جواد عرب عامری؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی؛ محمد حسین جمشیدی
چکیده
بنیامین نتانیاهو با بیش از پانزده سال سابقه نخستوزیری سهم مهمی در شکلدادن به تصمیمات سیاست خارجی اسرائیل داشته است. آگاهی از باورهای اساسی وی میتواند نقش مهمی در شناخت رفتار سیاست خارجی اسرائیل ایفا نماید. پرسش اصلی این است که تصمیمات نتانیاهو در عرصه سیاست خارجی مبتنی بر کدام الگوی ادراکی بوده است؟ آیا این الگوی ادراکی در طول ...
بیشتر
بنیامین نتانیاهو با بیش از پانزده سال سابقه نخستوزیری سهم مهمی در شکلدادن به تصمیمات سیاست خارجی اسرائیل داشته است. آگاهی از باورهای اساسی وی میتواند نقش مهمی در شناخت رفتار سیاست خارجی اسرائیل ایفا نماید. پرسش اصلی این است که تصمیمات نتانیاهو در عرصه سیاست خارجی مبتنی بر کدام الگوی ادراکی بوده است؟ آیا این الگوی ادراکی در طول زمان ثابت بوده یا دچار تغییر شده است؟ بنابراین، هدف اصلی کشف باورهای مرکزی نتانیاهو به عنوان یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار بر رفتار سیاست خارجی اسرائیل است. به این منظور دادههای گفتاری نتانیاهو در عرصه سیاست خارجی با استفاده از چارچوب مفهومی تحلیل رمزگان عملیاتی و روش «افعال در نظام متن» در بازه زمانی 2009-2019 در قیاس با میانگین گروه مرجعی از رهبران جهانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل کمی متون مربوط به سخنرانیهای نتانیاهو با استفاده از نرمافزار پروفایلر پلاس نشان میدهد بین باورهای فلسفی و ابزاری نتانیاهو در کابینه دوم و سوم(2009-2015) با باورهای وی در کابینه چهارم(2015-2019) تفاوت محسوسی وجود دارد. نتانیاهو در مقطع اول، ماهیت جهان سیاست را در هماهنگی با منافع اسرائیل، تحقق ارزشهای سیاسی را در پیگیری یک استراتژی صراحتا همکاریجویانه و مطلوبیت را در استفاده از ابزارهای مشارکتی در قبال بازیگران سیاسی مینگریست. وی در مقطع دوم، ماهیت جهان سیاست را در تعارض با منافع اسرائیل، تحقق ارزشهای سیاسی را در پیگیری یک استراتژی محدود همکاریجویانه و مطلوبیت را در کاربرد ابزارهای متعارض در قبال سایر بازیگران سیاسی در نظر میگرفت.
حسین دلاور؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی
چکیده
در طول سالهای اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادیـراهبردی پرشماری در صحنۀ بینالملل آغاز شده است که یکی از مهمترینِ آنها، بریکس است. عضویت چین در بریکس، ضمن تحکیم قدرت سیاسیـاقتصادی آن، شرایطی را فراهم کرده است که در بطن آن، رویکرد خود در مورد نظام سیاسیـاقتصادی جهانی و نارضایتیاش از توزیع قدرت را بهاشتراک ...
