سید مصطفی هاشمی؛ عبدالرضا فرجی راد؛ رحیم سرور
چکیده
کد ژئوپلیتیک، نقشۀ عوامل ثابت و متغیّر جغرافیایی تأثیرگذار بر سیاست و بر خاسته از جغرافیای یک کشور است که سیاست خارجی را تحتتأثیر قرار میدهد. شناخت دیدگاههای ژئوپلیتیک نشئتگرفته از کدهای ژئوپلیتیک همسایگان و شناسایی کدهای ژئوپلیتیک موجود در کشورهای هدف میتواند نقش مؤثری در رویکرد سیاست خارجی همراستا با وزن ژئوپلیتیک یک ...
بیشتر
کد ژئوپلیتیک، نقشۀ عوامل ثابت و متغیّر جغرافیایی تأثیرگذار بر سیاست و بر خاسته از جغرافیای یک کشور است که سیاست خارجی را تحتتأثیر قرار میدهد. شناخت دیدگاههای ژئوپلیتیک نشئتگرفته از کدهای ژئوپلیتیک همسایگان و شناسایی کدهای ژئوپلیتیک موجود در کشورهای هدف میتواند نقش مؤثری در رویکرد سیاست خارجی همراستا با وزن ژئوپلیتیک یک کشور ایفا کند. با توجه به اشتراک فراوانی که در پیشینۀ تمدنی، تاریخی، فرهنگی و نژادیِ عراق با ایران وجود دارد و همچنین نفوذ قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور، شناسایی و مطالعۀ کدهای ژئوپلیتیک این کشور برای جهتدهی به سیاست خارجی ایران، امری لازم و ضروری است. بنابراین نگارندگان، با تأکید بر تحلیل کدهای ژئوپلیتیک موجود در جغرافیای سیاسی ایران و عراق کوشش کردهاند تا با روش توصیفی و تحلیلی عوامل ژئوپلیتیک که بر روابط فیمابین اثرگذار را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.
محمد یوسفی جویباری؛ ناصر خورشیدی
چکیده
با رویکارآمدن محمود احمدینژاد در خردادماه سال 1384 و حاکمشدن رویکردهای «تجدیدنظرطلبی» و «عدالتخواهی» در عرصۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، برقراری رابطه و گرایش به سمت کشورهای آمریکای لاتین و رهبران چپگرای این کشورها که همصدا با وی خواهان پیاده و اجراییشدن این اصول و انگارهها در محیط بینالمللی بودند، بیش از پیش ...
بیشتر
با رویکارآمدن محمود احمدینژاد در خردادماه سال 1384 و حاکمشدن رویکردهای «تجدیدنظرطلبی» و «عدالتخواهی» در عرصۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، برقراری رابطه و گرایش به سمت کشورهای آمریکای لاتین و رهبران چپگرای این کشورها که همصدا با وی خواهان پیاده و اجراییشدن این اصول و انگارهها در محیط بینالمللی بودند، بیش از پیش تقویت شد. سیاست اتحاد و ائتلاف پیگرفته شده توسط محمود احمدینژاد در طول هشت سال ریاست جمهوری، اما دیری نپایید که با بهقدرترسیدن حسن روحانی در مرداد ماه سال 1392، به عدم برقراری رابطه و واگرایی هرچه بیشتر با کشورهای منطقۀ آمریکای لاتین تغییر وضعیت داد. اینکه چرا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دورۀ ریاست جمهوری حسن روحانی در رابطه با کشورهای منطقۀ آمریکای لاتین از جهتگیری اتحاد و ائتلاف به سمت واگرایی و عدم برقراری رابطه تغییر وضعیت داده، سؤالی است که نویسندگان مقالۀ حاضر با روشی تبیینی به دنبال پاسخگویی بدان خواهند بود. فرضیۀ مقاله مدعای آن است که تغییر در سطح کارگزاری که به تبع آن خردهگفتمانهای موجود نیز با تغییرات و دگرگونیهای اساسی مواجه شدند، باعث کاهش روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای موجود در این منطقه و در نتیجه به واگرایی هرچه بیشتر با آنها انجامیده است.
سیّد هادی زرقانی؛ ابراهیم احمدی
چکیده
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و هند دارای پیشینهای به درازای پنج هزار سال است. ولی به شکل دولتهای مدرن امروزی، روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال هند از پاکستان در 1947 برقرار شد و علیرغم نقش متغیرهای مداخلهای، در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچگاه وارد تنش جدی نشدند و همواره در پی تنشزدایی و رفع ابهام در روابط مابین ...
