محمد حارث مقیم؛ وحید سینایی؛ سید احمد فاطمی نژاد؛ فاطمه محروق
چکیده
راهبرد امنیتی مجموعهای از گفتارها، رویکردها، تکنیکها، نگرشها، جهتگیریها و اقدامات یک کشور در پیوند با سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. راهبرد امنیتی به عنوان بخش مهمی از سیاست خارجی، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله رقابتهای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک، حضور بازیگران منطقهای، فرامنطقهای وکنشگران نیابتی ...
بیشتر
راهبرد امنیتی مجموعهای از گفتارها، رویکردها، تکنیکها، نگرشها، جهتگیریها و اقدامات یک کشور در پیوند با سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. راهبرد امنیتی به عنوان بخش مهمی از سیاست خارجی، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله رقابتهای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک، حضور بازیگران منطقهای، فرامنطقهای وکنشگران نیابتی شکل میگیرد. این پژوهش با تمرکز بر عربستان سعودی به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقۀ خاورمیانه، در صدد شناخت جایگاه جنگهای نیابتی در راهبرد امنیتی عربستان سعودی در منطقۀ خاورمیانه است. به نظر میرسدکه عربستان سعودی با توسل به جنگهای نیابتی در صدد حفظ موازنه قوا و کسب برتری منطقهای در برابر ایران است. برای آزمون این فرضیه از چارچوب نظری واقعگرایی تهاجمی و روش تبیینی استفاده و دادههای پژوهش از منابع کتابخانهای و اسنادی گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که جنگهای نیابتی نقش محوری در راهبرد امنیتی ریاض داشته و اینکشور با پشتیبانی از کنشگران نیابتی مانند احرارالشام، جبههالنصره و جیشالفتح تلاش نموده است تا موازنه قوا و برتری منطقهای را به نفع خود تغییر دهد. عراق، سوریه و یمن نمونههایی از کاربست این رویکرد بوده که در آنها ریاض به طور مستقیم و غیرمستقیم به جنگهای نیابتی متوسل شده است.
مهدیه حیدری
چکیده
با قدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ، توسعه روابط خارجی در نقطه ثقّل سیاست خارجی این دو دولت قرار گرفته است. لذا پرسش اصلی که طرح شده، این است که علل گسترش این تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین و عربستان سعودی چیست؟ فرضیه موقتی طرح شده، این است که گسترش تعاملات چین و عربستان مثأثر از سه علل اساسی است، ...
بیشتر
با قدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ، توسعه روابط خارجی در نقطه ثقّل سیاست خارجی این دو دولت قرار گرفته است. لذا پرسش اصلی که طرح شده، این است که علل گسترش این تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین و عربستان سعودی چیست؟ فرضیه موقتی طرح شده، این است که گسترش تعاملات چین و عربستان مثأثر از سه علل اساسی است، اول) تضمین دسترسی به منابع انرژی با ثبات از سوی چین و تنوع بخشی به بازار فروش آن از سوی عربستان سعودی، دوم) رقابت ها و تنش های منطقه ای و بین المللی دو دولت، سوم) تلاش برای جلوگیری از گسترش اسلام گرایی افراطی. با کاربست نظریه نوواقع گرایی والتز، یافته های پژوهش نشان می دهد که رهبران چینی با طراحی پروژه یک کمربند یک جاده و درگیر کردن منافع عربستان با این پروژه، ضمن دسترسی به انرژی این کشور، همزمان به دنبال ایجاد توازن قدرت در برابر فشارهای اقتصادی ایالات متحده بر چین بوده، از سوی رهبران سعودی با طرح افق 2030 در راستای طرح چینی یک کمربند یک جاده و نیز توسعه سیاست نگاه به شرق، در صدد ایجاد موازنه قدرت در برابر گسترش نفوذ ایران در منطقه و نیز کاهش تنش ها و فشار های ایالات متحده بر خود از طریق ایجاد یک متحد استراتژیکی جدید در سطح منطقه ای و بین المللی برای عربستان بوده است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق مبتنی بر شیوه توصیفی تحلیلی است.
حسین فولادی؛ علی محمدزاده؛ احمد اشرفی؛ عبدالرضا بای
چکیده
ظهور و گسترش داعش (دولت اسلامی) در عراق، بهویژه در سال 2014، سرعت و گسترۀ چشمگیری داشت. تحلیل و تبیین این رویداد پیچیده، چندبعدی، و دارای زوایای مختلف را نمیتوان به یک علت یا یک عامل فروکاست، بلکه مطالعه اسباب و علل و بازیگران پرشماری را طلب میکند. این پژوهش به روش پسرویدادی و با بررسی متون معطوف به مواضع پشتیبانان داعش در عراق، ...
بیشتر
ظهور و گسترش داعش (دولت اسلامی) در عراق، بهویژه در سال 2014، سرعت و گسترۀ چشمگیری داشت. تحلیل و تبیین این رویداد پیچیده، چندبعدی، و دارای زوایای مختلف را نمیتوان به یک علت یا یک عامل فروکاست، بلکه مطالعه اسباب و علل و بازیگران پرشماری را طلب میکند. این پژوهش به روش پسرویدادی و با بررسی متون معطوف به مواضع پشتیبانان داعش در عراق، راهبردی را مطالعه میکند که در پژوهشهای مرتبط، نمود و نشانی ندارد. هدف این پژوهش، شناسایی لایۀ پنهانتری از علل شکلگیری داعش در عراق و نقش عربستان سعودی در گسترش این جریان است. این پژوهش با ابتنا به نظریۀ امنیت هستیشناختی و با تکیه بر مفهوم پیلۀ حفاظتی آنتونی گیدنز در راستای پاسخگویی به پرسش: «چرا راهبرد عربستان سعودی بر گسترش و اشاعه داعش در عراق متمرکز بود؟»، یکی از راهبردهای عربستان سعودی در عراق را واکاوی کرده و این فرضیه را مطرح میکند که یکی از راهبردهای عربستان سعودی برای رسیدن به ثبات راهبردی و امنیت داخلی، راهبرد رهایی از خطر گروههای تکفیری در داخل و برونفکنی خطر به خارج از مرزهای کشور خود بوده است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که عربستان سعودی، بهعنوان مهمترین کشور خاستگاه بنیادگرایی تکفیری، از طریق صدور تهدیدهای بالقوۀ داخلی به مناطق دیگر، افزونبر بهرهگیری از امتیازهای بالفعل آن در درگیریهای منطقهای، در پی تحکیم امنیت داخلی و حفظ موجودیت حکومت عربستان است، اما خدشهدار شدن مشروعیت داخلی و خارجی عربستان بهسبب حمایت از داعش ازیکسو، و رقابت داعش با عربستان از منظر مشروعیت دینی و درنتیجه، تهدید درونی حکومت عربستان ازسویدیگر، نشان داد که راهبرد اشاعۀ بنیادگرایی تکفیری، اگرچه ابتدا به گسترش و قدرتمندتر شدن داعش در عراق انجامید، اما تضمینی برای ثبات و امنیت داخلی عربستان سعودی نیست.