حسین فولادی؛ علی محمدزاده؛ احمد اشرفی؛ عبدالرضا بای
چکیده
ظهور و گسترش داعش (دولت اسلامی) در عراق، بهویژه در سال 2014، سرعت و گسترۀ چشمگیری داشت. تحلیل و تبیین این رویداد پیچیده، چندبعدی، و دارای زوایای مختلف را نمیتوان به یک علت یا یک عامل فروکاست، بلکه مطالعه اسباب و علل و بازیگران پرشماری را طلب میکند. این پژوهش به روش پسرویدادی و با بررسی متون معطوف به مواضع پشتیبانان داعش در عراق، ...
بیشتر
ظهور و گسترش داعش (دولت اسلامی) در عراق، بهویژه در سال 2014، سرعت و گسترۀ چشمگیری داشت. تحلیل و تبیین این رویداد پیچیده، چندبعدی، و دارای زوایای مختلف را نمیتوان به یک علت یا یک عامل فروکاست، بلکه مطالعه اسباب و علل و بازیگران پرشماری را طلب میکند. این پژوهش به روش پسرویدادی و با بررسی متون معطوف به مواضع پشتیبانان داعش در عراق، راهبردی را مطالعه میکند که در پژوهشهای مرتبط، نمود و نشانی ندارد. هدف این پژوهش، شناسایی لایۀ پنهانتری از علل شکلگیری داعش در عراق و نقش عربستان سعودی در گسترش این جریان است. این پژوهش با ابتنا به نظریۀ امنیت هستیشناختی و با تکیه بر مفهوم پیلۀ حفاظتی آنتونی گیدنز در راستای پاسخگویی به پرسش: «چرا راهبرد عربستان سعودی بر گسترش و اشاعه داعش در عراق متمرکز بود؟»، یکی از راهبردهای عربستان سعودی در عراق را واکاوی کرده و این فرضیه را مطرح میکند که یکی از راهبردهای عربستان سعودی برای رسیدن به ثبات راهبردی و امنیت داخلی، راهبرد رهایی از خطر گروههای تکفیری در داخل و برونفکنی خطر به خارج از مرزهای کشور خود بوده است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که عربستان سعودی، بهعنوان مهمترین کشور خاستگاه بنیادگرایی تکفیری، از طریق صدور تهدیدهای بالقوۀ داخلی به مناطق دیگر، افزونبر بهرهگیری از امتیازهای بالفعل آن در درگیریهای منطقهای، در پی تحکیم امنیت داخلی و حفظ موجودیت حکومت عربستان است، اما خدشهدار شدن مشروعیت داخلی و خارجی عربستان بهسبب حمایت از داعش ازیکسو، و رقابت داعش با عربستان از منظر مشروعیت دینی و درنتیجه، تهدید درونی حکومت عربستان ازسویدیگر، نشان داد که راهبرد اشاعۀ بنیادگرایی تکفیری، اگرچه ابتدا به گسترش و قدرتمندتر شدن داعش در عراق انجامید، اما تضمینی برای ثبات و امنیت داخلی عربستان سعودی نیست.
مصطفی خیری؛ فرامرز تقی لو
چکیده
خیزش های عربی در سوریه منجر به سرنگونی حکومت بشار اسد نگردیده بلکه به جنگ داخلی میان گروه های سوری و رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای کسب نفوذ بیشتر منتهی شده است. پیآمد چنین وضعیتی کنترل کردستان سوریه توسط حزب اتحاد دمکراتیک که از آن بهعنوان شاخه سوری پ.ک.ک. یاد می شود، بوده است. سئوال این است که استراتژی ...
