روحاله اسلامی؛ فریده امانی
چکیده
ایران و عربستان از تأثیرگذارترین و مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه و در حوزهی بزرگتر جغرافیایی و عقیدتی جهان اسلام هستند که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، روابط خصمانه و تقابلگرایانهای در قبال دیگری در پیش گرفتند. رویکردهای متفاوت دو کشور در مسائل منطقهای و جهانی، تلاش دو کشور برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، تبدیل شدن ...
بیشتر
ایران و عربستان از تأثیرگذارترین و مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه و در حوزهی بزرگتر جغرافیایی و عقیدتی جهان اسلام هستند که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، روابط خصمانه و تقابلگرایانهای در قبال دیگری در پیش گرفتند. رویکردهای متفاوت دو کشور در مسائل منطقهای و جهانی، تلاش دو کشور برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، تبدیل شدن دو کشور بهعنوان نمادی از قطبهای مذهبی شیعه و سنی، مواضع طرفین در خصوص بحران های منطقهای باعث شد تا رابطهای نه چندان مثبتی بین دو کشور حاکم باشد و در مواردی منجر به تنش و نزاع گردد. در همین راستا، نگارندگان به دنبال پاسخ به این سوال اساسی هستند که چرا بهرغم همگونی مذهبی و منافع منطقهای دو کشور ایران و عربستان همچنان بر دشمنیهای خود اصرار ورزیدهاند؟ در پاسخ به سوال پژوهش بر اساس چارچوب نظری امنیت هستیشناختی این فرضیه مطرح میشود که پایبندی دو کشور ایران و عربستان سعودی بر دشمنی خود با دیگری به امری عادی تبدیل شده که منافع آنها را به نحوی مطلوبتر برای آنها تأمین میکند و هر دو کشور نمیخواهند با تغییر نگاه خود به دیگری این روند عادی را برهم زده براین اساس منازعه آنها بعد هویتی (سازهانگارانه) و هستی شناسی دارد. روش تحقیق در این پژوهش، تفسیری و شیوه گردآوری دادهها به روش کتابخانهای و مقالات، سایتها و... میباشد.
مریم برازجانی؛ حسین اصغری ثانی؛ زهرا پوردست
چکیده
ارائۀ تصویری مطلوب از کشور و کسب وجهه و حیثیت بینالمللی، از خواستههای مهم دولتها در عرصۀ بینالملل و راهکاری مفید در جهت پیشبرد اهداف دیپلماسی آنها، بهحساب میآید. مقامات دولتی در کشورهای مختلف در پی آنند تا ضمن ارتقای ابعاد مثبت وجهۀ بینالمللیشان، به تثبیت موقعیت جهانی خود نیز بپردازند. رشد چشمگیر و خیزش ناگهانی اقتصاد ...
بیشتر
ارائۀ تصویری مطلوب از کشور و کسب وجهه و حیثیت بینالمللی، از خواستههای مهم دولتها در عرصۀ بینالملل و راهکاری مفید در جهت پیشبرد اهداف دیپلماسی آنها، بهحساب میآید. مقامات دولتی در کشورهای مختلف در پی آنند تا ضمن ارتقای ابعاد مثبت وجهۀ بینالمللیشان، به تثبیت موقعیت جهانی خود نیز بپردازند. رشد چشمگیر و خیزش ناگهانی اقتصاد چین از یک طرف باعث افزایش قدرت ملی آن و از طرف دیگر باعث تقویت «چینهراسی» و ارائۀ تصویری تهدیدآمیز از چین، از سوی قدرتهای جهانی شد. درمقابل چینیها، برای مقابله با تئوری تهدید و خنثیسازی موج «چینهراسی»، سعی نمودند با بهرهگیری از «دیپلماسی عمومی» تصویری صلحآمیز و همکاریطلب از کشور خود ارائه دهند. حال نویسندگان قصد دارند با روش تحلیل کیفی دادهها در چهارچوب دیپلماسی عمومی و تصویرسازی به این پرسش پاسخ گویند که: «دیپلماسی عمومی» چگونه به تغییر تصویر منفی چین در نزد افکار عمومی جهان کمک کرد؟؛ به نظر میرسد که این کشور با تمرکز و برندسازی در حوزههای فرهنگی، آموزشی و گردشگری، توانسته یک تصویر خوب از خود را جایگزین تصویر منفیای کند که توسط رقبایش به افکار عمومی خارجی ارائه شده است.
