آرش رئیسی نژاد
چکیده
در دو دهه اخیر، بحران هستهای ایران در مرکز توجه اندیشمندان روابط بین الملل قرار گرفته است. با وجود چاپ کتاب های گوناگون درباره ریشه ها، پویایی و تاثیرات آن بر امنیت بین الملل و سیاست خاورمیانه، برخی زوایای بحران هستهای ، به ویژه نقش رسانه در چارچوببندیکردن آن، نادیده انگاشته شده است. از این رو، نوشته پیش رو تلاشی برای تحلیل و ...
بیشتر
در دو دهه اخیر، بحران هستهای ایران در مرکز توجه اندیشمندان روابط بین الملل قرار گرفته است. با وجود چاپ کتاب های گوناگون درباره ریشه ها، پویایی و تاثیرات آن بر امنیت بین الملل و سیاست خاورمیانه، برخی زوایای بحران هستهای ، به ویژه نقش رسانه در چارچوببندیکردن آن، نادیده انگاشته شده است. از این رو، نوشته پیش رو تلاشی برای تحلیل و تبیین نقش رسانه در چارچوببندیکردن بحران هستهای ایران است. نوشته پیش رو تلاشی است در بررسی نقش رسانه های اصلی امریکا، سیانان و فاکسنیوز ، در چارچوببندیکردن برنامه هستهای ایران. «سیانان و فاکسنیوز چگونه و با چه سازوکاری برنامه هستهای ایران را چارچوببندی کردهاند؟» این پرسشِ محوری نوشته پیش روست که خوانشی تحلیلی از نقش رسانهها در چارچوببندی بحران هستهای ایران را نمایان میسازد. فرضیه پژوهش این امر است که چارچوبهای رسانه ای تولیدی توسط این دو رسانه امریکایی هم برسازنده و هم تشدیدکننده گفتمان ایرانهراسی هستند. نوشته با کاربرد روش ردیابی فرایند و تکیه بر تحلیل محتوای کیفی٬ خوانشی تاریخی از بحران هستهای ایران از دریچه رسانه های غربی را روایت کرده و نشان می دهد که نوشته با تحلیل رخدادهای کلیدی به عنوان " بافتار و زمینه" به نقش فاکس نیوز و سیانان با کارکرد خود به عنوان "فزون ساز" و تولید تیتر و تحلیلّهای جهتساز به عنوان "متن" از برنامه هستهای ایران به عنوان "هدف" کوشیده تا مردم امریکا به عنوان "شنوندگان" را متقاعد سازد.
آرش رئیسی نژاد
چکیده
با برآمدن چین در دهه نود و ثبات در رشد اقتصادی چشمگیر در هزاره نوین راه ابریشم نوین٬ به مثابه مهمترین ابتکار بینالمللی٬ در کانون ژئوپولیتیک آسیا قرار گرفته است. "راه ابریشم نوین" یا "یک جاده٬ یک کمربند" بلندپروازانه ترین کلانپروژه در زمانه کنونی به شمار می آید که نمود و نماد اعمال قدرت چین در ورای مرزهای خود است. در این میان٬ آسیای ...
بیشتر
با برآمدن چین در دهه نود و ثبات در رشد اقتصادی چشمگیر در هزاره نوین راه ابریشم نوین٬ به مثابه مهمترین ابتکار بینالمللی٬ در کانون ژئوپولیتیک آسیا قرار گرفته است. "راه ابریشم نوین" یا "یک جاده٬ یک کمربند" بلندپروازانه ترین کلانپروژه در زمانه کنونی به شمار می آید که نمود و نماد اعمال قدرت چین در ورای مرزهای خود است. در این میان٬ آسیای مرکزی در نگاه چین، نقطه ثقل راه ابریشم نوین است که مسیرهای آن را به سوی ایران و آسیای باختری٬ آسیای جنوبی و جنوب روسیه کنترل می کند. از سوی دیگر٬ أفغانستان و سین کیانگ نیز جایگاه های مهمی در شکل گیری روند مسیرهای زمینی راه ابریشم نوین دارند. از این نقطه نظر٬ نوشته پیشِ رو به تبیین پرسش اساسی خود درباره کنشگران و روندهای تاثیرگذار کمربند زمینی راه ابریشم نوین بر ژئوپولیتیک آسیای مرکزی می پردازد. نوشته با ذکر جزییات کنشگری ویژه دولت های آسیای مرکزی و خط مشی های آن ها را بیان می کند. همچنین٬ دامنه و گستره سرمایه گذاری ها و سیاست های پکن در این منطقه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.