رضا رحمتی
چکیده
روندهای همگرایی اروپایی، همواره مورد بدگمانی در کشورهای مختلف قاره سبز بوده است. اگرچه یوروسپتیسیسم، که به جریان بدگمانی، بیمیلی و تردید نسبت به این روندها بر میگردد با برگزیت به اوج خود رسید و نمایان شد، اما روند همگرایی منفی با اتحادیه اروپا و سایر ترتیبات در سایر جوامع و دولتها نیز وجود داشته که شاید پررنگترین این تمایلات ...
بیشتر
روندهای همگرایی اروپایی، همواره مورد بدگمانی در کشورهای مختلف قاره سبز بوده است. اگرچه یوروسپتیسیسم، که به جریان بدگمانی، بیمیلی و تردید نسبت به این روندها بر میگردد با برگزیت به اوج خود رسید و نمایان شد، اما روند همگرایی منفی با اتحادیه اروپا و سایر ترتیبات در سایر جوامع و دولتها نیز وجود داشته که شاید پررنگترین این تمایلات مرکزگریز را بتوان در شمال اروپا و در منطقه نوردیک پیگیری کرد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که جریان یوروسپتیک در حوزه نوردیک، چگونه صورتبندی شده است؟ در پاسخ با توجه به وجود گرایشهای یوروسپتیک در سه سطح نظام اجتماعی، نظام سیاسی و نظام حزبی، در نوردیکها به طور کلی و در نروژ، ایسلند، سوئد، دانمارک و فنلاند، صورتبندی جریانات مخالف نسبت به روند همگرایی اروپا مورد توجه قرار میگیرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ نحوه گردآوری دادهها از نوع کتابخانهای است.
مهدی کریمی؛ قاسم اصولی اودلو؛ هادی سیفی فرزاد؛ حسن جعفرزاده
چکیده
امروزه منطقهگرایی و همکاریهای منطقهای بستر مناسبی برای تحکیم قدرت حکومتهای ملی فراهم آورده است و کشورهای مختلف، توسعه همه جانبه خود را در سایه همکاریهای منطقهای جستجو میکنند. بر همین اساس، سازمانهای مختلفی در قاره آسیا شکل گرفتند، ولی اغلب نتوانستهاند اتحادیهای پایدار و موثر در فرایند تصمیمسازی جهانی شکل دهند. ...
بیشتر
امروزه منطقهگرایی و همکاریهای منطقهای بستر مناسبی برای تحکیم قدرت حکومتهای ملی فراهم آورده است و کشورهای مختلف، توسعه همه جانبه خود را در سایه همکاریهای منطقهای جستجو میکنند. بر همین اساس، سازمانهای مختلفی در قاره آسیا شکل گرفتند، ولی اغلب نتوانستهاند اتحادیهای پایدار و موثر در فرایند تصمیمسازی جهانی شکل دهند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دلایل عدم شکلگیری همگرایی موثر و کارآمد در مناطق جنوب شرق، جنوب و جنوب غرب آسیا میپردازد. سوال اصلی این پژوهش عبارت است از "اینکه چرا در مناطق جنوب شرق، جنوب و جنوب غرب آسیا اتحادیهای پایدار و موثر در فرایند تصمیمسازی جهانی شکل نگرفته است؟". این مقاله بحث میکند که یکسری عوامل ژئوپلیتیکی- جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ادراکی، مانع انسجام سازههای منطقهای در جنوب شرق، جنوب و جنوب غرب آسیا میشوند. همچنین منطقهگرایی در این مناطق از نوع سنتی است و شکل دولت به عنوان یکی از مهمترین عوامل در سنتی بودن منطقهگرایی عمل کرده است.
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ سارا فرحمند
چکیده
طی یک دهه گذشته، اتحادیه اروپا با چالش های بیسابقه ای در جبهه های مختلف مانند بحران مالی، بحران مهاجرت، بحران سیاست خارجی(کریمه)، تجزیه و واگرایی (برگزیت) و بحران مشروعیت (پوپولیسم) روبرو بوده است. در این میان بحران پاندمی کرونا اگرچه در نگاه نخست بحرانی بهداشتی به نظر میرسد اما از تاثیرات ژئوپلیتیک آن ...
