روحاله اسلامی؛ فریده امانی
چکیده
ایران و عربستان از تأثیرگذارترین و مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه و در حوزهی بزرگتر جغرافیایی و عقیدتی جهان اسلام هستند که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، روابط خصمانه و تقابلگرایانهای در قبال دیگری در پیش گرفتند. رویکردهای متفاوت دو کشور در مسائل منطقهای و جهانی، تلاش دو کشور برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، تبدیل شدن ...
بیشتر
ایران و عربستان از تأثیرگذارترین و مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه و در حوزهی بزرگتر جغرافیایی و عقیدتی جهان اسلام هستند که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، روابط خصمانه و تقابلگرایانهای در قبال دیگری در پیش گرفتند. رویکردهای متفاوت دو کشور در مسائل منطقهای و جهانی، تلاش دو کشور برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، تبدیل شدن دو کشور بهعنوان نمادی از قطبهای مذهبی شیعه و سنی، مواضع طرفین در خصوص بحران های منطقهای باعث شد تا رابطهای نه چندان مثبتی بین دو کشور حاکم باشد و در مواردی منجر به تنش و نزاع گردد. در همین راستا، نگارندگان به دنبال پاسخ به این سوال اساسی هستند که چرا بهرغم همگونی مذهبی و منافع منطقهای دو کشور ایران و عربستان همچنان بر دشمنیهای خود اصرار ورزیدهاند؟ در پاسخ به سوال پژوهش بر اساس چارچوب نظری امنیت هستیشناختی این فرضیه مطرح میشود که پایبندی دو کشور ایران و عربستان سعودی بر دشمنی خود با دیگری به امری عادی تبدیل شده که منافع آنها را به نحوی مطلوبتر برای آنها تأمین میکند و هر دو کشور نمیخواهند با تغییر نگاه خود به دیگری این روند عادی را برهم زده براین اساس منازعه آنها بعد هویتی (سازهانگارانه) و هستی شناسی دارد. روش تحقیق در این پژوهش، تفسیری و شیوه گردآوری دادهها به روش کتابخانهای و مقالات، سایتها و... میباشد.
مجید عباسی؛ وحید محمدی
چکیده
زمانیکه دومینوی سقوط سران کشورهای عرب از تونس آغاز شد، پیشبینی رسیدن این موج به سوریه و ایجاد منازعه ای گسترده در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای دشوار بود، اما با گذشت اندک زمانی پس از گسترش اعتراضات در سوریه، تلاش بازیگران مختلف برای جهتدهی تحولات به نفع خود آغاز و منازعۀ تمام عیاری در این نقطۀ حساس از خاورمیانه میان ...
بیشتر
زمانیکه دومینوی سقوط سران کشورهای عرب از تونس آغاز شد، پیشبینی رسیدن این موج به سوریه و ایجاد منازعه ای گسترده در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای دشوار بود، اما با گذشت اندک زمانی پس از گسترش اعتراضات در سوریه، تلاش بازیگران مختلف برای جهتدهی تحولات به نفع خود آغاز و منازعۀ تمام عیاری در این نقطۀ حساس از خاورمیانه میان بازیگران مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای شروع شد. با توجه به وابستگی متقابل امنیتی جمهوری اسلامی ایران و سوریه بررسی چرایی شکل گیری این منازعه و نیز تأثیر آن بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است. سؤال پژوهش این است که علل شکل گیری منازعه بین المللی (در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای) در سوریه و تأثیرات آن بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ در پاسخ به بخش نخست پرسش، این پژوهش بیان می دارد که علت شکل گیری منازعه میان کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه دنبال شدن الگوهای رفتاری ناشی از ساختار آنارشیک (ترس، بقامحوری و قدرتطلبی) بوده که با ایجاد منافع متعارض و به هم زدن موازنۀ قوا سببساز منازعه می گردد. برای بررسی تبعات سقوط بشار اسد(بخش دوم سؤال)، از مفهوم تهدید وجودی «باری بوزان» بهره گرفته شده و بیان می گردد این مسأله می تواند با تاثیرگذاری منفی بر عمق استراتژیک خارجی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و نیز تغییر موازنۀ قوا به ضرر آن، زمینهساز تهدیدی وجودی گردد. چون در این پژوهش مجال بررسی منافع تمامی بازیگران بین المللی درگیر در منازعۀ سوریه وجود ندارد، با استفاده از سطوح تحلیل «پاتریک مورگان» (سطوح منطقه ای و نظام بینالملل)، منطق قدرت های کمشمار «کنت والتز» و نیز دولتمحوری مورد تأکید در نظریه رئالیسم، تنها رفتار چهار بازیگر قدرتمند در این دو سطح (آمریکا و عربستان به عنوان طرفداران تغییر وضع موجود در سوریه و روسیه و جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشورهای طرفدار حفظ وضع موجود) مورد بررسی قرار گرفته است.