بیشتر
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و هند دارای پیشینهای به درازای پنج هزار سال است. ولی به شکل دولتهای مدرن امروزی، روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال هند از پاکستان در 1947 برقرار شد و علیرغم نقش متغیرهای مداخلهای، در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچگاه وارد تنش جدی نشدند و همواره در پی تنشزدایی و رفع ابهام در روابط مابین بودند. هماکنون نیز ایران و هند به تبعیت از وابستگیهای متقابل و نگرانیهای مشترک، مناسبات قابلقبول و روبهجلویی دارند. بر این اساس سؤال اصلی این پژوهش اینگونه است که زمینههای تنشزدایی و میل به همکاریهای مشترک ژئوپلیتیکی ایران و هند متأثر از چه عواملی هستند؟ در پاسخ به سؤال پژوهش، این فرضیه مطرح است که طیفی از وابستگیهای متقابل، مانع هرگونه تنش بین دو کشور شده است؛ لذا در بسیاری از زمینهها دو کشور، میل به تعامل و همکاری دارند. عواملی نظیر: ملاحظات و نگرانیهای مشترک امنیتی، منافع مشترک درحوزۀ انرژی، موقعیت مناسب ایران در دسترسی هند به افغانستان و آسیای مرکزی، نقش بندر دریایی چابهار در کریدور شمال- جنوب، منافع و مشارکت (استراتژیکی، اقتصادی و عمرانی) در افغانستان از جمله مواردیاند که باعث وابستگی متقابل منافع ایران و هند هستند و به خودی خود زمینههای همکاری و تعامل دوسویۀ دو کشور را فراهم آوردند. غیر از این، پیشبینی میشود با حصول توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی، روابط هند و ایران گسترش چشمگیری داشته باشد. بهویژه اینکه برخورداری هند از رشد بالای اقتصادی، بهرهمندی از مؤلفههای قدرت (نرم و سخت) و توان بالای تکنولوژیک؛ فرصتهای مناسبی را نیز فراروی ایران قرار میدهد. این پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات موردنیاز به شیوۀ کتابخانهای و براساس مراجعه به منابع معتبر کتب، مقالات و گزارشات مستند گردآوری شده است.
رامین غیور؛ هانیه جعفری
چکیده
دیپلماسی هستهای ایران و پنج به علاوة یک به دنبال توافق جامع هستهای در تیرماه 1394، بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفته و به چالش اذهان مبدل گردیده است. از جمله چراییهای برخاسته از این رویداد، طرح این مسئله میباشد که چه عاملی موجب موفقیت و بهثمررسیدن مذاکرات هستهای دوازدهسالة ایران با قدرتهای جهانی شده است؟ نویسندگان ...
بیشتر
دیپلماسی هستهای ایران و پنج به علاوة یک به دنبال توافق جامع هستهای در تیرماه 1394، بیش از گذشته در معرض توجه قرار گرفته و به چالش اذهان مبدل گردیده است. از جمله چراییهای برخاسته از این رویداد، طرح این مسئله میباشد که چه عاملی موجب موفقیت و بهثمررسیدن مذاکرات هستهای دوازدهسالة ایران با قدرتهای جهانی شده است؟ نویسندگان با ریشهیابی فضای حاکم بر سیاست خارجی دو طرف دیپلماسی هستهای یعنی ایران و آمریکا، مدعی آن هستند که دولتهای یادشده برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی، الگوی رفتاری مبتنی بر بعد نرمافزاری قدرت را کنش راهبردی خود قرار داده و با تعمیم این الگو به مسئلۀ هستهای ایران، درصدد حلوفصل آن برآمدهاند. بر این مبنا نوشتار حاضر پرسش مذکور را به این شکل تغییر میدهد که چگونه رویکرد نرمافزاری قدرت امکان دستیابی به توافق هستهای را فراهم میسازد؟ در مقام فرضیهپردازی، نویسندگان در پاسخ به این پرسش، با بهرهگیری از نظریۀ قدرت نرم جوزف نای و با کاربست روش توصیفی-تحلیلی مطرح میسازند که علیرغم تفاوت در اهداف، دولتهای ایران و آمریکا در راستای اثرگذاری بر یکدیگر، از روشهای مسالمتآمیزی چون مذاکره، تعامل، تغییر لحن و ادبیات، اقناعسازی و چندجانبهگرایی، برای نیل به توافق هستهای و تثبیت آن بهره گرفتهاند.