بیشتر
طی یک دهه گذشته، اتحادیه اروپا با چالش های بیسابقه ای در جبهه های مختلف مانند بحران مالی، بحران مهاجرت، بحران سیاست خارجی(کریمه)، تجزیه و واگرایی (برگزیت) و بحران مشروعیت (پوپولیسم) روبرو بوده است. در این میان بحران پاندمی کرونا اگرچه در نگاه نخست بحرانی بهداشتی به نظر میرسد اما از تاثیرات ژئوپلیتیک آن نمیتوان چشم پوشید. پژوهش پیشرو می کوشد تا بر پایه مناظره نئو- نئو و روش آینده پژوهی (تکنیک سناریوپردازی)، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که با توجه به معضلاتی که بحران کرونا در سطح جهانی پدید آورده است، چه سناریوهایی پیشروی اتحادیه اروپا قرار دارد؟ آیا این بحران باعث همگرایی بیشتر یا کمتر اروپا خواهد شد و یا آن را به مسیر متفاوتی رهنمون خواهد ساخت؟ در پاسخ به این سئوال، بر پایه روند رویدادها، اهداف بازیگران و بهره گیری از تکنیک «آشفتگی فکری»، پنج سناریو را در قالب سه دسته بندی میتوان مطرح نمود: الف) سناریوی مطلوب یا مرحج؛ تداوم همگرایی اتحادیه اروپا و حفظ قدرت بازیگری در سطح روابط بینالملل و یا تداوم همگرایی اتحادیه اروپا با رهبری آلمان؛ ب) سناریوی محتمل؛ تبدیل اتحادیه اروپا به کنفدراسیون منطقه ای و یا خروج ایتالیا از اتحادیه اروپا؛ ج) سناریوی ممکن؛ واگرایی و فروپاشی اتحادیه اروپا. یافته های پژوهش نشان میدهد که پیامدهای بحران «کووید 19»، اتحادیه اروپا را با مشکلات بیشماری روبرو کرده است به نحوی که این اتحادیه در مدیریت این بحران دچار ضعفهایی شده، از این رو قدرت بازیگری اتحادیه اروپا را در سطح داخلی و بینالمللی به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
مختار صالحی؛ آرش قدرتی فر
چکیده
اتحادیه اروپا در مسیر تبدیل به یک بازیگر تأثیرگذار جهانی، با چالشهای زیادی مواجه است. در این میان، یکی از چالشهای جدید، مسئله برگزیت است. موضوع فوق میتواند روند همگرایی اتحادیه را با مشکل مواجه سازد. سؤال پژوهش این است که برگزیت چگونه بر رویکرد اتحادیه اروپا در قابل ایران تأثیر گذاشته است؟ فرضیه مقاله مطرح میکند، خروج بریتانیا ...
بیشتر
اتحادیه اروپا در مسیر تبدیل به یک بازیگر تأثیرگذار جهانی، با چالشهای زیادی مواجه است. در این میان، یکی از چالشهای جدید، مسئله برگزیت است. موضوع فوق میتواند روند همگرایی اتحادیه را با مشکل مواجه سازد. سؤال پژوهش این است که برگزیت چگونه بر رویکرد اتحادیه اروپا در قابل ایران تأثیر گذاشته است؟ فرضیه مقاله مطرح میکند، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، منجر به افزایش نگرانی از گسترش ابهام در مورد آینده اتحادیه اروپا؛ گسترش تفکرات ملیگرایانه؛ آینده امنیت اروپا و توجه به بازارهای مصرف جایگزین برای کشورهای عضو اتحادیه میشود. در همین راستا، متأثر از چهار شاخص فوق به نظر میرسد اروپای پسا برگزیت تلاش میکند از طریق تأکید بر دیپلماسی چندجانبه و حضور پر رنگ در معادلات جهانی همچون موضوعات مرتبط با ایران کارآمدی خود را به نمایش بگذارد. در این مورد اروپا بر لزوم حفظ و تداوم برجام و مذاکره با ایران در مورد سطح نفوذ آن در خاورمیانه، سیاست متعهد سازی جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکند. همچنین، در یافتههای پژوهش به این نکته اشاره میشود که عواقب خروج بریتانیا از اروپا منجر به توجه بیشتر اروپا به آینده سیاسی خود شده است و در این میان نقش کشور ایران در چارچوب شاخصهای فوق از سوی اروپا بیشازپیش مورد توجه قرار میگیرد. موضوع بر اساس نظریه همگرایی به بحث گذاشته میشود. برای بررسی موضوع از روش پژوهش علی- تبیینی استفاده میشود.