بیشتر
خیزش های عربی در سوریه منجر به سرنگونی حکومت بشار اسد نگردیده بلکه به جنگ داخلی میان گروه های سوری و رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای کسب نفوذ بیشتر منتهی شده است. پیآمد چنین وضعیتی کنترل کردستان سوریه توسط حزب اتحاد دمکراتیک که از آن بهعنوان شاخه سوری پ.ک.ک. یاد می شود، بوده است. سئوال این است که استراتژی ترکیه در مواجه با تهدیدات ناشی از ظهور منطقه خود مختار کرد از دل بحران سوریه و در امتداد مرزهای جنوبی ترکیه چیست؟ در تشریح جوانب مختلف این مساله در ابتدا ماهیت بحران سوریه و چگونگی کنترل کردستان سوریه توسط پ.ی.د. به روشی توصیفی-تحلیلی و با ارجاع به منابع کتابخانه ای بررسی شده است. فرضیه مقاله بر پایه یافته های پژوهش این است که ترکیه در ابتدا با پیگیری سیاست صبر و انفعال در قبال داعش و استفاده از اهرم بارزانی تلاش نمود مانع پیدایش کردستان سوریه و یا کنترل آن توسط پ.ی.د. شود. با ظهور کردستان سوریه که بیشتر ناشی از عقب نشینی استراتژیک اسد از شمال سوریه و حمایت غرب از پ.ی.د. بود، آنکارا با حضور نظامی در سوریه و چرخش به سوی محور ایران وروسیه از یک سو و امتیاز گیری از آمریکا سعی در مهار تهدیدات پ.ی.د. نموده است.
قدرت احمدیان؛ مسعود اخوان کاظمی؛ سمیرا اکبری
چکیده
اعتراضات مردمی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا که به بهار عربی موسوم گشت، باعث شد موجی از بیثباتیها بر این منطقه سایه افکند. لذا در پرتو تحولات اخیر خاورمیانه، مسئله کردی نیز به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر مناسبات منطقهای مطرح شد. مقاله حاضر به دنبال بررسی این سؤال است که تحولات مربوط به بهار عربی چه اثراتی بر روی ...
بیشتر
اعتراضات مردمی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا که به بهار عربی موسوم گشت، باعث شد موجی از بیثباتیها بر این منطقه سایه افکند. لذا در پرتو تحولات اخیر خاورمیانه، مسئله کردی نیز به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر مناسبات منطقهای مطرح شد. مقاله حاضر به دنبال بررسی این سؤال است که تحولات مربوط به بهار عربی چه اثراتی بر روی جایگاه اقلیم کردستان عراق داشته است؟ فرضیۀ مطرح شده این است که تحولات منطقه خاورمیانه (بهار عربی) پس از سال 2011، زمینهساز تقویت جایگاه حکومت اقلیم کردستان عراق و افزایش آگاهی و مطالبات آنها به شکل استقلالخواهی شده است. درواقع تحولات منطقه خاورمیانه و بهار عربی فرصت مناسبی برای اقلیتهای مختلف از جمله کردها به وجود آورده و این گروه قومی درحالتوسعه را به یک جامعۀ سیاسی و البته تأثیرگذار در منطقه تبدیل کرده است. یکی از مصادیق بارز این ارتقا جایگاه اعلام تاریخ برگزاری همهپرسی برای اعلام استقلال کردستان عراق در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ بود. کردها همواره در طول تاریخ به افراد فراموش شده معروف بودهاند؛ اما در حال حاضر یک نگرش جدید در عرصه بینالملل نسبت به آنها شکل گرفته است. روش به کار رفته در این مقاله، تبیینی و چارچوب نظری ارائه شده نیز نظریه اثرگذاری سطح کلان (تحولات مربوط به بهار عربی در نظام منطقهای) بر تعیین دگرگونی سیاسی بازیگر خرد با تأکید بر آرای دیوید سینگر است.
محمدرضا دهشیری؛ شاهین جوزانی کهن؛ شایان جوزانی کهن
چکیده
داعش بهعنوان مظهر تروریسم پسامدرن در عصر جهانیشدن از بدو پیدایش خود تلاش داشته تا از ابزارهای جهانیشدن نظیر فضای مجازی، بهویژه تارنمای خلافت بوک استفاده کند. این در حالی است که داعش بهعنوان هویت مقاومتگرای غیراصیل و پیشامدرن از نظر فکری و عقیدتی خواستار تقابل با مدرنیتۀ غربی و درصد تقابل فکری با شالودههای ایدئولوژیک جهانیشدن ...