علی باقری دولت آبادی؛ اسماعیل مردانلو
چکیده
یکی از چالشبرانگیزترین مباحث سیاست خارجی ایران طی سالهای 1381 تا 1394 موضوع پرونده هستهای بود. در طول این سالها دولت سید محمد خاتمی و محمود احمدینژاد هر یک بهنوعی درصدد پایان دادن به این چالش برآمدند اما این مهم تنها در دولت حسن روحانی محقق شد. این شرایط منجر به طرح این سؤال میگردد که چه عواملی بر تصمیمگیری رهبران سیاسی ایران ...
بیشتر
یکی از چالشبرانگیزترین مباحث سیاست خارجی ایران طی سالهای 1381 تا 1394 موضوع پرونده هستهای بود. در طول این سالها دولت سید محمد خاتمی و محمود احمدینژاد هر یک بهنوعی درصدد پایان دادن به این چالش برآمدند اما این مهم تنها در دولت حسن روحانی محقق شد. این شرایط منجر به طرح این سؤال میگردد که چه عواملی بر تصمیمگیری رهبران سیاسی ایران و توفیق آنان در شکلگیری یک توافق بینالمللی در این مقطع زمانی تأثیر گذاشت؟ فرضیه پژوهش حاضر بر این استدلال استوار است که طبق نظریه تصمیمگیری روزنا از میان متغیرهای 5 گانه در تصمیمگیری، عامل فرد، جامعه و نظام بینالملل بیشترین تأثیرگذاری را در حصول این توافق ایفا کردهاند. یافتههای پژوهش از ویژگیهای شخصیتی حسن روحانی، خواسته مردم برای پایان تحریمها و احقاق حق هستهای و استقبال جامعه جهانی از ریاست جمهوری حسن روحانی بهعنوان مهمترین عوامل در به سرانجام رسیدن پرونده هستهای یاد میکند. بااینحال تاثیر متغیرهای دیگر همچون نقش و بوروکراتیک را در این میان نادیده نمیانگارد. در انجام پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع تبیینی و منابع الکترونیکی و نوشتاری استفاده شده است.
عبدالرضا فرجی راد؛ مریم بائی لاشکی؛ محمدتقی جهانبخش
چکیده
جنوب آسیا بهویژه کشورهای هند و پاکستان از متقاضیان بزرگِ گاز و ایران و ترکمنستان ازجمله دارندگان عمدۀ منابع گاز، در منطقه و جهان محسوب میشوند. بر این اساس در سالهای گذشته برای تأمین گاز هند و پاکستان، دو خط لوله پیشنهادشده است. پژوهش حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که ژئوپلیتیک خطوط لوله انتقال انرژی به شبهقاره هند، چه تأثیری ...
بیشتر
جنوب آسیا بهویژه کشورهای هند و پاکستان از متقاضیان بزرگِ گاز و ایران و ترکمنستان ازجمله دارندگان عمدۀ منابع گاز، در منطقه و جهان محسوب میشوند. بر این اساس در سالهای گذشته برای تأمین گاز هند و پاکستان، دو خط لوله پیشنهادشده است. پژوهش حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که ژئوپلیتیک خطوط لوله انتقال انرژی به شبهقاره هند، چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیۀ مقاله بدینصورت است که با توجه ظرفیتهای ژئوپلیتیک و نیز موقعیت ژئواستراتژیک جمهوری اسلامی ایران، با تلاش برای تحقق خط لوله صلح، این کشور میتواند بهصورت ایجابی در تأمین امنیت ملی و افزایش وزن ژئوپلیتیک خود مؤثر باشد، اما به علت ساختار نظم ژئوپلیتیک پساجنگ سرد و محوریت هژمونی آمریکا در این نظم و مخالفت این کشور با مشارکت فعال ایران در پروژههای انتقال انرژی در منطقه، سیاست انزوای ژئوپلیتیک ایران و حذف آن از خطوط انتقال انرژی و یا ممانعت از شکلگیری آنها و طرح خطوط جایگزین ازجمله تاپی بهجای خطوطی که نقش ایران در آن پررنگ است را پیگیری مینماید. این پژوهش بهروش توصیفی ـ تحلیلی و با کمک منابع الکترونیک و کتابخانهای انجامشده است.
سیروس محبی؛ سعیده السادات احمدی
چکیده
نوع برخورد غرب و بالاخص آمریکا با ایران در مسألۀ هسته ای، دارای شباهتهایی با نوع برخورد انگلستان با این کشور در جریان ملّیشدن نفت می باشد. این پژوهش در پی آن است تا این دو واقعه را با یکدیگر مقایسه کند و با بررسی شرایط جهانی و جای گیری بازیگران اصلی در هریک از دو رویداد، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری این وقایع را بر سیستم جهانی تحلیل ...