هادی آجیلی؛ جبار خدادوست
چکیده
بحران مالی و اقتصادی چند سال اخیر اتحادیۀ اروپا را با مشکلات فراوانی مواجه کرده و بیشتر دامنگیر کشورهای ایرلند، پرتغال، ایتالیا، اسپانیا و بهویژه یونان شده است. بحران یورو که بزرگترین بحران اقتصادی اروپا از 1957 محسوب میشود، به طور خاص از بدهیهای بالای پنج کشور مذکور و تردید دربارۀ توانایی بازپرداخت بدهیهای آنها، سیاست ضعیف ...
بیشتر
بحران مالی و اقتصادی چند سال اخیر اتحادیۀ اروپا را با مشکلات فراوانی مواجه کرده و بیشتر دامنگیر کشورهای ایرلند، پرتغال، ایتالیا، اسپانیا و بهویژه یونان شده است. بحران یورو که بزرگترین بحران اقتصادی اروپا از 1957 محسوب میشود، به طور خاص از بدهیهای بالای پنج کشور مذکور و تردید دربارۀ توانایی بازپرداخت بدهیهای آنها، سیاست ضعیف مالی برخی کشورهای منطقۀ یورو و ناتوانی مقامات بانک مرکزی اروپا برای ایجاد انضباط مالی در میان اعضا ناشی میشد. هر چند از سال 2013 اتحادیه توانست تا حدودی بحران را مهار کند و مجدداً وارد دورهای از رونق اقتصادی شود، ولی تاکنون موفق به رفع کامل بحران نشده است و اثرات آن در آینده نیز بیشتر خود را نشان خواهد داد. باتوجه به مطالب مذکور سؤالی که مطرح میشود این است که بحران یورو چه تأثیری بر روند همگرایی اتحادیۀ اروپا داشته است؟ فرضیه تحقیق این است که بحران یورو علاوه بر تأثیرات سیاسی و اجتماعی در برخی کشورهای عضو، منجر به ایجاد مشکلات فراوان اقتصادی و جدایی و شکاف میان اقتصادهای بزرگ و حاشیهای اتحادیۀ اروپا شده است. هر چند بهواسطهی تلاشهای بهعمل آمده در راستای مهار بحران، مشکلات اقتصادی کمتر شده و اتحادیۀ اروپا مجددا وارد دورۀ رشد اقتصادی شده، اما به نظر میرسد اثرات آن وسیع بوده و به نوعی روند همگرایی اتحادیۀ اروپا را متزلزل کرده است. برای بررسی فرضیۀ فوق، موضوع تأثیرات بحران یورو بر روند همگرایی اتحادیۀ اروپا در چارچوب مباحثی مانند کاهش ارزش یورو، افزایش شکاف اقتصادی، رشد روند واگرایی، افزایش بیکاری، گسترش ناآرامیهای اجتماعی و سقوط زودهنگام برخی دولتهای حاکم، رشد ملیگرایی افراطی و گرایشهای ضد اروپایی، احتمال خروج انگلستان از اتحادیۀ اروپا و مطرح شدن احتمال فروپاشی حوزۀ مالی یورو بررسی شده است.