رضا رحمتی
چکیده
روندهای همگرایی اروپایی، همواره مورد بدگمانی در کشورهای مختلف قاره سبز بوده است. اگرچه یوروسپتیسیسم، که به جریان بدگمانی، بیمیلی و تردید نسبت به این روندها بر میگردد با برگزیت به اوج خود رسید و نمایان شد، اما روند همگرایی منفی با اتحادیه اروپا و سایر ترتیبات در سایر جوامع و دولتها نیز وجود داشته که شاید پررنگترین این تمایلات ...
بیشتر
روندهای همگرایی اروپایی، همواره مورد بدگمانی در کشورهای مختلف قاره سبز بوده است. اگرچه یوروسپتیسیسم، که به جریان بدگمانی، بیمیلی و تردید نسبت به این روندها بر میگردد با برگزیت به اوج خود رسید و نمایان شد، اما روند همگرایی منفی با اتحادیه اروپا و سایر ترتیبات در سایر جوامع و دولتها نیز وجود داشته که شاید پررنگترین این تمایلات مرکزگریز را بتوان در شمال اروپا و در منطقه نوردیک پیگیری کرد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که جریان یوروسپتیک در حوزه نوردیک، چگونه صورتبندی شده است؟ در پاسخ با توجه به وجود گرایشهای یوروسپتیک در سه سطح نظام اجتماعی، نظام سیاسی و نظام حزبی، در نوردیکها به طور کلی و در نروژ، ایسلند، سوئد، دانمارک و فنلاند، صورتبندی جریانات مخالف نسبت به روند همگرایی اروپا مورد توجه قرار میگیرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ نحوه گردآوری دادهها از نوع کتابخانهای است.
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ سارا فرحمند
چکیده
طی یک دهه گذشته، اتحادیه اروپا با چالش های بیسابقه ای در جبهه های مختلف مانند بحران مالی، بحران مهاجرت، بحران سیاست خارجی(کریمه)، تجزیه و واگرایی (برگزیت) و بحران مشروعیت (پوپولیسم) روبرو بوده است. در این میان بحران پاندمی کرونا اگرچه در نگاه نخست بحرانی بهداشتی به نظر میرسد اما از تاثیرات ژئوپلیتیک آن ...
بیشتر
طی یک دهه گذشته، اتحادیه اروپا با چالش های بیسابقه ای در جبهه های مختلف مانند بحران مالی، بحران مهاجرت، بحران سیاست خارجی(کریمه)، تجزیه و واگرایی (برگزیت) و بحران مشروعیت (پوپولیسم) روبرو بوده است. در این میان بحران پاندمی کرونا اگرچه در نگاه نخست بحرانی بهداشتی به نظر میرسد اما از تاثیرات ژئوپلیتیک آن نمیتوان چشم پوشید. پژوهش پیشرو می کوشد تا بر پایه مناظره نئو- نئو و روش آینده پژوهی (تکنیک سناریوپردازی)، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که با توجه به معضلاتی که بحران کرونا در سطح جهانی پدید آورده است، چه سناریوهایی پیشروی اتحادیه اروپا قرار دارد؟ آیا این بحران باعث همگرایی بیشتر یا کمتر اروپا خواهد شد و یا آن را به مسیر متفاوتی رهنمون خواهد ساخت؟ در پاسخ به این سئوال، بر پایه روند رویدادها، اهداف بازیگران و بهره گیری از تکنیک «آشفتگی فکری»، پنج سناریو را در قالب سه دسته بندی میتوان مطرح نمود: الف) سناریوی مطلوب یا مرحج؛ تداوم همگرایی اتحادیه اروپا و حفظ قدرت بازیگری در سطح روابط بینالملل و یا تداوم همگرایی اتحادیه اروپا با رهبری آلمان؛ ب) سناریوی محتمل؛ تبدیل اتحادیه اروپا به کنفدراسیون منطقه ای و یا خروج ایتالیا از اتحادیه اروپا؛ ج) سناریوی ممکن؛ واگرایی و فروپاشی اتحادیه اروپا. یافته های پژوهش نشان میدهد که پیامدهای بحران «کووید 19»، اتحادیه اروپا را با مشکلات بیشماری روبرو کرده است به نحوی که این اتحادیه در مدیریت این بحران دچار ضعفهایی شده، از این رو قدرت بازیگری اتحادیه اروپا را در سطح داخلی و بینالمللی به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
مهدی نجف زاده؛ رضا آقایی
چکیده
مقالۀ حاضر از طریق بهکارگیری رهیافت نوکارکردگرایی و با تأکید بر تعارضهای ساختاری و محیطی، زمینههای واگرایی در سازمان همکاری اسلامی را مورد بحث قرار میدهد. سازمان همکاری اسلامی بعد از سازمان ملل بزرگترین سازمان جهانی منطقهای است، با این وجود برخلاف بسیاری از سازمانهای منطقهای همچون اتحادیۀ اروپا، اتحادیۀ آفریقا در ...
بیشتر
مقالۀ حاضر از طریق بهکارگیری رهیافت نوکارکردگرایی و با تأکید بر تعارضهای ساختاری و محیطی، زمینههای واگرایی در سازمان همکاری اسلامی را مورد بحث قرار میدهد. سازمان همکاری اسلامی بعد از سازمان ملل بزرگترین سازمان جهانی منطقهای است، با این وجود برخلاف بسیاری از سازمانهای منطقهای همچون اتحادیۀ اروپا، اتحادیۀ آفریقا در طول حیات خود عمیقاً از کارکرد ضعیف رنج برده است. با عبور از سطوح سازمانی به چالشهای منطقهای و بینالمللی، یافتههای این مقاله نشان میدهد که تشکلی به نام سازمان همکاری اسلامی بهرغم تبلیغات ایدئولوژیک، کارکرد خود را از دست داده و ناهمگونی اعضا با رویکردهای متعدد دربارۀ سیاست، فرهنگ و اقتصاد، بهویژه در دهۀ اخیر و در مواجهه با چالشهای نوظهور ناشی از جهانیشدن فرهنگ و سیاست، امکان همکاری در شکل اتحادیهای اسلامی را برای کشورهای مسلمان از بین برده است. تحلیل نهایی این پژوهش آن است که کشورهای اسلامی در دهههای پیشرو ترجیح خواهند داد به سازمانهایی با گرایشهای اقتصادی مشترک بپیوندند.