بیشتر
داعش بهعنوان مظهر تروریسم پسامدرن در عصر جهانیشدن از بدو پیدایش خود تلاش داشته تا از ابزارهای جهانیشدن نظیر فضای مجازی، بهویژه تارنمای خلافت بوک استفاده کند. این در حالی است که داعش بهعنوان هویت مقاومتگرای غیراصیل و پیشامدرن از نظر فکری و عقیدتی خواستار تقابل با مدرنیتۀ غربی و درصد تقابل فکری با شالودههای ایدئولوژیک جهانیشدن است ولی از نظر عملکردی از ابزارهای جهانیشدن بهویژه ابزارهای ارتباطی و فضای مجازی برای عضوگیری، شکلدهی به شبکۀ سلولهای تروریستی و گسترش خود براساس فرایند جهانیسازی هراس بهره میگیرد. بهعبارتدیگر، جهانیشدن برای داعش دارای طریقت و نه مطلوبیت است. داعش بهوسیلۀ طیفی از روشهای تبلیغاتی پیچیده در بستر فضای مجازی برای جذب جوانان به این گروه تروریستی که خود را وفاداران به خلافت مینامند، منتشر میگردد. شبکههای اجتماعی اکنون به جزء جداییناپذیر از تلاش داعش برای پیشبرد اهداف نامشروع خود تبدیل شده است. در حال حاضر داعش با استفاده از رسانههای اجتماعی در حال گسترش جنگ به فراسوی مرزهای تحت کنترل خود است. داعش نهتنها به جذب نیرو اقدام میکند، بلکه به فرماندهی عملیاتهای تروریستی در کشورهای دیگر نیز از طریق فضای مجازی مبادرت میورزد. این مقاله درصدد آن است که ضمن بررسی تقابل فکری و نظری داعش با پدیدۀ جهانیشدن، چگونگی بهرهگیری این گروه تروریستی را از ابزارهای ارتباطی این پدیده واکاوی نماید.
علی محمدیان؛ قاسم ترابی
چکیده
سقوط صدام در سال 2003، دولت و نظام سیاسی عراق را بهطورکلی متحول ساخت و آن کشور را در بحران چندسالهای فروبرد، بهگونهای که باعث قدرت گیری شیعیان برای اولین بار در تاریخ عراق و افزایش قدرت حکومت اقلیم کردستان گردید. کردستان تنها منطقهای از عراق است که تا قبل از حمله داعش (2014) به برخی از مناطق آن، توانسته است بدون تأثیرپذیری از محیط ...
بیشتر
سقوط صدام در سال 2003، دولت و نظام سیاسی عراق را بهطورکلی متحول ساخت و آن کشور را در بحران چندسالهای فروبرد، بهگونهای که باعث قدرت گیری شیعیان برای اولین بار در تاریخ عراق و افزایش قدرت حکومت اقلیم کردستان گردید. کردستان تنها منطقهای از عراق است که تا قبل از حمله داعش (2014) به برخی از مناطق آن، توانسته است بدون تأثیرپذیری از محیط ناامن، در راستای اهداف و برنامههای خود بکوشد و بهعنوان یک بازیگر ذرهای، خود را در داخل منطقه و جهان مطرح نماید. این پژوهش با بهرهگیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانهای درصدد پاسخگویی به این سؤال است که: تحولات عراق چه تأثیری بر فرآیند استقلالخواهی کردها داشته است؟ یافتهها حاکی از آن است که طی چند سال گذشته تحولات ویژهای در عراق رویداده است که ازجمله آنها میتوان به سقوط صدام در سال 2004، تدوین قانون اساسی عراق در سال 2005 و ظهور و قدرتنمایی داعش در سال 2014 اشاره نمود. این موارد علت اصلی استقلالخواهی کردها نیستند، اما موجب تسریع در فرآیند استقلالخواهی کردها شدهاند و نقش متغیر تسهیلکننده را دارا میباشند. در این راستا، پیشبینی میشود در صورت سمتگیری تحولات به این صورت، استقلال کردستان عراق صورت خواهد گرفت.