بیشتر
نوع برخورد غرب و بالاخص آمریکا با ایران در مسألۀ هسته ای، دارای شباهتهایی با نوع برخورد انگلستان با این کشور در جریان ملّیشدن نفت می باشد. این پژوهش در پی آن است تا این دو واقعه را با یکدیگر مقایسه کند و با بررسی شرایط جهانی و جای گیری بازیگران اصلی در هریک از دو رویداد، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری این وقایع را بر سیستم جهانی تحلیل کرده و به این سؤال پاسخ دهد که کدام فاکتورهای واقعۀ اول، روند رسیدن به توافق در مسألۀ هسته ای را نیز تحت تأثیر قرار داد. در این پژوهش، با روش تطبیقی و مقایسهای و برمبنای نظریۀ نظام جهانی والرشتاین و مفهوم افول هژمونی، شرایط مربوط به موضوع هسته ای را بر پایۀ نتایج حاصل از ملّیشدن نفت، تحلیل و بررسی کرده و نکات اشتراک را تشریح کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که این دو واقعه از جهاتی؛ مانند شرایط جهانی، جای گیری بازیگران در سیستم، نوع برخورد هژمون با مسأله و نوع تأثیرگذاری بر سیستم مشابهت داشته و از جهت نوع برخورد و نگاه طرفین درگیر در وقایع نیز دارای اشتراکاتی هستند که روند حلّ مسأله را تحت تأثیر قرار داده است.
حمید احمدی؛ ملیحه خوشبین
چکیده
این مقاله در پی ریشه یابی علت ناکامی مشروطهخواهان در دستیابی به آرمان ها و برنامه های دولت مشروطه است. انقلاب مشروطه پس از پیروزی، گرفتار ناملایمتهایی شده و در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند. در این دوره، ایران در نظام بین-الملل ادغام شده بود؛ بنابراین فهم تحولات داخلی آن بدون درک تحولات نظام بین الملل اگر غیر ممکن نباشد، کاری ...
بیشتر
این مقاله در پی ریشه یابی علت ناکامی مشروطهخواهان در دستیابی به آرمان ها و برنامه های دولت مشروطه است. انقلاب مشروطه پس از پیروزی، گرفتار ناملایمتهایی شده و در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند. در این دوره، ایران در نظام بین-الملل ادغام شده بود؛ بنابراین فهم تحولات داخلی آن بدون درک تحولات نظام بین الملل اگر غیر ممکن نباشد، کاری دشوار خواهد بود. به این ترتیب با نگاهی به وضعیت نظام بین الملل در آن مقطع تاریخی به تبیین تحولات انقلاب مشروطه می پردازیم. در این پژوهش در چهارچوب نظریۀ موازنۀ قدرت، با تکیه بر تحولاتهای ساختاری در نظام بین الملل، رویدادهای پس از انقلاب را تا زمان جنگ جهانی اول و شکست دولت مشروطه بررسی می کنیم. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسشی است که چرا انقلاب مشروطه با وجود تلاش های بسیار، چندی پس از پیروزی زود هنگام خویش ناکام ماند؟ در پاسخ به پرسش فوق می توان این فرضیه را ارائه داد: از آنجا که اهداف انقلاب مشروطه ایران با سیاست ها و منافع روسیه و متحد آن، انگلستان، در تضاد بود، این دو قدرت با همکاری یکدیگر و کارشکنی های خود بر سر راه مشروطهخواهان سبب ناکامی آن شدند.
فاطمه دانشور؛ سمانه شفیعزاده؛ محسن خلیلی
چکیده
کشورهای صاحب نفت در جهان سوم که از دهۀ 1950 به بعد هر یک بهشکلی درگیر مبارزه با کمپانی های بزرگ نفتی بودند، با تأسیس «اوپک» در سپتامبر 1960 در صدد استفاده از نفت بهعنوان سلاحی برای نیل به اهداف اقتصادی و سیاسی برآمدند؛ برای نمونه، اوپک در سال های 1973 و 1974 قیمت های نفت را بهصورت بیسابقهای افزایش داد. نیکسون نیز تحتِ تأثیر فرآیند ...