بیشتر
در طول سالهای اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادیـراهبردی پرشماری در صحنۀ بینالملل آغاز شده است که یکی از مهمترینِ آنها، بریکس است. عضویت چین در بریکس، ضمن تحکیم قدرت سیاسیـاقتصادی آن، شرایطی را فراهم کرده است که در بطن آن، رویکرد خود در مورد نظام سیاسیـاقتصادی جهانی و نارضایتیاش از توزیع قدرت را بهاشتراک بگذارد. در مقالۀ حاضر، روند عملکرد بریکس با مشارکت فعال چین برای بازتوزیع قدرت در شرایط خاصی بررسی شده و نویسندگان با استفاده از روش تاریخی و رویکرد توصیفیـتحلیلی مبتنیبر منابع کتابخانهای، درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمدهاند که «در جهانی که ایالات متحده ابرقدرت آن بوده، رفتار راهبردی چین در ابتکاراتی چون بریکس، بر چه مبنایی استوار بوده است؟» فرضیۀ مطرحشده نیز ناظر بر این است که «چین با تأثیرپذیری از شرایط بینالمللی پس از جنگ سرد، الگوی کلان توازنبخشی در سطوح داخلی و خارجی را پیگیری کرده است؛ ازاینرو، مشارکت فعال در ابتکاراتی چون بریکس، نشاندهندۀ جنبهای از توازن خارجی الگوی کلان چین برای بازتوزیع قدرت از طریق موازنۀ نرم است». نویسندگان، بیشتر ابزارهای اصلی موازنهسازی نرم را که چین از طریق بریکس بهکار میبرد، ازجمله دیپلماسی اقتصادی، را شناسایی کردهاند.
محمد سلامی استاد؛ محمد حسین جمشیدی؛ سحر بهرامی خورشید؛ محسن اسلامی
چکیده
با روی کار آمدن ملک سلمان در سال 2015، سیاست خارجی این کشور در قبال ایران از سیاست محافظهکارانه تدافعی به سیاست محافظهکارانه تهاجمی تبدیل شد و این کشور به انحاء مختلف در پی امنیتی کردن مسائل سیاسی ایران بوده است تا از این طریق بر مخاطبان منطقهای و جامعه بینالملل تأثیر گذارده و ج.ا. ایران را وارد فضای بیاعتمادی بینالمللی کند ...
بیشتر
با روی کار آمدن ملک سلمان در سال 2015، سیاست خارجی این کشور در قبال ایران از سیاست محافظهکارانه تدافعی به سیاست محافظهکارانه تهاجمی تبدیل شد و این کشور به انحاء مختلف در پی امنیتی کردن مسائل سیاسی ایران بوده است تا از این طریق بر مخاطبان منطقهای و جامعه بینالملل تأثیر گذارده و ج.ا. ایران را وارد فضای بیاعتمادی بینالمللی کند و آن را مُخل امنیت بینالملل معرفی نماید. عربستان این کار را از طرق مختلف همچون جنگ یمن و یا برگزاری اجلاسها و مصاحبههای متعدد به انجام میرساند. در این راستا، یکی از ابزارهای مهم این دولت، استفاده از زبان و مفاهیم زبانی است که تأثیر آن جدی و حائز اهمیت است. بر همین مبنا، در این مقاله سخنرانی ملک سلمان در نشست ریاض مورد واکاوی قرارگرفته و زوایای اقدامات امنیتیسازی آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. به همین جهت سؤال اصلی این است که مقامات کلیدی عربستان سعودی بهویژه ملک سلمان، چگونه از مفاهیم «امنیتیساز» و کاربرد «زبان» به مثابۀ ابزار «کنش کلامی» استفاده کردهاند تا جمهوری اسلامی ایران را «پدیده امنیتی» در عرصه منطقهای معرفی نمایند؟ روش تحقیق در این مقاله «تحلیل گفتمان انتقادی» فرکلاف و چارچوب نظری آن، نظریه «امنیتی کردن» اُل ویور است. نوع تحقیق کیفی و بنیادی و شیوه گردآوری دادهها نیز کتابخانهای و اسنادی است. یافتههای مقاله نشان میدهد که ملک سلمان با بهرهگیری از واژههای مطرح در حقوق بینالملل و پایهریزی ظریفانۀ قدرت کلامی خود بر مسائل مطرح و جاری در جامعه بینالملل و همچنین مطالباتِ عمومی کنوانسیونهای بینالمللی، توانسته جمهوری اسلامی ایران را در نزد 50 کشور حاضر در اجلاس محکوم نماید و از این رهگذر اذهان مخاطبان را در مورد امنیتی بودن ایران با فحوای کلام خود اقناع نماید.