محمد سلطانی نژاد
چکیده
هدف نوشتار، بررسی ابعاد هویتی و هنجاری تلاش ایران برای پیوستن به باشگاه کشورهای هستهای است و به این پرسش پاسخ داده است که هویت و دغدغههای هویتی در منازعۀ هستهای ایران و حل آن چه جایگاهی دارد. در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پژوهش تحلیلی و کیفی، این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که به رسمیت شناخته نشدن دغدغههای هویتی ایران ...
بیشتر
هدف نوشتار، بررسی ابعاد هویتی و هنجاری تلاش ایران برای پیوستن به باشگاه کشورهای هستهای است و به این پرسش پاسخ داده است که هویت و دغدغههای هویتی در منازعۀ هستهای ایران و حل آن چه جایگاهی دارد. در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پژوهش تحلیلی و کیفی، این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که به رسمیت شناخته نشدن دغدغههای هویتی ایران توسط غرب در جریان منازعۀ هستهای، در ادامه پیدا کردن این منازعه، اثرگذار بوده است. به همینترتیب، فرونشاندن این دغدغههای هویتی در قالب ترتیبات اتخاذشده در قالب برنامه عمل مشترک و سپس برنامه جامع اقدام مشترک، به حلوفصل منازعۀ هستهای یاری رسانده است. همچنین نویسنده با استفاده از نظریۀ روانشناسی اجتماعی، دلیل راه یافتن دغدغههای هویتی ایران به منازعۀ هستهای را رقابت هویتی میان ایران و غرب میداند. بهاینترتیب که رقابت هویتی میان ایران و غرب، مخالفت غرب با تکمیل چرخه سوخت هستهای و غنیسازی اورانیوم در داخل ایران را از نظر هویتی برای ایران دارای اهمیت ساخته و آن را به تلاش برای احقاق حقوق هستهای خود، باوجود تحریمها و تهدیدها مصمم گردانده است.
سجاد بهرامی مقدم؛ علی اصغر ستوده
چکیده
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه ...
بیشتر
روسیه دلمشغول پاسخ به پرسشِ کهنِ "کیستیِ خویش" است. پاسخ های روسیه به این پرسش بر جهت گیری سیاست خارجی کشور تأثیر گذاشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناظره کهن بر سر هویت ملی و اهداف اصلی سیاست خارجی روسیه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگانی که هویت خود را لیبرال وصف می نمودند با کوزیروف به تلاش های یلتسین برای پیوستن روسیه به اقتصاد بازار آزاد و هژمونی غرب در جهان پیوستند، اما از سوی اسلاوگرایان و اوراسیاگرایان به چالش کشیده شدند. در نتیجه با خروج لیبرال ها از قدرت و رشد اوراسیاگرایان سیاست خارجی روسیه دستخوش تغییر شد. با پایان دهۀ 1990 و در آغاز هزارۀ نو روسیه ای متجلی شد که هویت خود را نه بر اساس غرب گرایی و نه اوراسیاگرایی بلکه بر اساس احیای هویت طبیعی یا اصیل روسیه تعریف میکند. بدین ترتیب، جهتگیری سیاست خارجی روسیه یک بار دیگر دستخوش تغییرات رادیکال شد. در این پژوهش با روش تبیینی تأثیر مناظره های هویتی درونی بر سیاست خارجی روسیه بررسی شده است. پرسش آن است که لایه های هویتی چه تأثیری بر فرآیند سیاست خارجی روسیه داشتهاند؟ فرضیه نگارنده این ست که "هرکدام از لایه های هویتی آتلانتیک گرایی، اسلاوگرایی، اوراسیاگرایی و روسیه گرایی اصیل، پاسخی متمایز به پرسش کیستی روسیه داده و بر این اساس غلبه هرکدام، سبب شکلگیری بایسته هایی متفاوت در سیاست خارجی روسیه شده است".