بیشتر
کشورهای صاحب نفت در جهان سوم که از دهۀ 1950 به بعد هر یک بهشکلی درگیر مبارزه با کمپانی های بزرگ نفتی بودند، با تأسیس «اوپک» در سپتامبر 1960 در صدد استفاده از نفت بهعنوان سلاحی برای نیل به اهداف اقتصادی و سیاسی برآمدند؛ برای نمونه، اوپک در سال های 1973 و 1974 قیمت های نفت را بهصورت بیسابقهای افزایش داد. نیکسون نیز تحتِ تأثیر فرآیند سیاستگذاری خارجی، افکار عمومی آمریکا و شرایط بینالمللی، سیاست جدیدی را در مورد خلیج فارس در پیش گرفت که مبتنی بر سپردن مسؤولیت حفظ ثبات و امنیت منطقه به دولت های منطقه ای بود و به «دکترین نیکسون» مشهور شد. در این شرایط و بهویژه تحت تأثیر دکترین نیکسون ، هدف سیاست خارجی ایران تحقق نقش ژاندارمی منطقه بود و به همین علت به خرید بیشتر تسلیحات از آمریکا روی آورد. بنیانِ مقاله، تبیین تأثیرپذیری سیاست نفتی ایران در دهۀ 1350 از دکترین نیکسون با استفاده از مدل پیوستگی «روزنا» است.
نورمحمد نوروزی؛ فرشاد رومی
چکیده
مقاله حاضر به روش تحلیلی به بررسی روابط ایران و روسیه در دوره ی احمدی نژاد پرداخته که تا حد زیادی تحت الشعاع فعالیت های هسته ای ایران قرار داشت. کنکاش در این مناسبات به خوبی گویای آن است که منحنی روابط ایران و روسیه عمدتا تحت نفوذ چشم انداز روسی قرار داشته است. روسیه به پیروی از گونه ای عمل گرایی مبتنی بر فرصت طلبی راهبردی و درچارچوب ...
بیشتر
مقاله حاضر به روش تحلیلی به بررسی روابط ایران و روسیه در دوره ی احمدی نژاد پرداخته که تا حد زیادی تحت الشعاع فعالیت های هسته ای ایران قرار داشت. کنکاش در این مناسبات به خوبی گویای آن است که منحنی روابط ایران و روسیه عمدتا تحت نفوذ چشم انداز روسی قرار داشته است. روسیه به پیروی از گونه ای عمل گرایی مبتنی بر فرصت طلبی راهبردی و درچارچوب رهیافت کلان خود به سیاست جهانی و الزامات ناشی از این رهیافت، سه دستور کار عمده را در روابط خود با ایران پیگیری نموده است: بازنمایی هویت روسیه در جایگاه یک قدرت بزرگ، بیشینه سازی منافع و دستاوردهای اقتصادی، و فزونی بخشی به اثرگذاری ژئوپلتیک ونفوذ استراتژیک.بازتاب این دستورکارهای سه گانه که مولفه های محوری چشم انداز روسی راشکل می دهند به روشنی می توان در حوزه های موضوعیُ مختلف روابط دوجانبه ی ایران وروسیه در دوره احمدی نژاد آشکار ساخت
محسن خلیلی
چکیده
در سیاست بین الملل، جهت گیریِ سیاست خارجی دولت ها به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر عوامل ثابت و متغیرِ موجود در خمیرمایۀ ژئوپلیتیک کشورها است. نگارندگان با الهامگیری از مقولههای سهگانۀ سیاست خارجی (جهتگیری، نقشِ ملّی و هدفها)، کوشش می کنند تا تأثیر عوامل متغیر در تعیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دورۀ زمانی 1357تا1384 ...
بیشتر
در سیاست بین الملل، جهت گیریِ سیاست خارجی دولت ها به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر عوامل ثابت و متغیرِ موجود در خمیرمایۀ ژئوپلیتیک کشورها است. نگارندگان با الهامگیری از مقولههای سهگانۀ سیاست خارجی (جهتگیری، نقشِ ملّی و هدفها)، کوشش می کنند تا تأثیر عوامل متغیر در تعیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دورۀ زمانی 1357تا1384 بیان کنند. همچنین، با استفاده از مقولۀ قدرت ملّی در ژئوپلیتیک، کوشش میکنند نشان دهند چرا دورههای زمانی گوناگون بههمراه گفتمانهای متمایز، بر سیاست خارجی ایران در سالهای 1357تا1384، حاکم بوده است. درواقع، بهنظرمیرسد، عوامل متغیرِ تعیینکنندۀ سیاست خارجی، تغییرات کیفی موجود در سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب را توجیه میکنند.