهنگی با نگرانیهای غرب از قدرت هستهای ایران و از سوی دیگر با معرفی خود بهعنوان حامی ایران به اتخاذ مواضعی مبهم دستزدهاند. یافتهها نشان میدهد که مهمترین عنصر تأثیرگذار در سیاستهای مسکو و پکن در برخورد با این بحران، روابط استراتژیک روسیه و چین با ایالات متحده است. لذا سؤال مقاله این است که راهبرد سیاست خارجی این سه کشور در برخورد با پروندهی هستهای تحتتأثیر چه عواملی بوده است؟ فرضیه مقاله این است که روسیه و چین در مخالفت خود به مبانی حقوقی تکیه دارند و در تعاملات خود با ایران راهبردی مصلحتاندیشانه و تاکتیکی در جهت تأمین منافع خویش بهکار گرفتهاند؛ اما آمریکا علاوه بر سختگیریهای حقوقی- سیاسی به تنشهای ایدئولوژیک با ایران میپردازد، ولی هرسه باهم رابطهی استراتژیک دارند؛ اما با ایران رابطهی تاکتیکی دارند و مخالف قدرتمندشدن یک ایران هستهای هستند. در این مقاله با روش پژوهش مقایسهای کیفی به تحلیل دادههای پژوهش پرداخته میشود.
حمید احمدی؛ ملیحه خوشبین
چکیده
این مقاله در پی ریشه یابی علت ناکامی مشروطهخواهان در دستیابی به آرمان ها و برنامه های دولت مشروطه است. انقلاب مشروطه پس از پیروزی، گرفتار ناملایمتهایی شده و در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند. در این دوره، ایران در نظام بین-الملل ادغام شده بود؛ بنابراین فهم تحولات داخلی آن بدون درک تحولات نظام بین الملل اگر غیر ممکن نباشد، کاری ...
بیشتر
این مقاله در پی ریشه یابی علت ناکامی مشروطهخواهان در دستیابی به آرمان ها و برنامه های دولت مشروطه است. انقلاب مشروطه پس از پیروزی، گرفتار ناملایمتهایی شده و در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند. در این دوره، ایران در نظام بین-الملل ادغام شده بود؛ بنابراین فهم تحولات داخلی آن بدون درک تحولات نظام بین الملل اگر غیر ممکن نباشد، کاری دشوار خواهد بود. به این ترتیب با نگاهی به وضعیت نظام بین الملل در آن مقطع تاریخی به تبیین تحولات انقلاب مشروطه می پردازیم. در این پژوهش در چهارچوب نظریۀ موازنۀ قدرت، با تکیه بر تحولاتهای ساختاری در نظام بین الملل، رویدادهای پس از انقلاب را تا زمان جنگ جهانی اول و شکست دولت مشروطه بررسی می کنیم. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسشی است که چرا انقلاب مشروطه با وجود تلاش های بسیار، چندی پس از پیروزی زود هنگام خویش ناکام ماند؟ در پاسخ به پرسش فوق می توان این فرضیه را ارائه داد: از آنجا که اهداف انقلاب مشروطه ایران با سیاست ها و منافع روسیه و متحد آن، انگلستان، در تضاد بود، این دو قدرت با همکاری یکدیگر و کارشکنی های خود بر سر راه مشروطهخواهان سبب ناکامی آن شدند.
سجاد بهرامی مقدم؛ علی اصغر ستوده
چکیده
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه ...
بیشتر
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه به اقتصاد بازار آزاد و هژمونی غرب در جهان پیوستند، اما از سوی اسلاوگرایان و اوراسیاگرایان به چالش کشیده شدند. در نتیجه با خروج لیبرال ها از قدرت و رشد اوراسیاگرایان سیاست خارجی روسیه دستخوش تغییر شد. با پایان دهۀ 1990 و در آغاز هزارۀ نو روسیه ای متجلی شد که هویت خود را نه بر اساس غرب گرایی و نه اوراسیاگرایی بلکه بر اساس احیای هویت طبیعی یا اصیل روسیه تعریف میکند. بدین ترتیب، جهتگیری سیاست خارجی روسیه یک بار دیگر دستخوش تغییرات رادیکال شد. در این پژوهش با روش تبیینی تأثیر مناظره های هویتی درونی بر سیاست خارجی روسیه بررسی شده است. پرسش آن است که لایه های هویتی چه تأثیری بر فرآیند سیاست خارجی روسیه داشتهاند؟ فرضیه نگارنده این ست که "هرکدام از لایه های هویتی آتلانتیک گرایی، اسلاوگرایی، اوراسیاگرایی و روسیه گرایی اصیل، پاسخی متمایز به پرسش کیستی روسیه داده و بر این اساس غلبه هرکدام، سبب شکلگیری بایسته هایی متفاوت در سیاست خارجی روسیه شده است".
نورمحمد نوروزی؛ فرشاد رومی
چکیده
مقاله حاضر به روش تحلیلی به بررسی روابط ایران و روسیه در دوره ی احمدی نژاد پرداخته که تا حد زیادی تحت الشعاع فعالیت های هسته ای ایران قرار داشت. کنکاش در این مناسبات به خوبی گویای آن است که منحنی روابط ایران و روسیه عمدتا تحت نفوذ چشم انداز روسی قرار داشته است. روسیه به پیروی از گونه ای عمل گرایی مبتنی بر فرصت طلبی راهبردی و درچارچوب ...
بیشتر
مقاله حاضر به روش تحلیلی به بررسی روابط ایران و روسیه در دوره ی احمدی نژاد پرداخته که تا حد زیادی تحت الشعاع فعالیت های هسته ای ایران قرار داشت. کنکاش در این مناسبات به خوبی گویای آن است که منحنی روابط ایران و روسیه عمدتا تحت نفوذ چشم انداز روسی قرار داشته است. روسیه به پیروی از گونه ای عمل گرایی مبتنی بر فرصت طلبی راهبردی و درچارچوب رهیافت کلان خود به سیاست جهانی و الزامات ناشی از این رهیافت، سه دستور کار عمده را در روابط خود با ایران پیگیری نموده است: بازنمایی هویت روسیه در جایگاه یک قدرت بزرگ، بیشینه سازی منافع و دستاوردهای اقتصادی، و فزونی بخشی به اثرگذاری ژئوپلتیک ونفوذ استراتژیک.بازتاب این دستورکارهای سه گانه که مولفه های محوری چشم انداز روسی راشکل می دهند به روشنی می توان در حوزه های موضوعیُ مختلف روابط دوجانبه ی ایران وروسیه در دوره احمدی نژاد آشکار ساخت
الهه کولایی؛ محمّد صداقت
چکیده
«سازمان کشورهای مستقل همسود» در دسامبر 1991م بهوسیلة روسیة سفید، روسیه و اوکراین در «مینسک» (مرکز روسیة سفید) پایهگذاری شد. اهداف تشکیل این سازمان عبارت بود از: گسترش روابط دوستانه بین اعضا، حسن همجواری و افزایش همکاری کشورهای عضو و درک و اعتماد متقابل. «سازمان کشورهای مستقل همسود» یکی از مهمترین سازمانهای منطقهای در ...
بیشتر
«سازمان کشورهای مستقل همسود» در دسامبر 1991م بهوسیلة روسیة سفید، روسیه و اوکراین در «مینسک» (مرکز روسیة سفید) پایهگذاری شد. اهداف تشکیل این سازمان عبارت بود از: گسترش روابط دوستانه بین اعضا، حسن همجواری و افزایش همکاری کشورهای عضو و درک و اعتماد متقابل. «سازمان کشورهای مستقل همسود» یکی از مهمترین سازمانهای منطقهای در آسیای مرکزی و قفقاز تلقی میشود. با تشکیل این سازمان، نشستها و گردهماییهای بسیاری برگزار شد و توافقنامههای زیادی به امضا رسید، ولی اهدافی که این سازمان برای تحقق آنها تأسیس شده است، محقق نشد. هدف این نوشتار بررسی چهار عوامل ناکامی این سازمان در مسیر همگرایی اعضاء است. چهار عامل عبارتند از: نگرانی کشورهای تازه استقلالیافته از احیای نفوذ روسیه، جریانهای تجزیهطلب و اختلافهای مرزی، اختلاف اعضای این سازمان و نیز رقابت آمریکا و روسیه در «خارج نزدیک». نویسندگان با استفاده از روش «توصیفی- تحلیلی» دادههای این پژوهش را مورد آزمون قرار دادهاند تا روشن شود چه عواملی سبب شکل نگرفتن همگرایی در سازمان «کشورهای مستقل همسود» شده است.